شبهه:
به دستورقرآن کریم گروه داعش و دیگر گروه های تروریستی اسلامی به انسان کشی می پردازند. آیه ۱۲۳ سوره توبه و نیزآیه ۴ سوره محمد به صراحت چنین دستوری را به مسلمانان داده اند.
پاسخ شبهه:
قضاوت درباره اسلام و نیز استخراج حکم اسلامی از قرآن کریم نیاز به تسلط کامل به تمام آیات قرآن دارد. یک مسلمان باید تمام آیات قرآن کریم را در کنار هم قرار داده و با قرآن و دلایل موجود در قرآن و تاریخ صدر اسلام و نیزبا توجه به شأن نزول آیات می تواند حکمی را از آیه قرآن به دست آورد. و ایه و ظیفه که مجتهد و متخصص قرآن کریم است. بنابراین کسی که از آیات مورد بحث کشتن انسان به ویژه کشتن غیر مسلمانان را به دست می آورد، از قرآن چیزی نمی داند و با نافهمی و کج فهمی موجب ایجاد گروه های امثال داعش می شود.
اما در خصوص پاسخ این شبهه و مفهوم آیات باید گفت که آیاتی که بر جنگ و جهاد دلالت دلالت دارند دستورهایی الهی هستند که مسلمانان در هنگام جنگ با دشمنان باید از آنها پیروی کنند. افزون بر آن، این دستورات الهی متوجه مسلمانانی است که در رکاب پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) با دشمنان میجنگند و هیچ دلالتی بر این ندارد که مسلمانان هر جا با کافر یا مشرک روبرو شدند آنان را بکشند و از بین ببرند. به همین دلیل تمام جنگهای پیامبر اسلام دفاعی بوده هرگز ابتداء بر علیه کفار جنگ را آغاز نکرده است.
آیات قرآن را باید با توجه به کل قرآن و آیات دیگر فهم نمود. آیات دیگر قرآن انسان را از آدم کشی منع می کند به خصوص آیه مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا؛[۱] هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته؛ و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است».
آیه «لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۲]؛ خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمىكند؛ چرا كه خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد؛ به وضوح جهاد و جنگ ابتدایی علیه کفار ممنوع می کند. دین اسلام به دلیل اینکه دین رحمت و دین هدایت است، هرگز به صورت ابتدایی علیه کافران جنگ را تجویز نمی کند بلکه آنان را با حکمت و و راهای معقول به سوی حق دعوت می کند. در قرآن کریم می فرماید: «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ ؛[۳] با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است؛ و او به هدايتيافتگان داناتر است».
از این آیه شریفه به روشنی این مطلب حاصل می شود که هدایت دیگرا با زور و کشتن امکان پذیر نیست. مسلمانان وظیفه دارند آنان با استدلال و راه های معقول به سوی دین اسلام دعوت کنند و اسلام و آموزه های آن را آنگونه که در قرآن و احادیث صحیح آمده برای آنان بیان کنند.هدایت وآنان از عهده مسلمانان خارج است. خداوند خودش می داند که چه کسی هدایت میشود و چه کسی هدایت نمی شود. به همین دلیل خداوند خطاب به رسول گرامی اسلام فرموده است: انَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ[۴]؛ تو نمىتوانى كسى را كه دوست دارى هدايت كنى؛ ولى خداوند هر كس را بخواهد هدايت مىكند؛ و او به هدايت يافتگان آگاهتر است».
قرآن حتی در جنگ بادشمنان از ظلم و تعدی نسبت به آنان نهی نموده است. خداوند می فرماید: وَ قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ[۵]؛ و در راه خدا، با كسانى كه با شما مىجنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا تعدّىكنندگان را دوست نمىدارد!
از اهل بیت (ع) در باره آیه «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[۶] نقل شده که مراد از ناس در این آیه اهل ذمه است. یعنی مسلمانان باید با اهل ذمه درست سخن بگویند و با این آیه قتال با آنان را ممنوع کرده و ناسخ تمام آیاتی است که دستور جنگ با آنان را داده اند.[۷]
بنابراین هر کسی حق ندارد به مجرد وجود آیه جهاد در قرآن، آن را مستمسک و مجوز کشتن کفار و کسانی که به دین و مذهب او نیست قرار دهد. چه اینکه ائمه اهل بیت(ع) جهاد را بر مسلمانان با امام عادل واجب می داند به این معنا هرگاه امام معصوم دستور جهاد داد بر مسلمانان واجب می شود که به این دستور امام لبیک بگویند نه اینکه هر کسی از هرجا برخیزد وبه نام جهاد با کفار و مخالفین خود جنگ را راه بیاندازد. امام رضا(ع) به مأمون خلیفه عباسی نوشتند«والجهاد واجب مع الإمام العادل»[۸] یعنی جهاد با امام عادل که مراد از آن امام معصوم و مفترض الطاعه است بر مسلمانان واجب می گردد نه با مثل خلفای عباسی و امثال آنان. حتی امام صادق(ع) در روایتی جهاد بدون امام معصوم را مانند خوردن میته، خون و گوشت خوک حرام دانسته است.[۹]
به دلیل همین آیات و روایات از نظر فقها و علمای شیعه امامیه جهاد ابتدایی بدون حضور امام معصوم جایز نیست؛ بلکه با حضور امام و دستور او و یا دستور نائب خاص او جهاد بر مؤمنین واجب میگردد. تنها در یک صورتی جهاد و جنگ بر مسلمانان آن هم به صورت کفایی واجب می گردد که دشمنان بر مسلمانان هجوم آورده و با هجوم آنان بیضه اسلام در خطر نابودی قرار بگیرد. و این جهاد، جهاد دفاعی است که عقل نیز آن را لازم می داند.[۱۰]
با توضیحاتی که داده شد دلالت هریکی از آیاتی که در سوال ذکر شده به جنگهایی که در زمان رسول خدا(ص) از طرف کفار و مشرکین بر مسلمانان تحمیل شده بود، انصراف پیدا میکند و از حوادث مربوط به آنها به زمانهای دیگر تحت عنوان وجوب جهاد ابتدایی تجاوز نمیکنند تا برای مسلمانان کشتن کفار و مخالفینی را که به آنان هیچ تعرضی و تجاوزی نکرده، واجب و یا جایز گرداند.
آیه «یا أَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛[۱۱] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با كافرانى كه به شما نزديكترند، پيكار كنيد! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزديك غافل نكند!) آنها بايد در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس كنند و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!»، از جمله آیاتی است که در هنگام جنگ با کفار و دشمنان، روش جنگیدن را به مسلمانان می آموزد؛ یعنی هنگامی که کفار و دشمنان بر مسلمانان جنگ را تحمیل کنند، مسلمانان در جبهه جنگ باید متوجه کفار و دشمنان نزدیک باشند و با توجه به آنانی که دور تر اند از دشمنان نزدیک غافل نشوند. در میدان جنگ نباید یک جنگجو کوتاهی کند و باعث شکست جبهه موافق شود این چیزی نیست که از نظر عقل و عقلا منفور و غیر قابل قبول باشد.
آیه«فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتىَّ إِذَا أَثخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّواْ الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتىَ تَضَعَ الحَرْبُ أَوْزَارَهَا...؛[۱۲]یعنی و هنگامى كه با كافران در ميدان جنگ رو به رو شديد گردنهايشان را بزنيد، (و اين كار را هم چنان ادامه دهيد) تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد سپس يا بر آنان منّت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادى از آنان فديه [غرامت] بگيريد (و اين وضع بايد هم چنان ادامه يابد) تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد..» بهترین راهکار را برای جنگجویان اسلامی در هنگام جنگ ارائه داده است. معنای آن این نیست که هرجا کافر یا مشرک را دیدید آو را بکشید و گردن بزنید بلکه آیه می گوید در هنگام جنگ و درگیری با دشمن کوتاهی نکنید و گردن آنان بزنید تا دشمن مغلوب شود و اسیران را هم ببندید تا فرار نکنند و زمانی که جنگ به پایان رسید اسرا را یا با منت گذاری آزاد و رها کرده و یا در مقابل فدیه آنان را آزاد کنید.
این آیات شریفه نه تنها اعمال و رفتار داعش و امثال آن را ـدیید نمی کنند بلکه دقیقاً بر غیر اسلامی بودن اعمال و رفتار داعشی ها دلالت دارند.
اما اینکه داعشیها یا هر گروه ترویستی خود را قیم اسلام دانسته و به جای پیامبر اسلام(ص) نشسته و با رأی و نظر مبتنی بر هوی و هوس، مردم را اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان قتل عام می کنند، هیچ ربطی به آموزههای قرآن ندارد. این آنان هستند که در هر شرایطی دست به این کارهای غیر معقول و غیر انسانی میزنند. بنابراین نه عقاید این گروه ها از قرآن گرفته شده است و نه عمل کرد آنان از طرف قرآن و آموزههای اصیل اسلامی قابل تأیید است؛ بلکه آنان فتنهگران و مفسدانی هستند که بر علیه اسلام قد بر افراشته و به حکم قرآن این مسلمانان هستند که باید در قبال گروههای تکفیری و تروریستی از اسلام و مسلمانان و مظلومین دفاع کنند.
[۱] . مائده،۳۲.
[۲] . ممتحنه، ۸.
[۳] . نحل، ۱۲۵.
[۴] . قصص، ۵۶.
[۵] . بقره، ۱۹۰.
[۶] بقره، ۸۳.
[۷] . رک: محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، (ترجمه: موسوی همدانی)، ج۱، ص۳۲۸، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، چ۵، ۱۳۷۴ش.
[۸] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۸، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث ، چ۲، ۱۴۱۴ش.
[۹] . رک: وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۴۵.
[۱۰] . محمد بن جمال الدین، شهید ثانی، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية ، ج ۲، ص ۳۸۱ – ۳۸۲، منشورات جامعة النجف الدينية،(مکتبه داوری)، چ۱، ۱۳۸۶ش.
[۱۱] . توبه، ۱۲۳.
[۱۲] . محمد، ۴.