آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

تأیید تورات و انجیل توسط قرآن

توضیح شبهه

آیه «وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ» و نیز «وَاسْئلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا» این مطلب را می رساند که پیامبر اسلام برای به دست آوردن حکم خدا به کتابهای پیامبران پیشین رجوع کند. همچنین قرآن فرموده است «فَاسْئلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ». پس منابعی قبل از پیامبر اسلام موجود بوده که خداوند گفته است: «از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مى‏خواندند بپرس‏» همچنان آیاتی مانند «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ[۱] وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ[۲]، انجیل و تورات را مورد تأیید قرار می دهد. بنابرای پیامبر و مسلمانان صدر اسلام آنها را قبول داشته اما این مسلمانان امروزی است که با قرآن کریم مخالفت کرده و آنها را قبول نمی کنند.  

پاسخ شبهه:

این شبهه با این تصور القا شده که قران کریم تورات و انجیل را همان تورات و انجیل نازل شده بر دو پیامبر اولوالعزم می داند. در حالی قران چنین چیزی را نمی گوید؛ زیرا دلایل غیر قابل انکار بر تحریف این دو کتاب وجود دارد و نیازی به بیان آنها نیست.

عدم تأیید تورات و انجیل موجود از سوی قرآن

در قرآن کریم هیچ آیه‌ای وجود ندارد که تورات و انجیل موجود را تأیید کرده باشد. در این دو کتاب مطالب و آموزه های شرک آلودی وجود دارد که با آموزه های قرآن درتضا است. همچنین آموزه های عقل ستیزی زیادی در این دو کتاب وجود دارد که ممکن نیست از سوی قرآن مورد تأیید قرار بگیرند. ام در عین حال برخیآموزهای آنها می توانند وحی آسمانی بوده باشد.

اینکه خداوند فرموده است «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ؛[۳] پيامبر به آنچه خدا بر او نازل كرد ايمان آورده و مؤمنان نيز همه به خدا و فرشتگان خدا و كتب و پيغمبران خدا ايمان آوردند و (گفتند) ما ميان هیچ‌یک از پيغمبران خدا فرق نمى‏ گذاريم، و همه یک‌زبان و یکدل در قول و عمل اظهار كردند كه ما فرمان خدا را شنيده و اطاعت كرديم، پروردگارا!، آمرزش تو را مى‏خواهيم و مى‏ دانيم كه بازگشت همه به‌سوی تو است» معنای این آیه و ایات دیگر این است که مسلمانان باید به نبوت پیامبران گذشته و نیز کتابهای آنان که از سوی خداوند نازل شده ایمان داشته باشند. یعنی یک مسلمان باید معتقد باشد که پیامبرانی مانند حضرت نوح، یوسف، موسی و عیسی علیهم‌السلام و پیامبرانی که در قرآن از آن‌ها اسم برده شده‌اند پیامبران الهی بوده‌اند و کتاب‌های آنان نیز کتاب‌های آسمانی بوده‌اند. لازمه این اعتقاد در دین اسلام این نیست که کتابهای تورات و انجیل موجود در دست یهودیان و مسیحیان مورد تأیید قران است تا با وجود دین اسلام برای ما اجازه داده شده باشد که از این کتابها پیروی کنیم.

در تاریخ اسلام این مسئله بسیار روشن است که در صدر اسلام هم پیامبر خدا (ص) و هم مسلمانان، اعتقادی به کتابهای تورات و انجیل موجود در آن زمان اعتقادی نداشته و مانند مسلمانان امروز از آنها پیروی نمی کرده اند و به همین دلیل مسیحیان و یهودیان را به سوی اسلام دعوت می کردند.  

اینکه در قرآن کریم به تورات و انجیل نور گفته شده است، تورات و انجیل اصلی است که  از سوی خداوند برای هدایت مردم آن زمان فرستاده‌شده بودند. این دوکتاب مانند قرآن برای مردم آن زمان نور هدایت بوده‌اند، اما بعد از تحریف و داخل شدن آموزه شرک‌آلود و مخالف با معیارهای عقل نه‌تنها نور نیستند بلکه باعث گمراهی کسانی می‌شود که از آن‌ها پیروی می‌کنند.

درست است که قرآن وجود حكم خدا را در تورات فعلى تصديق مى‏كند، و می فرماید: «وَ كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ»[۴] قرآن با این آیه مى‏خواهد شنونده را از رفتار يهوديان به شگفت وادار نمايد كه مى ‏فرمايد يهود امتى است صاحب كتاب و شريعت و منكر نبوت و كتاب و شريعت تو، فعلاً به واقعه‏ اى برخورده‌اند كه حكمش در كتاب خودشان نيز هست ولى نمى ‏خواهند آن حكم را كه حكم خدا است جارى سازند، بااین‌حال چگونه به‌حکم تو كه آن نيز همان حكم خدا است تن در مى ‏دهند؟ معلوم است كه تن در نمى ‏دهند اينان از كتاب خدا و حكم آن گریزان‌اند هرگز به آن ايمان نخواهند آورد. بر اساس اين معنا جمله: «ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ» چنين معنا مى‏ دهد كه آنان اعراض مى ‏كنند از حكم واقعه به اينكه تورات نزد ايشان است و حكم خدا در آن تورات موجود است و جمله:«وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ» چنين معنا مى‏دهد كه اين طایفه از آن‌هایی نيستند كه به تورات و حكم آن ايمان بياورند پس این‌ها گروهى هستند كه از ايمان به تورات و به‌حکم تورات به‌سوی كفر گراییده‌اند.[۵]

بنابراین از وجود یک حکم درست و آسمانی در تورات دلیل بر این نمی‌شود که همه تورات سالم است و باید به آن ایمان آورد و از آن پیروی کرد.

از آیه «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ»[۶]  که می فرماید: از رسولانى كه پيش از تو فرستاديم بپرس: آيا غير از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قراردادیم، آنچه در شبهه بیان گردیده و گفته است که پیامبر اسلام (ص) احکام را از کتابهای پیامبران گذشته گرفته است، به دست نمی آید؛ زیرا این آیه شریفه در راستای نفی بت‌پرستی می‌خواهد بگوید که پیامبران گذشته نیز از توحید و خدای یگانه سخن گفته و مردم را به ایمان به این خدا دعوت نموده‌اند. این مطلب را در قالب این جمله که «از رسولانى كه قبل از تو فرستاديم بپرس، آيا غير از خداوند رحمان، معبودهايى براى پرستش آن‌ها قراردادیم» بیان نموده است. به عبارت دیگر این آیه اشاره دارد به اینکه تمام انبياى الهى دعوت به توحيد كرده‏ اند، و همگى به‌طور قاطع بت‏ پرستى را محكوم نموده‏ اند، بنابراین پيامبر اسلام در مخالفتش با بت‌ها كار بى ‏سابقه ‏اى انجام نداده، بلكه سنت هميشگى انبيا را احيا نموده است، اين بت‏پرستان و مشرکان‌اند كه برخلاف مكتب تمام انبيا گام برمى ‏دارند.[۷]

از آیه «فَإِنْ كُنْتَ في‏ شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرينَ».[۸] نیزآنچه که در شبهه مطرح شده ثابت نمی گردد؛ زیرا در این آیه از تردید رسول خدا (ص) نسبت به آنچه بر آن حضرت نازل‌شده سخن گفته‌شده است و می‌خواهد آن حضرت را بااینکه تردیدی در کار نبوده با مراجعه به پیروان ادیان الهی گذشته دلایل حقانیتش را بیشتر نماید. به همین دلیل فرموده است: اگر در آنچه بر تو نازل كرده‏ايم ترديدى دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مى‏ خواندند بپرس، به‌یقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است بنابراین، هرگز از ترديدكنندگان مباش!

از ظاهر اين آيه برمى‏آيد كه رسول خدا (ص)- العياذ باللَّه- نسبت به حقیقت آنچه بر او نازل گرديده دچار ترديد شده ولیکن آيه شريفه چنين لازمه ‏اى ندارد. اين نوع خطاب همان‌طور كه ممكن است متوجه كسى شود كه به‌راستی دچار شك و ترديد است، همچنين ممكن است متوجه كسى شود كه خودش، هم يقين بر صحت و حقانيت كلام دارد و هم بر دليل آن. و نيز مى ‏توان گفت: اين مطلب دلیل‌های بسيار دارد، و دليلش تنها آن نيست كه در دست‌تو است و براى افاده اين معنا به‌طور كنايه مى‏ گويند اگر در حقيقت اين مطلب ترديد دارى دلیل‌های بسيارى بر حقيقت آن هست و فايده این‌گونه سخن گفتن این است كه اگر شنونده واقعاً ترديد دارد، به آن ادله رجوع كند، و اگر يقين دارد ولى يكى از آن ادله برايش موردشک واقع‌شده به ساير ادله مراجعه كند. این‌گونه سخن گفتن روشى است كه در عرف تخاطب و تفاهم، شايع است، و عقلا به انگيزه قريحه ‏اى كه دارند اين روش را در بين خود به كار مى ‏برند، مثلاً وقتى مى‏ خواهند امرى از امور را اثبات كنند، نخست به هر دليلى كه دارند استدلال مى‏ كنند، و سپس به‌طرف مى ‏گويند: اگر دراین‌باره شك دارى و يا فرض كنيم مطلوب را ايجاب نمى‏ كند، دليل ديگرى بر اين هست و آن فلان دليل است، و خيال نكن كه دليل ما تنها آن بود كه گفتيم. و اين كنايه است از اينكه اين مطلب دلیل‌های بسيارى دارد كه هر يك براى اثباتش كافى است، و احتياج به بيش از یک دلیل ندارد. ليكن غرض از تكثير آن این است كه به‌هرحال مطلب ثابت شود، چه با همه آن ادله و چه با يكى از آن‌ها.[۹]

نویسنده: حمیدالله رفیعی

پی نوشت:

[۱] . مائده، ۴۴.

[۲] . مائده، ۴۶.

[۳] . بقره، ۲۵۷.

[۴] . مائده، ۴۳.

[۵] . طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسير الميزان‏، ج۵، ص۵۹۹، ترجمه: موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ۵، ۱۳۷۴ش

[۶] . زخرف، ۴۵.

[۷] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۷۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۱، ۱۳۷۴ش.

[۸] . یونس، ۹۴.

[۹] . ترجمه الميزان، ج‏۱۰، ص ۱۸۲.

 

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center