حضرت موسی بهعنوان یكی از پیامبران بزرگ تاریخ، ﭘس از تحمل سختیهای فراوان و به امر ﭘروردگار، برای هدایت فرعون و قومش به سوی قصر او حركت كرد تا حقیقتی را كه مأمور ابلاغش بود، به همه برساند. فرعون برای مبارزه و ترسانیدن موسی اقدام به تهدید كرده و چنین گفت: « ای موسی! اگر از این ادعایت دست برنداری و خدایی غیر از مرا بپذیری، تورا زندانی میكنم.»
موسی در ﭘاسخ این حرف فرعون چنین فرمود: «حتی اگر دلیل روشنی بر سخنانم بیاورم، آنها را نمیﭘذیری؟»
فرعون ﭘاسخ داد: «دلیلت چیست؟»
موسی عصای خود را به زمین انداخت و عصا بهصورت اژدهایی بزرگ و ترسناك درآمد!
فرعون گفت: « آیا معجزهی دیگری هم داری؟»
موسی دست در گریبان برد و وقتی دستش را بیرون آورد، كف دستش نور خیره كننده و درخشندهای داشت. ولی حب ریاست آنچنان بر دل و جان فرعون حكمفرما بود كه موسی را ساحر و شعبدهباز خواند و با مشورت اطرافیانش، حضرت موسی به مسابقه با ساحران فراخواند.
روز موعود فرا رسید، ساحران در میان انبوه جمعیت ترفندهای خویش را به كار بردند و هنگامی كه نوبت به موسی رسید، عصایش را به زمین انداخت و عصا یه شكل اژدهها درآمد و همهی ترفندهای دروغین ساحران را بلعید. جادوگران با مشاهدهی چنین صحنهای، موسی را پیامبر خدا و عصایش را معجزهی الهی خواندند، ﺳﭙﺲ در برابرش كرنش كرده و به سجده افتادند و اعلام كردند كه به خدای موسی و هارون ایمان آوردند.(۱)
ایمان آوردن و تسلیم جادوگران در مقابل موسی، حقیقتی غیر قابل انكار است. ولی با این حال در سایت افشا این داستان ساختگی و دروغین معرفی شده و با وهمی جاهلانه، برای اثبات حقانیت سخنشان مبنی برا اینكه جادوگران به موسی ایمان نیاوردند، به آیهای از قرآن استناد كردهاند: «هیچ كس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او، آنان هم از فرعون و اطرافیانشان میترسیدند كه مبادا آنها را شكنجه كنند، زیرا فرعون از اسرافكنندهها و مغروران روی زمین بود.»(۲)
در بررسی زندگی حضرت موسی باید این مطلب همواره در نظر گرفته شود كه، ایمان قوم بنیاسرائیل به ایشان در چند مرحله انجام گرفت، مرحلهی نخست ایمانآورندگان، قوم و تبارش بودند كه افراد ضعیف و اندك اجتماع شمرده میشدند، مرحلهی دوم پس از شكست جادوگران و تزلزل مردم نسبت به فرعون بود و در مرحلهی سوم بود كه بنیاسرائیل همه به او ایمان آوردند و در ﭘﻰ تعقیب قوم بنیاسرائیل، لشكریان و طرفداران فرعون در دریا به عذاب الهی دچار شدند.
آنچه به عنوان شبهه در این سایت مطرح شده مربوط به آیهی ۸۳ سورهی یونس است. در این آیه به مرحله اول ایمانی قوم بنیاسرائیل اشاره شده است. در این آیات خداوند متعال وضع و حال مؤمنین نخستین را یادآور میشود، كه چون فرعون در اوج قدرت بود و از طرف اشراف بنیاسرائیل نیز مایل نبودند موقعیت اجتماعیشان به خطر بیافتد، لذا به هیچكس اجازهی ایمانآوردن به موسی را نمیدادند، بههمین دلیل مؤمنان همواره میترسیدند كه مبادا در اثر فشارهای زیاد و تهدیدها، ناچار به ترك آئین و مذهب موسوی شده و به استثمار فرعون و اشراف درآیند.(۳)
در تفسیر الفرقان نیز آمده: گروهی در مرحلهی اول به حضرت موسی ایمان آورده بودند، ولی ترس از فرعون آنها را آزار میداد. ولی جادوگران وقتی معجزات موسی را دیده و یقین كردند كه تا بهحال در گمراهی بهسر میبردند، گفتند كه به خدای موسی و هارون ایمان آوردند و وقتی هم مورد تهدید فرعون قرار گرفتند، مقلومت كرده و به فرعون توجهی نكردند.(۴)
بنابراین هیچ تناقضی در این آیات وجود ندارد به شرطی كه در مطالعهی قرآن به روایات اسلامی، ادبیات عرب، شأن نزول آیهها و مراحل زندگانی انبیای الهی توجه شود تا از انحراف در امان مانده و مطالب قرآن را درست درك كرده و آموزههایش عملی گردد.
باید از مراحل زندگی انبیا درس عبرت گرفت كه چگونه ایمان راسخ یك عده كه در ناز و نعمت بودند، توانست آنها را در مقابل مستكبری چون فرعون، قدرتمند سازد تا جاییكه به فرعون گفتند: «ما به سوی خدای خویش خواهیم رفت اگر خواستی ما را مجازات كن و ما هراسی به دل راه نخواهیم داد.»
پی نوشتها
۱. ر.ك. اعراف: ۱۲ و ۱۰۳، طه : ۷۶ ـ ۵۶، شعراء: ۵۱ ـ ۲۲.
۲. یونس :۸۳.
۳. مكارم شیرازی، ناصر. نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ هـ ش، ج ۸، ص ۳۶۵.
۴. صادقی تهرانی، محمد. الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ هـ ش، ج ۱۴، ص ۱۴۲ و ر. ك. اعراف : ۱۲۶ ـ ۱۰۳، طه: ۷۶ ـ ۷۵، شعراء: ۵۱ ـ۲۲.