پیامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) آخرین رسول الهی و خاتم انبیاء و ارائه دهنده کاملترین دین برای بشریّت است.
ایشان از همان ابتدای امر از طریق وحی که رابطه خاصّ پیامبران الهی با خداوند است، آموزههایی را در قالب الفاظ برای مردم قرائت میفرمودند.
از جمله مسائلی که در روایات شیعه و سنّی به آن توجّه شده است، "حالات پیامبر در هنگام دریافت وحی" بوده است.
در برخی روایات آمده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هر بار كه وحى بر او نازل مىشد، دچار ناراحتى مىشد و لب و زبان خود را به وحى حركت مىداد، چون مىترسید در ذهنش نماند و مىخواست آن را حفظ كند، لذا خداى تعالى این آیه را نازل فرمود:«لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ[قیامة/۱۶]؛ زبانت را (در هنگام وحى) زود به حركت درنیاور تا در خواندن (قرآن) شتابزدگى بخرج دهى.» [۱]
وحی به صورتهای مختلفی بر پیامبر نازل میشده است:
وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَكِیمٌ[شوری/۵۱]؛ هیچ بشری را نرسد كه خدا با او تكلّم كند؛ جز از طریق وحی یا از پشت پرده یا فرشتهای را میفرستد تا به فرمان او آنچه را بخواهد به او وحی كند، همانا خداوند بلند پایه و حكیم است».
یک قسم از وحی سخن گفتن خفی و بدون واسطه خداوند با پیامبر است كه در آیة بالا فرمود: «إِلاَّ وَحْیاً» در این نوع از وحی طبق آیه بالا، وحی را خداوند مقیّد به چیزی نكرده است بر خلاف دو قسم دیگر، بنابراین معلوم میشود كه در این قسم، وحی خداوند تكلم سریع و خفی و بدون واسطه است، بنابراین به علّت ثقالت و سنگینی معارف بلند اعتقادی و توحیدی [۲] آثار سختی و فشار، در چهره ایشان نمایان میشد [۳] که در روایات فریقین (شیعه و سنّی) به آنها اشاره شده است:
برخی از دشمان و معاندان اسلام و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) برای تخریب چهره ایشان، به دروغ و فرافکنی و تمسخر این یگانه تاریخ پرداختهاند و در عملی جاهلانه، حالات پیامبر در حال نزول وحی را به مانند حالات دیوانگان و بیماران صرعی تشبیه کردهاند. همان تهمتهایی که جاهلان عصر جاهلیت به ایشان روا میداشتند
از عایشه روایت شده که میگفت: من خود دیدهام كه گاهى در روزهاى بسیار سرد، وحى بر آن جناب نازل مىشد و چون از او جدا مىشد با اینكه روز سردى بود عرق از پیشانى مباركش سرازیر مىگردید.[۴]
البته توجه به این نکته لازم است که بسیاری از روایاتی که در این باره وجود دارد، دچار ضعف سندی است و قدر متیقّن این است که حالات سختی برای پیامبر پیش آمد میکرده است، امّا جزئیّات این حالات در روایات معتبر ذکر نشده است.[۵]
افتراء به پیامبر در عصر جدید
برخی از دشمان و معاندان اسلام و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) برای تخریب چهره ایشان، به دروغ و فرافکنی و تمسخر این یگانه تاریخ پرداختهاند و در عملی جاهلانه، حالات پیامبر در حال نزول وحی را به مانند حالات دیوانگان و بیماران صرعی تشبیه کردهاند. همان تهمتهایی که جاهلان عصر جاهلیت به ایشان روا میداشتند و خداوند در قرآن کریم به آنها اشاره کرده است:
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ[انعام/۱۱۲]؛ و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم. بعضى از آنها به بعضى، براى فریب (یكدیگر)، سخنان آراسته القا مىكنند و اگر پروردگار تو مىخواست چنین نمىكردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مىسازند واگذار.»[۶]
پی نوشت ها:
[۱]. الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۸۹.؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۹۷.
[۲]. حشر/۲۱.
[۳]. توحید صدوق، ص ۱۱۵.
[۴]. الدر المنثور، ج ۶، ص ۱۳. به نقل از مسلم و بخاری: «قَالَتْ عَائِشَةُ: وَ لَقَدْ رَأیْتُهُ یُنَزِّلُ عَلَیْهِ الْوَحْیُ- فِی الْیَوْمِ الشَّدِیدِ الْبَرْدِ فَیَفْصَم- وَ إنَّ جَبِینُهُ لَیَتَفَصَّد عَرَقاً.»
[۵]. مثلا روایت مربوط به سنگینی استر پیامبر در هنگام نزول سوره مائده فقط از طریق عیاشی در تفسیر نقل شده و دیگران از او نقل کردهاند.
[۶]. تفسیر المیزان ج۱۸ص ۷۹؛ ذیل آیه ۵۳ سوره شوری؛ هزار و یك نكته، ص: ۲۹۵؛ نكته ۵۳۰.
منبع: سایت تبیان