چند شبهه در دلالت «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انا له الحافظون» بر نفی تحریف
در آیه « انّا نحن نزّلنا الذّکر و انا له الحافظون » (۱)خداوند می فرماید: ماییم که ذکر قرآن را فرو فرستادیم و به یقین آن را حفظ خواهیم نمود.
این آیه به صراحت دلالت دارد که قرآن از تحریف محفوظ مانده و تا ابد نیز مصون خواهد ماند و خداوند در برابر تحریف کنندگان از کتاب خود دفاع خواهد کرد. جباران و ستمگران نخواهند توانست، دست خیانت به سوى قرآن ببرند و آن را ملعبه خویش قرار داده و به دلخواه خود در آن تغییر و تبدیل به وجود بیاورند.
طرفداران نظریه تحریف این آیه را چند نوع تأویل و توجیه کرده اند:
۱. مى گویند: منظور از «ذکر» که در این آیه به کار رفته است، خود پیامبر است نه قرآن، زیرا در آیه هاى دیگر کلمه «ذکر» درباره خود پیامبر به کار رفته است آن جا که مى فرماید:
قد انزل اللَّه الیکم ذکراً. رسولاً یتّلوا علیکم آیات اللَّه (۲)
(در حقیقت)، خداوند چیزى را که مایه تذکر است بر شما نازل کرده، رسولى به سوى شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت کند.
مى بینیم منظور از ذکر در این آیه شریفه رسول خداست و معناى آن چنین است که ما پیامبر را فرستادیم و او را از شر اشرار محفوظ خواهیم داشت.
پاسخ:
این تأویل، باطل و نادرست است زیرا کلمه «تنزل» و «انزال» که در آن دو آیه به کار رفته، به معناى نازل نمودن مى باشد و این کلمه دلالت دارد بر این که منظور از «ذکر» در هر دو آیه قرآن است نه پیامبر و اگر منظور از «ذک»ر پیامبر بود، کلمه «ارسال» و مشابه آن به کار مى رفت که به معناى فرستاده است نه تنزیل و انزال.
اگر فرض کنیم که این گفتار در آیه دوم درست است و منظور از «ذکر» در آن آیه رسول خداست، در آیه اول که مورد بحث است مسلماً این طور نیست و نمى توان گفت که منظور از «ذکر» در آیه «حفظ» (حجر/ ۹) نیز پیامبر است زیرا سه آیه قبل از آن، این آیه شریفه واقع شده است:
و قالوا یا ایها الذى نزل علیه الذکر انک لمجنون. (۳)
کفار و مشرکین گفتند: اى کسى که ذکر (قرآن) بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه اى.
در این آیه، خطاب بر پیامبر شده که ذکر بر وى فرود آمده است و منظور از ذکر در این آیه شریفه قرآن است. با در نظر گرفتن این معنا جاى تردید باقى نمى ماند که منظور از ذکر در سه آیه بعدى نیز قرآن است؛ نه پیامبر.
۲. قائلین به تحریف مى گویند: منظور از حفظ قرآن در این آیه شریفه، مصونیت قرآن از قدح و ایراد و ثابت بودن تعالیم و مفاهیم عالیه آن است، نه مصونیت قرآن از تحریف و اسقاط پاره اى از آیات آن.
پاسخ:
این گفتار از گفتار اول ضعیف تر و بطلانش روشن تر است زیرا: اگر منظور آنان این باشد که خداوند در این آیه مصونیت قرآن را از انتقاد و ایراد کفار تضمین کرده است، بطلان آن جاى شک و تردید نیست ،چون قرآن از انتقاد مصون نمانده است بلکه ایراد و انتقاد کفار نسبت به قرآن بیش از حد شمارش است، پس این آیه حتماً متوجه این جهت نیست.
و اگر منظورشان این باشد که چون داراى روش مستقیم و صحیح و تعالیم محکم و اصیل و داراى دلایل قوى و متقن است و بدین جهت سطح قرآن بالاتر از آن است که دست انتقاد و ایراد به ساحت آن لطمه و خدشه اى وارد سازد و مقام قرآن برتر از آن است که شک و تردید افراد، کوچک ترین اثرى در آن بگذارد؛ این مطلبى است درست و صحیح، ولى باید توجه نمود که این نوع مصونیت که به معناى استحکام دلیل و استقامت روش و ثبات حقایق آن مى باشد؛ از اول با خود قرآن بوده و ذاتى است، نه این که بعد از نازل شدن از سوى خدا به آن متوجه شده است ولى مصونیتى که از این استفاده مى شود، مصونیت ذاتى نیست، بلکه مصونیتى است که بعد از نازل شدن، خداوند آن را از تحریفات مصون و محفوظ بدارد. بنابراین، مصونیت ذاتى که همان استحکام ذاتى است، هیچ ارتباطى با مفهوم آیه مورد بحث ندارد زیرا:
اولاً: خود قرآن با این امتیازات و جهات خاصى که ذاتاً و از اول از آن برخوردار مى باشد، در برابر انتقادات، مدافع و حافظ خود بوده و پاسخگوى ایرادات خواهد بود و از این لحاظ احتیاج به یک حافظ خارجى ندارد.
ثانیاً: این آیه شریفه حفظ قرآن را پس از نازل شدن آن، تصمین مى کند نه در حالت نزولش، تا منظور از حفظ و مصونیت، استحکام و استقامت دلایل آن باشد.
۳ـ مى گویند: درست است که این آیه بر مصونیت قرآن از تحریف دلالت دارد ولى کدام قرآن؟ چون ممکن است منظور از آن تنها قرآنى باشد که نزد حضرت ولى عصر (ع) است نه همه قرآن ها زیرا از ظاهر این آیه کلیت و عمومیت استفاده نمى شود.
پاسخ:
این احتمال از دو احتمال گذشته ضعیف تر است زیرا قرآن باید در میان اجتماع و در نزد مردم که به آن نیازمند هستند، محفوظ و مصون از تحریف باشد نه در نزد امام زمان زیرا محفوظ ماندن قرآن در نزد وى به مانند محفوظ بودن آن در لوح محفوظ است یا در پیش یکى از فرشتگان خدا و این گفتارى است بسیار سست و غیر قابل قبول و شباهت زیادى به گفتار کسى دارد که بگوید: من هدیه اى به شما فرستادم ولى آن را در نزد خود یا در نزد یکى از دوستانم محفوظ داشته ام.
شگفت انگیزتر این که آنان مى گویند: منظور آیه مصونیت یک قرآن است، از میان تمام قرآن ها،نه همه قرآن ها، گویا این افراد خیال مى کنند که منظور از «ذکر» قرآنى است که در روى کاغذها نوشته شده، خوانده مى شود و داراى انواع و مصادیق مختلفى مى باشد، در صورتى که این مطلب واقعیت ندارد، بلکه منظور از «ذکر» کلام خدا و آن قرآن واقعى و آسمانى است که به رسول خدا (ص) فرود آمده است و این قرآن هاى ظاهرى، حاکى، بازگو کننده و نشان دهنده آن هستند زیرا قرآن هاى ظاهر و مطبوع، اوراقى است که به تدریج کهنه و فرسوده شده و از بین مى روند، قابل دوام و بقإ؛ک ک س نیستند و همیشگى نمى باشند تا مورد توجه و هدف این آیه قرار بگیرند و به وسیله آن مصونیت قرآن بدین معنى براى همیشه تضمین شود بلکه منظور از «ذکر» قرآن واقعى بوده، منظور از حفظ و مصونیت آن نیز، مصون و محفوظ ماندن آن از دستبرد خائنان و بدعت گذاران است، بدین صورت که همیشه در دسترس تمام افراد بشر باشد ولى در عین حال حتى آیه اى از آن ساقط نشود. این گفتار به مانند آن است که بگوییم: فلان قصیده محفوظ است و منظور از محفوظ بودن قصیده تغییر نیافتن و از بین نرفتن آن خواهد بود به طوى که هم مى تواند آن را عیناً به دست آورد.
۴ـ گر چه شبهات و ایرادهاى قبلى را که درباره دلالت این آیه بر عدم تحریف نپذیرفتیم و هر یک را پاسخ دادیم ولى شبهه دیگر نیز به استدلال با این آیه متوجه است که با وجود آن شبهه، دلالت این بر عدم تحریف مشکل خواهد بود و آن شبهه این است:
اگر طرفداران تحریف قرآن در خود این آیه نیز که جزئى از قرآن است، احتمال تحریف بدهند، استدلال نمودن با این آیه بر عدم تحریف قرآن صحیح و اطمینان آور نخواهد بود، زیرا اثبات عدم تحریف در قرآن با آیه اى که در خود آن احتمال تحریف وجود دارد، مستلزم «دور» بوده، اثبات مطلبى است با خود آن که بطلان چنین استدلالى، مسلم و بدیهى است ولى باید توجه داشت که این ایراد بر کسانى متوجه است که عترت طاهره و اهل بیت پیامبر (ص) را از مقام خلافت الهى معزول و بر کنار نموده، بر گفتار و اعمال آنان اعتماد نمى کنند، این گونه افراد جواب صحیح و قانع کننده اى در برابر این ایراد ندارند اما کسانى که اهل بیت را حجت خدا و همدوش با قرآن و پشتیبان و پشتوانه آن مى دانند و به گفتار آنان اعتماد و تکیه مى کنند، از این گونه ایرادات و شبهات محفوظ و مصون هستند زیرا به عقیده آنان استدلال نمودن اهل بیت پیامبر با قرآن موجود و تأیید نمودن آنان همین قران را دلیل و گواه بر حجیت، مدرکیت، عدم تحریف و تغییر آن مى باشد و اگر فرضاً تحریف هم شده باشد، با امضا و تأیید اهل بیت این تحریف جبران گردیده، باز حجیت و مدرکیت قرآن تثبیت و تحکیم مى شود.
پی نوشتها
۱ ) حجر، ۹٫
۲ ) طلاق/ ۱۰، ۱۱٫
۳ ) حجر/ ۶٫