آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

فلسفه خاتمیت حضرت محمد (ص)

این مطلب دارای دو جهت است. جهت اول این است که دلیل خاتمیت پیامبر اسلام چیست؟ و جهت دوم این است که فلسفه و چرایی خاتمیت محمد مصطفی(ص) چیست؟

در پاسخ به جهت اول سوال باید گفت که یكی از ضروریات دین اسلام این است كه سلسله پیامبران ـ علیهم السلام ـ با پیغمبر اسلام ختم شده و بعد از آن حضرت هیچ پیامبری نیامده و نخواهد آمد و باید هر مسلمانی به آن معتقد باشد. دلایلی زیادی از قرآن و سنت وجود دارد که پیامبر اسلام (ص) خاتم انبیاست و نبوت با رسالت آن حضرت به پایان رسیده است. ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

قرآن می فرماید: « مَّا كاَنَ محُمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِینَ  وَ كاَنَ اللَّهُ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِیمًا؛[۱] محمّد (ص) پدر هیچ یك از مردان شما نبوده و نیست ولى رسول خدا و ختم‏كننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است!»  

مفاد آیه فوق این است كه با آمدن پیامبر اسلام، طومار نبوت و پیامبری مهر پایان خورده و پرونده نبوت بسته شده است.[۲]

آیات دیگری هم وجود دارد که با دلالت التزامی خاتمیت حضرت محمد (ص) را به اثبات می رساند.

از جمله در سوره انعام آمده است: «وَ أُوحِىَ إِلىَ‏َّ هَذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَ مَن بَلَغ‏[۳]؛ این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه این قرآن به آنها مى‏ رسد، بیم دهم». معنای این آیه این است که قرآنی که بر پیامبر اسلام نازل شده است برای تمام کسانی است که تا پایان تاریخ به دنیا می آیند و این قرآن به دست آنان می رسد.  

موضوع خاتمیت پیامبر اسلام در روایات زیادی مورد تصریح و تاكید قرار گرفته كه از جمله آنها حدیث منزلت است كه شیعه و سنی به تواتر، آنرا از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل كرده اند. بطوریكه جای هیچگونه شك و شبهه ای در صدور مضمون آن، باقی نمی ماند. و آن اینست:

هنگامی كه پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای جنگ تبوك از مدینه حركت می كردند امیر مومنان علی -علیه السّلام-  را برای رسیدگی به كارهای مسلمانان بجای خود گماشتند. آن حضرت از اینكه از فیض شركت در این جهاد محروم می شوند، اندوهگین شدند و اشك از چشمانشان جاری شد. پیامبر به آن حضرت فرمود: آیا راضی نیستی كه نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ و بلا فاصله این جمله را اضافه كردند: «با این تفاوت كه بعد از من پیامبری نیست.»[۴]

در روایت دیگری از پیامبر اكرم نقل شده كه فرمود: «ای مردم بعد از من نبی نیست و بعد از شما امت دیگر نخواهد آمد.»[۵]

اما در پاسخ جهت دوم سوال به ذک مطالبی که شهید مطهری بیان کرده بسنده می کنیم:

شهید مطهری در این رابطه می گوید: علل تجدید نبوت‎های تشریعی و تبلیغی و ظهور پیامبران پیاپی و متوقف شدن همه‌ی آنها بعد از ظهور خاتم انبیاء این است كه: اولاً‌ بشر قدیم به علت عدم رشد و عدم بلوغ فكری قادر به حفظ كتاب آسمانی خود نبودند، معمولاً‌ كتب آسمانی مورد تحریف و تبدیل قرار می‎گرفت و یا به كلی از بین می‎رفت از این رو لازم می‎شد كه این پیام تجدید شود. زمان نزول قرآن با دوره‎ای كه بشریت كودكی خود را پشت سر گذاشت و مواریث علمی و دینی خود را میتواند حفظ كند و لهذا در اخرین كتاب مقدس یعنی قرآن تحریفی رخ نداده و مسلمین از ساعت نزول هر آیه عموماً‌ آن را در دلها و در نوشته‎ها حفظ می‎كردند به گونه‎ای كه امكان هرگونه تغییر و تبدیل و تحریف و حذف و اضافه از بین می‎رفت لهذا دیگر تحریف و نابودی در كتاب آسمانی رخ نداد و این علت كه یكی از علل تجدید نبوت بود منتفی گشت. ثانیاً: در دوره‎های پیش بشریت به واسطة عدم بلوغ و رشد قادر نبود كه یك نقشة كل برای مسیر خود دریافت كند و با رهنمای آن نقشه راه خویش را ادامه دهد لازم بود مرحله به مرحله و منزل به منزل راهنمایی شود و راهنمایانی همیشه او را همراهی كنند ولی مقارن با دوره رسالت ختمیه و از آن به بعد این توانایی كه نقشة كلی دریافت كنند برای بشر پیدا شده است و برنامه دریافت راهنمایی‎های منزل به منزل و مرحله به مرحله متوقف گشت. علت تجدید شریعت‎ها علاوه بر علت پیش (نابودی یا وقوع تحریف در كتب آسمانی) این بود كه بشر قادر نبود برنامة كلی و طرح جامع خود را دریافت نماید با پیدایش این امكان و این استعداد، طرح كلی و جامع در اختیار بشر قرار گرفت و این علت تجدید نبوت‎ها و شرایع نیز منتفی گشت علمای امت متخصصانی هستند كه با استفاده از نقشه كلی راهنمایی كه اسلام به دست می‎دهد و با تدوین و تنظیم آئین‎نامه‎ها راه را نشان می‎دهند.

ثالثاً: غالب پیامبران بلكه اكثریت قریب به اتفاق آنها پیامبر تبلیغی بوده‎اند نه تشریعی، پیامبران تشریعی شاید از انگشتان یك دست تجاوز نكنند. كار پیامبران تبلیغی ترویج و تبلیغ و اجرا و تفسیر شریعتی بود كه حاكم بر زمان آنها بوده است علمای امت در عصر خاتمیت كه عصر علم است قادرند با معرفت به اصول كلی اسلام و شناخت شرایط زمان و مكان آن كلیات را باشرایط و مقتضیات زمانی و مكانی تطبیق دهند و حكم الهی را استخراج كنند.[۶]

 

 

 

 

 

[۱] . احزاب، آیه ۴۰.

[۲] . سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص۱۳۶، موسسه امام صادق -علیه السّلام-  اول، ۱۳۷۶ه.

[۳] . انعام، آیه ۱۹.

[۴] . طوسی، امالی، ص۳۴۲، قم، دارالثقافه، اول، ۱۴۱۴ق.

[۵] . عاملی، حر، وسائل الشیعه، ۱/۱۵ قم، آل البیت ـ علیهم السّلام ـ، دوم ۱۴۱۴ق.

[۶] . مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ۲، ص ۱۸۴، نشر صدرا، چاپ ۸ سال ۱۳۷۸ ش.

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center