شبهه
آیا عدم تصریح به نام ائمه اطهار علیهم السلام و فضائل آنان در قرآن میتواند انگیزهای برای شیعه باشد تا قرآن را تحریف شده بداند؟
پاسخ شبهه
در سؤال یاد شده عدم ذكر نام و فضائل أئمه ـ علیهم السّلام ـ در قرآن مسلّم گرفته شده و بعد این مسأله انگیزهای برای قول به تحریف نزد شیعه معرفی شده است. در صورتی كه اینها توهمی بیش نیست.
شیعه نیز معتقد است كه نام أئمه ـ علیهم السّلام ـ به صراحت در قرآن نیامده و خود أئمه ـ علیهم السّلام ـ نیز چنین معتقد بودند كه نام امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ به صراحت در قرآن نیامده است. چنانكه ابوبصیر نقل میكند:به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض كردم ،مردم میپرسند: چرا نام علی ـ علیه السلام ـ و اهل بیت او ـ علیهم السّلام ـ در قرآن نیامده است؟
حضرت فرمودند: «به آنها بگو : آیه نماز بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شد و به سه و چهار ركعتی آن اشاره نشد تا اینكه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خود برای مردم آن را بیان كرد...»(۱)
حضرت در این روایات ذكر نشدن نام ائمه ـ علیهم السّلام ـ به صراحت در قرآن را تأیید كردهاند. امّا ذكر فضائل اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در قرآن فراوان است، بلكه طبق روایاتی كه اهلسنّت نیز نقل كردهاند یك چهارم قرآن در فضیلت و شأن أئمة اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد.(۲) و شیعه و سنّی كتابهای مستقلی درباره آیاتی كه در این مورد است نوشتهاند.(۳). حسكانی درشواهد التنزیل دویست و ده (۲۱۰) آیه را همراه ۱۱۶۳ روایت ذیل آنها در شأن اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به ویژه علی ـ علیه السلام ـ آورده است.(۴) و در آخر نیز اعتراف كرده كه این كار را با عجله انجام داده است.(۵) كه اگر بدون عجله تتبع بیشتری میكرد بی تردید او هم مانند برخی از محققان خیلی زیادتر از آنچه ذكر كرده، میآورد.(۶) در اینجا به چند نمونه از آیاتی كه طبق روایات شیعه و سنّی در شأن أئمه اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ است اشاره میگردد:
۱. در قرآن هرجا یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمده،حضرت علی ـ علیه السلام ـ مصداق كامل و شاخص آن میباشد. چنانكه حاكم حسكانی ۱۹ روایت در این مورد آورده است.(۷)
۲. آیة تطهیر: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا(۸) خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.
این آیه طبق روایات شیعه و سنی در شأن اصحاب كساء (پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، علی ـ علیه السلام ـ ، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ ، حسن ـ علیه السلام ـ و حسین ـ علیه السلام ـ) نازل شده است.(۹) كه بیانگر بزرگترین فضیلت آنان (عصمت) میباشد.
۳. آیه مباهله: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ»(۱۰) هرگاه بعد از علم و دانشی كه [در باره مسیح] به تو رسیده، [باز] كسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: (بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم، شما هم فرزندان خود را. ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را. ما از نفوس خود دعوت كنیم، شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله كنیم. و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
طبق نقل شیعه و سنی حضرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، برای مباهله، علی، فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ را به همراه خود برد(۱۱) كه مقصود از «أَبْناءَنا» امام حسن ـ علیه السلام ـ و امام حسین ـ علیه السلام ـ و مقصود از «نِساءَنا» حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ و مقصود از «أَنْفُسَنا» حضرت علی ـ علیه السلام ـ میباشد. یعنی علی ـ علیه السلام ـ در این آیة به منزلة خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ معرفی شده است.
۴. در آیه ۵۹ سوره نساء: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلا» ای كسانی كه ایمان آوردهاید! اطاعت كنید خدا را! و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این [كار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیكوتر است.
امر به اطاعت بدون قید و شرط از اولیالأمر شده است و اطاعت از آنها همانند اطاعت از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و خدا عزوجل قلمداد شده است و طبق روایات شیعه و سنی مقصود از اولیالأمر، ائمه اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد.(۱۲)
۵. در آیه: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ»(۱۳) كه طبق روایات شیعه وسنی در جریان معرفی حضرت علی ـ علیه السلام ـ به عنوان امام، توسط پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در غدیر خم نازل شده است،(۱۴) امامت را محور رسالت میداند كه اگر نباشد رسالت هم منتفی است.
۶. در آیه: «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ دِینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِینًا...»(۱۵) امروز، كافران از [زوال] آیین شما،مأیوس شدند. بنابر این، از آنها نترسید! و از [مخالفت] من بترسید! امروز، دین شما را كامل كردم. و نعمت خود را بر شما تمام نمودم. و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم...
كه طبق روایات شیعه و سنی درباره امامت علی ـ علیه السلام ـ در غدیر خم نازل شده(۱۶) امامت مایة یأس كفار، اكمال دین، اتمام نعمت و نیز مایة رضایت خدا از دین اسلام معرفی شده است.
۷. در آیة: «إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»(۱۷) سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آوردهاند. همانها كه نماز را برپا میدارند، و در حال ركوع، زكات میدهند.
كه طبق روایات شیعه و سنی در مورد انفاق علی ـ علیه السلام ـ در حال نماز نازل شده است، ولایت علی ـ علیه السلام ـ در طول ولایت خدا و رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار گرفته است.
۸. در آیة: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیرُ الْبَرِیةِ»(۱۸) كسانی كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات [خدا]یند!
كه طبق روایات شیعه و سنی در مورد علی ـ علیه السلام ـ و شیعیان اوست.(۱۹) حضرت علی ـ علیه السلام ـ و شیعیان او بهترین مردم معرفی شده است.
بنابراین آیات فراوانی طبق روایات شیعه و سنی در فضیلت ائمه هدی علیه السلام نازل شده است و لذا شیعه ب مین آیات بر حقانیت اصو لعتقادی خود استناد می كنند و نیازی بر شك در قرآن یا انگیز تحریف شد دانستن آن ندارند .
ازسوی دیگر در كتب شیعه روایات ضدتحریف از ائمه ـ علیهم السّلام ـ نقل شده است،مانند روایاتی كه دلالت بر لزوم عرضه روایات بر همین قرآن موجود میكند كه در صورت مخالفت با آن، ائمه ـ علیهم السّلام ـ دستور به ترك آن روایات دادهاند.(۲۰) و اگر در بعضی روایات مسأله تحریف مطرح شده نظر به تحریف معنوی است نه لفظی، چنانكه امام باقر ـ علیه السلام ـ در نامهای به سعد الخیر چنین نوشتهاند:« یكی از راههای كنار گذاشتن قرآن به این است كه حروفش را به پاداشتند،ولی حدودش را تحریف كردند پس آنها قرآن را روایت میكنند ولی رعایت نمیكنند.»(۲۱)
همچنین علمای شیعه به تبع أئمه اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ قرآن را تحریف ناپذیر میدانند كه برخی از محققان شیعه در كتبی كه به طور مستقل دررد تحریف قرآن نوشتهاند عین عبارات صریح علمای شیعه را كه به شدّت تحریف قرآن را رد كردهاند، آوردهاند كه برخی از آنها عدم تحریف قرآن را اجماعی شیعه میدانند.(۲۲) بنابراین شیعه قرآن را محرف نمیداند تا چیزی انگیزه آن باشد.
پی نوشتها
۱. كلینی، محمّد بن یعقوب، اصول كافی، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیة اسلامیه، ، بیتا، ج ۲، ص ۴۰ ـ ۴۱. و طباطبایی، سید محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج ۴، ص ۴۱۱. و حاكم حسكانی، شواهد التنزیل، تحقیق محمّدباقر محمودی، تهران، مؤسسة الطبع النشر التابعه لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ ه ق، ج ۱، ص ۱۹۱.
۲. اصول كافی، همان، ج ۴، ص ۴۳۶، ح ۳ و ۴. و علی الحسینی الاسترآبادی، سید شرفالدین، تأویل الایات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره، تحقیق حسین استادعلی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ ه ق، ص ۲۱. و ابن المغازلی، شافعی مذهب، مناقب علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ ، تحقیق محمّد باقر بهبودی، تهران، المكتبة الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۲ ه ق، ص ۳۲۸، ح ۳۷۵.
۳. مانند: تأویل الایات ظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، همان. و شواهد التنزیل، همان، ج ۱ و ۲.
۴. شواهد التنزیل ، ج ۱ و ۲.
۵. همان، ج ۲، ص ۴۸۸.
۶. ر.ك: تأویل الآیات الظاهرة...، همان.
۷. ر.ك: شواهد التنزیل، همان، ج ۱، ۶۳ـ۷۲، ج ۶۷ـ۸۵.
۸. احزاب: ۳۳.
۹. ر.ك: المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج ۱۶، ص ۳۱۶ـ۳۱۹. و فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، بیروت، دارالمعرفة، ، بیتا، ج ۷ـ۸، ص۵۵۹. و مسلم بن الحجاج، القشیری النیشابوری، صحیح مسلم بشرح النوری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج ۱۵ـ۱۶، ص۱۹۴. و ینابیع المودة، همان، ص ۱۰۷. و ابی المغاز (شافعی)، مناقب علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ ، همان، ص ۳۰۱ . و جلالالدین عبدالرحمن السیوطی، الدر المنثور، بیروت، دارالفكر، چاپ اول، ۱۴۰۳ ه ق، ج ۶، ص ۶۰۳. و شواهد التنزیل، همان، ج ۲، ص ۱۸ـ۱۳۹. ح ۶۳۷ـ۷۷۴. و فخر رازی، التفسیر الكبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج ۸، ص ۸۰.
۱۰. آلعمران: ۶۱.
۱۱. ر.ك: المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج ۳، ص ۲۲۸. و مجمعالبیان، همان، ج ۱ـ۲، ص ۷۶۲. و تفسیر الكبیر، همان. و شواهد التنزیل، همان، ج ۱، ص ۵۵ـ۱۱۶، ح ۱۶۸ـ۱۷۶.
۱۲. ر.ك: عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ ه ق، ج۱، ص ۴۹۷ . و السید هاشم، البحرانی، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، بیتا، ج ۱، ص ۳۸۶. و مجمع البیان، همان، ج ۳ ـ ۴، ص ۱۰۰. و المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج ۴، ص ۴۰۸. و اصول كافی، همان، ج ۲، ص ۴۰ . و شواهد التنزیل، همان، ص ۱۸۹. و ینابیع المودة، همان، ص ۱۱۴ .
۱۳. مائده: ۶۷.
۱۴. ر.ك: اصول كافی، همان، ج ۴، ص ۴۹ـ۵۰، ح ۶. و مجمع البیان، همان، ج ۳ ـ ۴، ص ۳۴۴. و المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج ۶، ص۵۳ . و التفسیر الكبیر، همان، ج ۱۲، ص ۴۹. و شواهد التنزیل، همان، ج ۱، ص ۲۴۹ ، مجموعاً هشت روایت. و ینابیع الموة، همان، ص ۱۲۰. و الدر المنثور، همان، ج ۳، ص ۱۱۷.
۱۵. مائده: ۳.
۱۶. ر.ك: اصول كافی، همان، ج ۲، ص ۴۹، ح ۶. و مجمعالبیان، همان، ج ۳ ـ ۴، ص ۲۴۶. و المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج ۵، ص ۱۹۳ . و شواهد التنزیل، همان، ج ۱، ص ۲۰۰، ۶ روایت.
۱۷. مائده: ۵۵.
۱۸. بینه: ۷.
۱۹. ر.ك: مجمعالبیان، همان، ج ۹ـ۱۰، ص ۷۹۵. و المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج ۲۰، ص ۳۴۱. و تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، همان، ص ۸۰۱ . و حیدر علی بن محمّد الشروانی، مارونة العامة من مناقب اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ، تحقیق محمّد الحسّون، بیجا، مطبعة المنشورات الاسلامیه، ۱۴۱۴ ه ق، ص۷۷ كه این روایات را از الدر المنثور سیوطی، الصواعق المحرقه، ابن حجر و النهایة ابن اثیر آورده است.
۲۰. ر.ك: اصول كافی، همان، ج ۱، ص۸۸. و محمّد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، تحقیق و تصحیح الشیخ محمّد الرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بینوبت چاپ، بیتا، ج ۱۸، ص ۷۸ .
۲۱. كلینی، محمّد بن یعقوب، الروضة من الكافی، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیة اسلامیه، بینوبت چاپ، بیتا، ج ۱، ص ۷۶. و فیض كاشانی، ملاحسن، المحجة البیضاء، تصحیح و تعلیق علیاكبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بیتا، ج ۲، ص ۲۶۴.
۲۲. ر.ك: معرفت، محمّد هادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۸ ه ق، ص۵۹. و السید علی المیلانی الحسینی، التعلیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، قم، دارالقرآن الكریم، چاپ اول، ۱۴۱۰ ه ق، ص ۱۰ . محمدی فتحالله، (نجارزادگان)، سلامة القرآن من التحریف، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۴۲۰ ه ق، ج ۱، ص ۸۶ .
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه