شهوتپرستی یکی از مشکلات و رزایل اخلاقی است که میتواند دامنگیر فرد و جامعه شده و باعث نابودی شود. امروزه با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی از سویی و سیاستهای استعماری شیطان بزرگ و دیگر غارتگران اقتصادی و فرهنگی، شهوتپرستی به یکی از بلاهای بزرگ قرن تبدیل شده و بر همه اندیشوران بایسته است که با نگاهی به مسئله و معضل یاد شده، پس از تبیین مشکل یاد شده، راهحلهای دینی برای برون رفت را جستجو و عرضه کنند. در این مقاله برآنیم تا پس از تبیین و توضیح شهوت پرستی و مشکلاتی که میتواند برای فرد و جامعه ایجاد کند، روشهای اسلام برای حل مشکل را واگویه کنیم.
۱ـ مفهوم شناسی
شهوات، جمع شهوت و برخی از واژههای مرتبط با شهوت در قرآن عبارتند از: عفت، نفس (نفس اماره)، هوا، (اتباع هوا) و طغیان.
شهوت در فارسی به معنای آرزو، میل، رغبت، اشتیاق، خواهش، شوق نفس در حصول لذت و منفعت و توقان نفس به امور مستلذه آمده است.
شهوت در زبان عربی به معنای اشتیاق نفس به چیزی و رغبت به آن است. به عنوان نمونه، شَهِیَ الشیءَ به معنای دوست داشتن و رغبت کردن به چیزی است و آیه شریفه: «وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ ما یَشتَهُونَ»؛ یعنی بین آنها و آنچه بدان رغبت داشتند فاصله افتاد. به مشتهیات، یعنی چیزی که میل وشهوت به آن تعلق میگیرد نیز شهوت گفته میشود. چنانکه در آیه شریفه: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ…» مقصود از «شهوات»، مشتهیات است و از باب مبالغه، به جای حب المشتهیات، حب الشهوات آمده است.
۲ـ اقسام شهوت
آدمی به طور طبیعی و غریزی به شهوات علاقه دارد؛ و در روایات نیز به این نکته اشاره شده است. از همین روست که قرآن کریم شهوتها را زینت برای نفس دانسته و میفرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ». شهوات را به اعتبارات مختلف میتوان به تقسیمات متفاوتی تقسیم کرد. در یک تقسیم آن را به شهوت جنسی، شهوت به مال و فرزندان، شهوت خلود و ثروت، شهوت ریاست و فخر تقسیم کردهاند.
الف) شهوت جنسى
اولین و مهمترین قسم شهوت، شهوت جنسی است. در غالب موارد، وقتی کلمه شهوت، مطلق و بدون پیشوند یا پسوندی به کار میرود، شهوت جنسی از آن متبادر است و برخی از لغتدانان نیز، اصطلاح شهوت را میل جنسی معنا کردهاند
یکی دیگر از مصادیق شهوت که در قرآن کریم از آن سخن گفته شده، شهوت مقام و به تعبیر برخی از مفسران، «شهوت ریاست» یا جاهطلبی است و برخی از مصادیق شهوت همانند: اسبان نشاندار، چهارپایان و کشتزارها که در آیه ۱۴سوره آلعمران از آن سخن به میان آمده، بر این نوع از شهوت نیز تطبیق شده است
اصل وجود غریزه شهوت در آدمی ناپسند نیست. قرآن کریم نیز در موارد فراوانی از وجود غریزه جنسی در همه انسانها سخن گفته است، به عنوان نمونه در سوره بقره میفرماید: أُحِلَّ لَکُم لَیلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُم فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ … وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها ….؛ آمیزش جنسى با همسرانتان در شبِ روزهایى که روزه مىگیرید حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند مىدانست که شما به خود خیانت مىکردید (و این کارِ ممنوع را انجام مىدادید) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب نمایید!… و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید! این مرزهاى الهى است پس به آن نزدیک نشوید!
به فرموده قرآن کریم، غریزه جنسی در پیامبران نیز وجود دارد. قرآن در مقام پاسخگویى به یهود که پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله را به خاطر ازدواجهایش سرزنش مىکردند، میفرماید: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّه… ما پیش از تو (نیز) رسولانى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم… .
اولین نمونه تاریخی از پیروی شهوات جنسی که باعث هلاکت بشریت شد، در جریان نزاع فرزندان حضرت آدم رخ داد. برابر برخی از روایات تفسیری که درباره آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره مائده وجود دارد، این اختلاف به خاطر پیروی از شهوت جنسی بود. خداوند در این آیات به داستان دو فرزند آدم اشاره میکند که برای خداوند قربانی قرار دادند، ولی تنها از یکی از آن دو قربانی قبول شد. این مطلب باعث شد تا کسی که قربانی او قبول نشده، برادرش را تهدید به مرگ کند: …فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الاَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ. برادری که قربانی او قبول شده بود (هابیل)، تأکید کرد که او به برادرکشی روی نخواهد آورد ولی قابیل تهدید خودش را عملی کرد و برادرش را به قتل رساند.
ب) شهوت عاطفی
نوعی دیگر از مشتهیات و چیزهای مورد علاقه که در قرآن از آن سخن رفته،علاقه به فرزندان است. خداوند در دو آیه از پسران به عنوان مشتهیات یاد کرده است. مورد اول درباره کافرانی است که به پندار خام خودشان، پسران را برای خودشان و دختران را برای خداوند قرآر میدادند چنانکه قرآن کریم میفرماید: وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ؛ که مقصود از «ما یشتهون» پسران است.
در آیه چهاردهم سوره آلعمران نیز از پسران به عنوان یکی از مصادیق مشتهیات یاد شده است. در آیه یاد شده، پس از یادآوری این نکته که دوست داشتن شهوات برای آدمی زینتگری شده، دومین مصداق از شهوتها را پسران دانسته میفرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ... »
برخی از مفسران معتقدند مقصود از بنین در این آیه، هم فرزندان بلاواسطه هستند که در فارسى به کلمه «پسر» ترجمه مىشود و هم فرزندان باواسطه که در فارسی از آنان به کلمه «نوه»، «نتیجه»، «نبیره» تعبیر مىشود.
ج) شهوت مالى
اولین و مهمترین قسم شهوت، شهوت جنسی است. در غالب موارد، وقتی کلمه شهوت، مطلق و بدون پیشوند یا پسوندی به کار میرود، شهوت جنسی از آن متبادر است و برخی از لغتدانان نیز، اصطلاح شهوت را میل جنسی معنا کردهاند
قرآن کریم از شهوت مالی نیز سخن گفته است از جمله در سوره علق میفرماید: کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ استَغنى آدمى به سرکشى و طغیان میگراید وقتى خود را غنى و بىنیاز مىبیند. شهوت به معنای توقان نفس به امور مستلذه و طغیان نیز همین معنا را میدهد. در تفسیر علی بن ابراهیم، آیات یاد شده اینگونه تفسیر شده که آدمی وقتی بینیاز شود، کفر میورزد و منکر میشود.
قرآن کریم در آیه ۱۴ سوره آل عمران، برخی از مصادیق شهوات مالی را اینگونه تبیین میکند: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ… وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّه و… محبّت شهوتها، از… و اموال هنگفت از طلا و نقره و… در نظر مردم، زینتگری شده است.
د) شهوت مقام
یکی دیگر از مصادیق شهوت که در قرآن کریم از آن سخن گفته شده، شهوت مقام و به تعبیر برخی از مفسران، «شهوت ریاست» یا جاهطلبی است و برخی از مصادیق شهوت همانند: اسبان نشاندار، چهارپایان و کشتزارها که در آیه ۱۴سوره آلعمران از آن سخن به میان آمده، بر این نوع از شهوت نیز تطبیق شده است.
شهوت ریاست از هر شهوت دیگر شدیدتر و ضرر آن بیشتر است. به گونهای که به فرموده پیامبر اکرم«ص»، تباهی شهوت مقامی از فسادِ دو گرگ درندهای که در آغل گوسفندان رها شوند، بیشتر است.
ذ) شهوت طعام
بسیاری از مفسران، از «شهوت غذایی» سخن گفتهاند. این نوع از شهوت نیز اگر کنترل نشود برای انسان ضررهای جبران ناپذیری به دنبال دارد. برخی از مفسران معتقدند بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوّا را از بهشت اخراج کرد. شکم سرچشمه شهوات و منشأ دردها و آفات است؛ زیرا حتّی شهوت جنسی نیز پیرو آن است و به دنبال این دو، شهوت در جمعآوری مال و مقام است که وسیلهای برای سفرههای رنگینتر و زنان بیشتر محسوب میشود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسی به مال و مقام و کشمکشها به وجود میآید و آفت ریا و خودنمایی و تفاخر و تکاثر و خودبرتربینی از آن متولّد میگردد؛ سپس این امور عاملی برای حسد، کینه، عداوت و دشمنی میشود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلمها و منکرات و فحشا میکشاند…
۳ـ اعتدال در شهوات
دانشمندان علم اخلاق معتقدند آدمی دارای قوای فراوانی است که از بین این قوا، چهار قوه به ریاست روح مدیریت بدن را عهده دارند که عبارتند از: «عقل»، «شهوت»، «غضب» و «وهم».
شأن قوه عقلیه و وهمیه، ادراک امور و شان قوه غضبیه و شهویه تحریک بدن است. ازآنجا که شهوت، یکی از قوای انسانی است، انسان در مقابل این قوه و غریزه، یکى از سه راه را مىتواند برگزیند: یا از هر طریقى شهوت خود را ارضا کند (افراط) یا آن را سرکوب کند (تفریط) یا به صورت متعادل و مشروع در ارضاى آن گام بردارد. راه نخست، که گاه از آن به شهوتپرستی نیز یاد میشود، مخالف عقل، شرع و به نوعى مخالف نظام تکوین و طبیعت است؛ زیرا در غالب جانوران و پرندگان و حتى حشرات دیده مىشود که در آمیزش به فرد گزینش شدهاى از جنس مخالف بسنده مىکنند و به نوعى تشکیل خانواده مىدهند و جنس نر، از ورود بیگانه به حریم خویش غیرت نشان مىدهد و جنس ماده، سراغ غیر جفت خود نمىرود.
از نگاه اسلام، در عین حال که سرکوبی کامل قوه شهویه ناپسند است، رها کردن آن نیز باعث فرو غلطیدن انسان در مهالک و نابودی او خواهد شد. از نگاه دانشمندان مسلمان قوه شهویه باید تهذیب شود و از تهذیب قوه شهویه، خلق «عفت» پیدا مىشود. عفت یعنی اطاعت قوه شهویه از قوه عاقله و سرکشى نکردن از امر و نهى عاقله که نتیجهاش خلاصی از بند شهوات و هوسهاست….در برابر عفت دو چیز قرار دارد یکى «شره» که به معنای غرق شدن در لذتهای جسمی، بدون توجه به حکم عقل و شرع است و دیگرى «خمود» به معنای کشتن قوه شهوت و پرهیز از چیزهایی که براى حفظ بدن یا بقاء نسل ضرورى است و این تفریط است.
رسول خدا«ص» در تفسیر آیه «وَ أَمَّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفسَ عَنِ الهَوى» فرمود: کسى که برایش فحشاء و شهوتى پیش آید و بخاطر ترس از خدا از آنها پرهیز کند، خداوند آتش را بر او حرام کرده و از فاجعه بزرگ (عذاب قیامت) ایمن مىدارد و وعدهاى که براى او در کتاب خود داده تحقق مىبخشد و آن وعده عبارت است از: «و بر آنکه از پیشگاه پروردگارش بهراسد در بهشت است.»
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام شماره ۴۱۸ و ۴۱۷ /حجت الاسلام محمدعلی محمدی
بخش قرآن تبیان