در قرآن سه بار از صابئین نام برده شده است.(۱)راغب اصفهانی میگوید:«صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرك میل كردند، صابئین نامیده شدند.(۲) برخی هم گفتهاند: كه اصل صابئین «صابعین» بوده به معنای «مُغتسلین» و غسل و تعمید كنندگان بوده است. و از آنجا كه فرقۀ صابئین دارای سنّت غسل تعمید بودهاند. این نام بر آنها نهاده شده است.(۳)
دربارۀ این گروه و عقاید آنها دیدگاه های مختلفی از طرف محققان و دانشمندان ابراز شده است و تاكنون ده ها نظریه در معرفی آنها ارایه شده است. آن چه از تاریخ آنها نقل شده این است كه این گروه قبل از ظهور آیین زردتشت زندگی میكردهاند و به تدریج مركز جمعیتی آنها بین النهرین شده است. و به مرور زمان ادیان دیگر را پذیرفتهاند.
پس از ظهور اسلام، مأمون خلیفۀ عباسی تصمیم به لشكركشی علیه آنها گرفت، امّا به دلیل اعتبار علمی آنها نتوانست كاری انجام دهد.«ثابت بن قره» كه از سران و دانشمندان آنها بود، در زمان دولت عباسی اقدام به تأسیس یك شعبه از صابئین در بغداد كرد.(۴) به هر حال محققین دیدگاه واحدی دربارۀ این آیین ندارند و هر كدام نظری خاص ابراز نمودهاند كه به تعدادی از آنها اشاره میگردد:
۱. ابوریحان بیرونی آنان را پیروان «یوذاسف» میداندكه مدعی نبوّت بوده است. وی میگوید: «یوذاسف» یك سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور كرد و نویسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دین «صابئین» دعوت كرد. عدۀ كثیری از وی پیروی كردند.(۵)
۲. برخی معتقدند كه یونانیان صابئی بتها و هیكلهایی داشتند. كعبه كه مركزیت بتپرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پیامبران زیادی همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز میخواندند، هشت ركعت در وقت طلوع، پنج ركعت در ظهر، و همچنین نماز شب، وضو و غسل جنابت و احكام و حدود و ازدواج و غسل مس میت، مانند فقه مسلمین داشتند.(۶)
۳. عدهای هم معتقدند كه آنها پیروان برادر ابراهیم یعنی «هاران بن تارخ» اند.(۷)
۴. بعضی هم گفتهاند كه: صابئین پیروان یحیی بن زكریای معروفاند.(۸)
۵. علی بن ابراهیم قمی میگوید: آنان نه یهودیاند و نه نصرانی بلكه ستاره پرستند.(۹)
دیدگاه های دیگری نیز وجود دارند و لكن از مجموع نظرات كه دربارۀ صابئین داده شده، دو دیدگاه قابل طرح است:
اول اینكه: صابئین آئینی است ممزوج از ادیان و اندیشههای مختلف.
دوم اینكه: صابئین در تاریخ دو گروه كاملاً مستقل و جدای از هم بودهاند:
الف: صابئین موحد كه نماز و روزه و حج و احترام به كعبه و پرهیز از محرمات و نجاسات داشتهاند.
ب: صابئین مشرك و بتپرست كه ساكن بین النهرین بوده و ستاره پرستی و هیكل پرستی داشتهاند.
با پذیرش این دو دیدگاه، میتوان همۀ آرای گذشته را تا حدّی صحیح و قابل قبول دانست. زیرا هر فضیلت كه به صابئین نسبت داده شده مربوط به گروه موحدین و خداپرستان میباشد و هر انحراف و شركی كه به آنان نسبت داده شده مربوط به گروه مشرك یا جنبههای انحرافی آنان بوده است.(۱۰)
عقاید و باورهای صابئین:در كتاب تاریخ ادیان و مذاهب جهان راجع به عقاید و تعالیم صابئین چنین آمده است:
«آنان به خدای یكتای ازلی و ابدی و بینهایت و منزّه از ماده و طبیعت معتقد هستند. خدا علّت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است. به تعداد روزهای سال به سیصد و شصت روحانی یا قوای جاویدانی اعتقاد دارند و آنان را وكیل و دستیار خداوند در خلقت جهان میدانند، كه هر كدام در عالم نور دارای كشوری جداگانه هستند.
عالم نورانی (=علیا) و جهانی ظلمانی (=سفلی) در نبردند. آدمی از دو عنصر تشكیل شده است. روزه نزد آنان ممنوع است و نماز، عبادت روزانۀ آنان میباشد. در روز سه مرتبه نماز میخوانند: قبل از طلوع آفتاب، بعد از زوال خورشید، قبل از غروب خورشید. روحانی بزرگ خود را «دیشاما» گویند، صابئین تورات را كتاب نادرست و گمراه كننده میدانند. آنان اجرام آسمانی را نمیپرستند، اما عقیده دارند كه ستارگان دارای گوهر هستند كه از عالم نور است.
در نزد صابئین قتل نفس، سوگند دروغ، اكل و شرب قبل از غسل جنابت، راهزنی و دزدی، كار در اعیاد مقدس، زنا، ختنه، عدم ادای دین، خوردن گوشت حیوانی كه دُم داشته باشد، ازدواج با زنان بیگانه، پوشیدن جامۀ كبود، شهادت به دروغ، رباخواری، خیانت در امانت، لواط و قمار از محرمات است.(۱۱)
كتب صابئین: آنها معتقدند نخست كتابهای مقدس آسمانی به آدم و پس از وی به نوح و بعد از او به سام و سپس به رام، و بعد به ابراهیم خلیل، سپس به موسی و بعد از آن بر یحیی بن زكریا نازل شده است.
۱. كتابهای مقدس كه از نظر آنان اهمیت دارد «سدره» یا «صحف» نامیده میشود.كه از چگونگی خلقت و پیدایش موجودات بحث میكند.
۲. كتاب «ادرفشادهی» یا «سدرادهی» كه دربارۀ زندگی حضرت یحیی و دستورات و تعالیم او سخن میگوید، آنها معتقدند كه این كتاب به وسیلۀ جبرئیل بر یحیی وحی و الهام شده است.
۳. كتاب «قلستا» دربارۀ مراسم ازدواج و زناشوئی و كتابهای دیگری نیز دارند.
از آنجا كه این گروه هویت واحد و ثابتی ندارند و همچنین به دلیل درون گرایی این قوم و ازدواج نكردن با پیروان دیگر ادیان و نداشتن تبلیغ دینی، در هزار سال اخیر، اثر و خبر مهمی از آنان وجود ندارد، جز این كه عدهای اندك از آنان (حدود پنج هزار نفر) در جنوب ایران، (خوزستان، كنار رود كارون، اهواز، خرمشهر، آبادان و شادگان و نیز در جنوب عراق زندگی میكنند.(۱۲)
در نتیجه: صابئین دو گروه بودهاند. گروه موحد و خداپرست و گروه مشرك و بتپرست. گروه اول دارای عقاید و باورهای شبیه ادیان توحیدی میباشدكه در متن مقاله به برخی از آنها اشاره شد. آئین صابئی در هزار سال اخیر بسیار كمرنگ شده به گونهای كه هیچ گونه ظهور و بروزی از آنها دیده نمیشود. مگر گروه اندكی كه در جنوب ایران زندگی میكنند.
پی نوشتها:
۱. بقره،آیۀ ۶۲، مائده آیۀ ۶۹، حج آیۀ ۱۷.
۲. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۷۴، دفتر نشر الكتاب، اول ، ۱۴۰۴ ق.
۳. دهخدا، لغتنامۀ دهخدا، حرف صاد.
۴. همان.
۵. طباطبائی، محمد حسین، ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۵۸، تهران، رجا، دوم، ۱۳۶۴ هـ . ق
۶. همان، ج۱، ص ۲۶۰.
۷. مكارم، شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱. ص ۲۹۰، تهران، دارالكتب الاسلامیه ۱۳۹۴ هـ . ق.
۸. المیزان، ج۱، ص ۲۵۷.
۹. همان.
۱۰. تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۱.
۱۱. مبلغی، آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج۲، ص۸۳۱، بی تا بی جا.
۱۲. تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۱.
منبع: نرم افزار پاسخ۲ مرکز مطالعات حوزه.