شبهه: قرآن میگوید: ذبیح اسماعیل بوده در حالیكه تورات می گوید اسحق ذبیح بوده (سفر پیدایش ۲۲ : ۹ ـ ۱۲) و آنچه که در تورات آمده صحیح است.
پاسخ:
از آنجا كه یهودیان معتقدند كه خداوند عنایت و توجه خاص به آنها دارد و نژاد آنها را برتر از همۀ نژادها آفریده است،(۱) سعی دارند كه تمام خوبیها و ارزشها را به خود نسبت دهند، چون آنها از نسل اسحاق فرزند ابراهیم ـ علیه السلام ـ میباشند ادعا دارند كه ذبیح، اسحاق، پدر آنها بوده نه اسماعیل فرزند دیگر ابراهیم. تا جایی كه دست به تحریف كتاب مقدس خود تورات زدهاند و جریان ذبح را كه مربوط به حضرت اسماعیل میباشد تحریف نموده و اسحاق را به عنوان ذبیح معرفی كرده و در چندین آیه در تورات، بر این مطلب تأكید نمودهاند.(۲) تا بتواند واقعیت را مخفی نموده و مسأله را برعكس جلوه دهند، تا جایی كه وقتی به حضرت اسماعیل میرسند طوری این پیغمبر بزرگوار را وصف میكنند و درباره آن چیزهایی میگویند كه قطعاً نسبت به عادیترین افراد مردم، هم تحقیر و توهین شمرده میشود. مثلاً او را مردی وحشی و ناسازگار با مردم و مطرود از پدر و مادر معرفی كردهاند كه از كمالات انسانی جز مهارت در تیراندازی چیزی كسب نكرده است.(۳)
گرچه یهودیان سعی نمودهاند كه امتیاز ذبیح بودن را به اسحاق نسبت دهند ولكن از آنجا كه بر تمام واقعیت نمیتوان سرپوش نهاد و از دیدهها پنهان نمود، در این واقعه نیز دلیلی محكم و متقن در خود تورات در مسأله ذبیح وجود دارد كه میرساند ذبیح حضرت اسماعیل بوده نه حضرت اسحاق كه یهودیان اصرار به آن دارند.
در تورات در داستان ذبیح فرزند ابراهیم چنین آمده است: «در آنگاه فرشته خداوند او را از آسمان ندا كرد گفت: كه ای ابراهیم، ای ابراهیم و او گفت اینك حاضرم، پس فرشته گفت:كه دست خود را به پسر دراز مكن و به او چیزی مكن زیرا كه حال میدانم كه از خدا میترسی چونكه یگانه پسر خود را از من دریغ نداشتی.»(۴)
بدیهی است كه «یگانه پسر» بر حضرت اسماعیل تطبیق میكند نه بر اسحاق، زیرا حضرت اسحاق تا حضرت ابراهیم زنده بود هیچ زمانی بیبرادر نبوده است تا گفته شود «یگانه پسر» پس این عبارت كه در تورات آمده است: «یگانه پسر خویش را از من دریغ نداشتی» درباره حضرت اسحاق نمیتواند صادق باشد، بلكه بیتردید بر حضرت اسماعیل صادق است.
توضیح بیشتر اینكه: حضرت اسماعیل طبق نقل تورات قبل از اسحاق به دنیا آمده و در حدود ۱۴ سال از او بزرگتر میباشد. در تورات آمده است كه: «و ابرام وقتی هاجر اسماعیل را برای او زائیده بود او هشتاد و شش ساله بود»(۵) و «ابراهیم در حینی كه پسرش اسحاق از برایش زائیده بود صد ساله بود»(۶) از مقایسه تاریخ تولد حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق بدست میآید كه حضرت اسماعیل چهارده سال قبل از تولد حضرت اسحاق بدنیا آمده است. و تا حضرت ابراهیم در قید حیات بوده، هر دو برادر زنده بودهاند. حضرت ابراهیم وقتی از دنیا میرود، هر دو برادر یعنی اسماعیل و اسحاق با هم او را در «كشتزار عفرون» دفن میكنند.(۷)
بنابراین حضرت اسحاق هیچگاه «یگانه پسر» ابراهیم ـ علیه السلام ـ نبوده است تا خداوند به خاطر ذبح او ابراهیم را امتحان نماید و مصداق «یگانه فرزند» طبق دلایل و شواهد موجود در تورات حضرت اسماعیل است و تنها بر او صادق میباشد.
علاوه بر این انجیل برنابا، یهود را به خاطر اشتباهشان كه اسحاق را ذبیح معرفی نموده ملامت كرده و میگوید: «خداوند به ابراهیم سخن گفت و فرمود: «اسماعیل اولین را بگیر و از این كوه بالا برده او را به عنوان قربانی و پیشكش ذبح كن و اگر ذبیح ابراهیم اسحاق بود تورات او را یگانه و اولین فرزند ابراهیم نمیخواند».(۸)
و همچنین از قرآن كریم به خوبی استفاده میشود كه ذبیح ابراهیم، فرزندش اسماعیل بوده نه اسحاق، برای اینكه بعد از ذكر داستان شكستن بتها و در آتش افكندن ابراهیم و بیرون آمدنش به سلامت، ابراهیم از خداوند درخواست فرزند صالح میكند و دعای او مستجاب میشود و خداوند به او فرزند بردبار و صبور عطا میكند. و طبق فرموده قرآن همین فرزند ذبیح ابراهیم ـ علیه السلام ـ است كه در این وقت اصلاً اسحاق بدنیا نیامده بود. و بعد از جریان ذبح خداوند میفرماید: «ما او را به اسحاق، پیامبری از شایستگان بشارت دادیم».(۹)
روایات وارد شده از ائمه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ همه تصریح دارند بر اینكه ذبیح اسماعیل بوده نه اسحاق،(۱۰) در روایتی آمده است كه شخصی از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید ذبیح چه كسی بوده است؟ فرمود اسماعیل بوده، برای اینكه خدای تعالی داستان تولد اسحاق را در كتاب مجیدش بعد از داستان ذبح نقل كرده است.(۱۱)
با توجه به آنچه ذكر شد ثابت میگردد كه تورات، انجیل، قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ همه متفقاند كه ذبیح حضرت اسماعیل بوده نه اسحاق فرزند دیگر ابراهیم كه او اصلاً بعد از جریان ذبح پا به عرصه وجود نهاده است. و آنچه در تورات آمده و بر ذبیح بودن اسحاق اصرار شده، تحریفاتی است كه یهود به جهت خودخواهی و برتریطلبی خویش بر دیگر اقوام و ملتها بوجود آوردهاند تا این امتیار را نیز به خود نسبت دهند.
پی نوشتها:
۱. مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۹۴ ق، ج ۱، ص۳۵۵.
۲. سفر پیدایش، باب۲۲: ۹ ـ ۱۲.
۳. طباطبائی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران، مركز فرهنگی رجا، بی تا، ج۷، ص۳۴۹.
۴. سفر پیدایش، باب۲۲: ۱۳.
۵. سفر پیدایش، باب۱۶: ۱۶.
۶. سفر پیدایش، باب۲۲: ۶.
۷. سفر پیدایش، باب۲۳: ۱۰.
۸. انجیل برنابا، باب ۴۴ : ۱۱ ـ ۱۲.
۹. صافات:۱ ـ ۱۲.
۱۰. طبرسی، تفسیر مجمعالبیان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۳۲۶.
۱۱. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲، ص۲۳.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.