دلیلهای زیادی را میتوان آورد كه قرآن جاودانه و برای تمام زمانها بوده و مخصوص یك زمان نیست:
۱ـ خطابات عام قرآن: بسیاری از آیات قرآن خطابهایی دارد كه برای تمام مردم و هر مكلفی میباشد. مانند : « ای كسانی كه ایمان آوردهاید»(۱) و « ای مردم»(۲) و « ای انسان»(۳) و «ای بنی آدم».(۴)
۲ـ طرز بیان قصههای قرآن: در قرآن داستانهای فراوانی از پیامبران و امتهای گذشته ذكر شده، ولی چون هدف قرآن هدایت انسان هاست، این داستانها را به طور كامل و مرتب بیان نكرده و آنچه را برای هدایت مفید بوده، آورده است تا بندگان از آن جریانات پند گیرند. بنابراین نمیشود گفت این جریانات برای گذشته بوده و ربطی به آینده ندارد، پندگیری از یك جریان برای همیشه است.
۳ـ آیات مربوط به جاودانه بودن قرآن: قرآن كتابی جهان شمول است و اختصاصی به زمان، مكان، نژاد، آداب و سنن خاص ندارد. زیرا قرآن خود را چنین معرفی مینماید: « قرآن جز یك پند برای عالمیان نیست.»(۵). «بیم دهنده تمام انسانها است.»(۶) لازمة این كلیت و دوام و نیز نیازمندی همیشگی بشر به آن، این است كه هیچ گاه گرد كهنگی بر آن ننشیند و همیشه تازه باشد.
۴ – روایات: از روایات استفاده میشود، محتوای قرآن كریم به گونهای تنظیم شده تا همانند سفرهای همگان در هر عصری بر سر آن بنشینند، و از نعمتهای معرفتی آن استفاده برند:
روایت اول : از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال شد كه چرا قرآن با تكرار و درس و نشر جز تازگی اثر دیگری نمیپذیرد؟
حضرت فرمود: «تازگی قرآن برای آن است كه خدای تبارك و تعالی آن را برای زمان موقّت یا مردم خاص نفرستاده و چون همیشگی و همگانی است، در هر زمان جدید است، و در نزد هر مردمی تا روز قیامت شیرین و پر جذبه است».(۷)
روایت دوم: امام باقر ـ علیه السلام ـ همیشگی بودن قرآن را به همواره بودن دو اختر فروزان، خورشید و ماه تشبیه نموده، میفرماید:«قرآن همانند خورشید و ماه همیشه در جریان است، و زندگی انسانها را تا پایان دنیا روشن میسازد».(۸)
۵ - باطن داشتن قرآن كریم: قرآن علاوه بر ظاهر، دارای باطن است و ظاهر قرآن همان دلالت ظاهری قرآن است كه از قرائن، از جمله شأن نزول آیه به دست میآید و جنبة خصوصی دارد. ولی باطن قرآن با قطع نظر از قرائن موجود، برداشتهایی كلی است كه از متن قرآن به دست میآید و همه جانبه و جهان شمول است، لذا پیوسته مانند جریان خورشید و ماه در جریان است. اگر چنین نبود قرآن از استفاده دائمی ساقط میگردید. لذا همین برداشتهای كلی و جهان شمول است كه تداوم قرآن را برای همیشه تضمین كرده و آن را همواره زنده و جاوید نگاه داشته است.(۹) و اگر چنین نبود میبایست با از بین رفتن گروهی، آیة مخصوص آنها نیز باطل میشد.امام باقر ـ علیه السلام ـ میفرماید: «اگر آیهای درمورد قومی نازل شود و آن قوم بمیرد، آیه هم میمیرد و برای قرآن چیزی باقی نمیماند، ولی قرآن تا آسمان و زمین باقی است، جریان دارد.»
بنابراین باید از قرآن معنایی به دست آورد كه برای عموم افراد تا قیامت باشد. برای روشن شدن مطلب، یك نمونه از قرآن آورده می شود:
ممكن است كسی بگوید بت پرستی چون مخصوص صدر اسلام بود لذا آیات قرآن در نفی آن اقامه شده است و كاربرد امروزی نداردكه در جواب باید گفت :
اولاً: بتپرستی مخصوص زمان پیامبر اكرم – صلی الله علیه و آله و سلم - نبوده، زیرا هم اكنون تعداد زیادی از افراد در كشورهایی چون ژاپن، هند و ... بتپرست هستند ونبودن بت پرست در میان مسلمانان دلیل بر نبودن آن در دنیا نیست.
ثانیاً: بتپرستی در هر زمانی جلوهای دارد، در آن زمان چوب و سنگ بود و هماكنون صورتهای دیگری چون دنیاپرستی، پولپرستی، مقامپرستی و... دارد.(۱۰)
۶ - قرآن و آینده: اما این كه قرآن در رابطه با آینده سخنی ندارد، باید گفت: كتابهایی كه اعجاز قرآن را بیان كردهاند، یك بخش را اختصاص به اعجاز علمی دادهاند كه قرآن مطالبی را بیان كرده كه برای آن زمان مشخص نبوده و بعداً با پیشرفت علم معنای آیه خوب روشن شده است، مانند دشواری تنفس با افزایش ارتفاع كه امروزه، علم به آن رسیده است.(۱۱) خداوند در آیة ۱۲۵ سورة انعام میفرماید: «... خداوند هر كه را خواهد گمراه كند، سینة او را آنچنان تنگ میكند كه گویا میخواهد به آسمان برود.» و از سوی دیگر امروزه افراد منصف به این نكته اعتراف می كنند كه احكام و آموزه های قرآننی برای برون رفت جامعه از انحطاط بهترین راه كارها را ارائه می دهدو این دلالت دارد بر اینكه قرآن كریم در همین دنیای مدرن راه كار های لازم را در مسائل اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و بین المللی دارد و با عمل به این برنامه ها می توان جامعه ای ایده آل و مورد نیاز مردم درست نمود و اگر امروزه برخی از كشورها دچار عقب ماندگی شده اند تنها دلیلش دوری آن جامعه از معارف قرآنی است.
پی نوشتها
۱. ر.ک: بقره:۱۰۴، ۱۵۳، ۲۷۲ و آل عمران:۱۰۰، ۱۰۲ و نساء: ۱۹،۲۹.
۲. بقره: ۲۱ و نساء:۱ و یونس:۲۳ و حج:۵ و فاطر:۵ و حجرات:۱۳ و ...
۳. ر.ک: انفطار:۶ و انشقاق:۶.
۴. رک : مائه : ۲۷ ، اعراف : ۲۶ ، یس : ۶۰و ...
۵. انعام: ۹۰.
۶. مدثّر: ۳۶.
۷. به نقل از: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۳۱۳.
۸. به نقل از: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۳۱۳.
۹. - ر. ك: معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، جامعة مدرسین حوزة علمیة، بیتا، ج ۳، ص ۲۹.
۱۰. - ر. ك: مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۸، ج ۸، ص ۲۶۰.
۱۱. - معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص ۴۲۵.