اشاره:
اسلام دین رحمت و عطوفت است و منادی نوع دوستی. عدم تجاوز از حدود الهی و دعوت به اسلام و صلح طلبی، رعایت عهد و برخورد انسانی با اسیران و... نمونه هایی از ماهیت دینِ مهر است. اما همه اینها نه نشانه سازش و تسلیم كه آیتِ اقتدارند. صبر و صلح تا زمان عدم تعرض بیگانه است و اگر پای تهدید و تعرض به میان آمد، تكلیف می شود جهاد و ناسازگاری. در جنگ با كفر ضرورت دعوت به اسلام از سر حكمت و اندرز و موعظه به حسنه و مناظره نیكو را به عنوان تكالیف مجاهدان مطرح است. اما دشمن اگر به راه نیامد...
مقابله به مثل
اسلام اجازه مقابله به مثل را به همان اندازه كه دشمن تعدی و تجاوزكرده به مسلمانان داده است و حتی مسلمانان را به چشم پوشی و گذشت از این مقابله به مثل نیز تشویق می كند.
«و اِن عاقَبتُم فَعاقِبُوا بِمثلِ ما عُوقِبتُم بِهِ وَ لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌ للِصّابرین»
و اگر دشمن را عقوبت می كنید، به همان اندازه باشد كه عقوبت شده اید؛ گرچه اگر تحمل بورزید (و چشم بپوشید) برای صابران بهتر است. (نحل،۱۲۶)
و در آیه دیگر می فرماید:
«فَمَنِ اعتَدی عَلَیكُم فَاعتَدُوا عَلَیه بِمِثلِ مَا اَعتَدی عَلَیكُم وَ اتّقُوا الله وَ اعلَمُوا اِنَّ اللهَ مَعَ الُمتَّقین»
هركس به شما ستم و تعدی كرد، شما نیز به همان اندازه به او تعدی كنید و از خدا بترسید (و زیاده روی ننمایید) و بدانید خدا با پرهیزگاران است. (بقره:۱۹۴)
درآیه اوّل، گرچه مقابله به مثل جایز شمرده شده، ولی در آخر آیه نیز مسلمانان به تحمل و چشم پوشی فراخوانده شده اند.
در كتب تفسیر، شأن نزول آیه اوّل را (نحل،۱۲۶) در مورد شهادت حضرت حمزه عموی پیامبر اسلام(ص) در جنگ اُحد نقل كرده اند كه پیامبر(ص) تصمیم به مقابله به مثل در برابر دشمنان گرفتند و این آیه نازل شد و پیامبر(ص) را دعوت به صبر نمود.
در بعضی از روایات می خوانیم كه این آیه در جنگ اُحد نازل شده، هنگامی كه پیامبر (ص) وضع دردناك شهادت عمویش، حمزه بن عبدالمطلب را دید (كه دشمن به كشتن او قناعت نكرده، بلكه سینه و پهلوی او را با قساوت عجیبی دریده و قلبش را بیرون كشیده است و گوش و بینی اش را قطع كرده، بسیار منقلب و ناراحت شد) و فرمود: خدایا حمد از آن توست و شكایت به تو می آورم و تو در برابر آنچه می بینیم یار و مدد كارمایی.
سپس فرمود: اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مثله می كنم، آنها را مثله می كنم، آنها را مثله می كنم (و طبق روایت دیگری فرمود هفتاد نفر از آنها را مثله خواهم كرد). در این هنگام آیه نازل شد «و ان عاقبتم فعاقَبوا بِمِثل ما عُوقِبتُم بِهِ وَ لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌلِلصّابِرین». بلافاصله پیامبر(ص)عرض كرد: خدایا! صبر می كنم، خدایا صبر می كنم، خدایا صبر می كنم.
با اینكه این لحظه شاید دردناك ترین لحظه ای بود كه در تمام عمر بر پیامبر(ص) گذشت، ولی باز پیامبر(ص) راه دوم را كه راه عفو و گذشت بود، انتخاب فرمود و چنان كه در تاریخ در سرگذشت فتح مكه می خوانیم، آن روز كه پیامبر(ص) بر این سنگدلان پیروز و مسلط شد، فرمان عفو عمومی صادر فرمود و به وعده خویش در جنگ اُحد وفا كرد. به راستی اگر انسان بخواهد نمونه عالی بزرگواری و عواطف انسانی را ببیند، باید داستان اُحد را دركنار داستان فتح مكه بگذارد و آن دو را با هم مقایسه كند.
شاید تاكنون هیچ ملت پیروز مسلطی با قوم شكست خورده، معامله ای را كه پیامبر(ص) و مسلمانان پس از پیروزی با مشركان مكه كردند، نكرده باشد؛ آن هم در محیطی كه انتقام و كینه توزی در بافت جامعه نفوذ كرده بود و كینه ها را نسل به نسل به میراث میگذاشت و اصولاً ترك انتقام جویی در آن محیط عیب بزرگی به شمار می آمد. (مكارم شیرازی، ۴۷۵:۱۳۸۴)
پناه دادن به دشمن برای شنیدن كلام حق
«و اِنْ اَحَد مِنَ الُمْشرِكینَ اسْتِجارَكَ فَاَجِرْهُ حتّی یسْمَعَ كَلامَ اللهِ ثُمَّ ابَلِغْهُ مَاْمِنُه ذلِكَ بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لایفْقَهُونَ»؛ اگر یكی از مشركان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به محل امنش برسان، زیرا آنان گروهی نا آگاهند. (توبه:۶)
این آیه نیز از آیاتی است كه ادعای ناحق دشمنان را باطل می كند. اسلام حتی در جبهه جنگ نیز آماده است اصول دعوتش را برای طالبان هدایت تبیین كند، سپس آنان را به محل امنی كه از شمشیر مسلمانان در امان باشد، برساند تا با آگاهی در مقابل حق خاضع شوند. (فرامرزی و همكاران،۱۱۷:۱۳۸۴)
مرحوم طبرسی در توضیح «ثُمَّ اَبِلغْهُ مَاْمِنُه» می نویسد:
معنای این جمله آن است كه اگر اسلام آورد به خیر دنیا و آخرت نایل گردیده و اگر اسلام را نپذیرفت او را نكش، بلكه او را به دیار خودش، جایی كه جانش و مالش در امان باشد برسان. (طبرسی،۱۴۰۸هـ :۱۳)
جمله «ثُمَّ اَبلِغْهُ مَاِمنُه» برای این آورده شده كه با كمال عنایت بر بازشدن راه هدایت به روی مردم دلالت كند و بفهماند كه اسلام تا چه اندازه خواسته است حرمت مردم را در زندگی و كارهای حیاتی آنان حفظ كند. آری اسلام از به كار بردن كلماتی نظیر «باید چنین شود» و «خدا چنین خواسته» اغماض كرده تا مردم اگر هلاك می شوند و اگر به راه زندگی می افتند، در هر دو حال اختیارشان بعد از فهمیدن و تمام شدن حجت باشد و دیگر بعد از آمدن انبیا، بشر به خدا حجتی نداشته باشد». (علامه طباطبایی، ۲۳۹:۱۳۶۳)
در كجای عالم شما چنین مكتبی سراغ دارید كه برای هدایت دشمنانش این قدر اهمیت بدهد و از هر شرایطی كه پیش می آید برای هدایت آنان استفاده كند. مسلماً چنین مكتبی نمی تواند فقط كشتن و از بین بردن دشمن جزو اهدافش باشد، بلكه می خواهد تا آنجا كه ممكن است آنها را هدایت كند و اهل نجات قرار دهد.
صلح پذیری در اسلام
«وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَها وَ تَوكَّل عَلَی الله اِنُّه هُوَ السَّمیعُ العَلیم»؛ و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز تمایل نشان داده و بر خداوند توكل كن كه او شنوا و داناست. (انفال:۶۱)
این آیه دقیقاً بعد از آیه «وَ اَعِدّوالَهُمْ مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّه... » قرار دارد؛ یعنی با وجودی كه اسلام مسلمانان را بر كسب آمادگی دفاعی در حد توان فرا می خواند، دستور می دهد كه اگر دشمنان شما مایل به صلح و عدم درگیری هستند، شما اصراری بر جنگ و درگیری با آنان نداشته باشید و اگر پیشنهاد صلح كردند، از آنان بپذیرید.
«فَاِنِ اعتَزَلُوكُم فَلَم یقاتِلُوكُم وَ اَلقَوا اِلَیكُم السِّلَمَ فَما جَعَلَ اللهُ لَكُم عَلَیهِم سَبیلاً»؛ پس اگر از شما كناره گرفتند و با شما نجنگیدند و پیشنهاد صلح كردند، خداوند به شما اجازه نمی دهد كه معترض آنان شوید. (نساء:۹۰)
این آیه نیز مسلمانان را به صلح ترغیب می كند و به آنان اجازه جنگ با كسانی كه خواهان صلح هستند نمی دهد. حال آیا باز هم جا دارد كه به اسلام تهمت جنگ طلبی و خشونت طلبی زده شود؟
رعایت عهد و پیمان از طرف مسلمانان
«اِلاّ الَّذینَ عاهَدْتُم مِنَ الُمشرِكین ثُمَّ لَمْ ینْقُصُوكُم شَیئاً وَ لَم یظهَرُوا عَلَیكُم اَحَداً فَاَتمّوُا اِلَیهِم عَهدَهُم اِلی مُدَّتِهِم اِنَّ اللهَ یحبُّ الُمتَّقین»؛ مگر آن گروه از مشركان كه با آنها عهد بستید و عهد شما نشكستند و هیچ یك از دشمنان شما را یاری نكردند، پس با آنها عهد را تا پایان مدتشان محترم شمرید كه خداوند پرهیزگاران را دوست دارد. (توبه:۴)
در صورتی كه مسلمانان با گروه، قبیله یا كشوری عهد و پیمان صلح بستند، به هیچ بهانه ای نمی توانند پیمان خود را نقض كنند و با این توجیه كه در آن زمان ما ضعیف بودیم و این عهد را پذیرفتیم، ولی حالا چون قوی هستیم پس باید حق و حقوق خودمان را بگیریم، پیمان خود را فراموش كنند.
در سال نهم هجرت با نازل شدن سوره برائت، پیامبر اسلام(ص) موظف شد به همه مشركان اعلام كند كه شرك جرم است و مشرك راهی جز اسلام آوردن یا پذیرفتن جنگ ندارد، ولی در همین سوره اعلام شد كه رعایت عهد و پیمان لازم است و مشركانی كه با مسلمانان عهد و پیمان صلح بسته اند تا زمان پایان پیمان در امان می باشند. (توبه:۳تا۵)
فراء می گوید: خداوند قوم بنی كنانه و بنی صخره را از برائت خود و رسولش مستثنا كرد، زیرا آنها نُه ماه دیگر تا پایان پیمانشان باقی مانده بود و لذا خداوند امر فرمود كه تا پایان این مدت، مسلمانان پیمان را نشكنند. از طرف این دو گروه نیز این پیمان نقض نشده بود.
ابن عباس می گوید: آیه مربوط به هركسی است كه با خدا و رسول پیمان بسته باشد و پیمانش را نقض نكرده باشد.
«ثُمَّ لَمْ ینْقُضُوكُمْ شَیئاً» یعنی از شروط پیمان چیزی كم نكنند. «وَلَمْ یظاهِروُا عَلَیكُم اَحداً» و هیچ كس از دشمنانِ شما را یاری نكنند. (طبرسی، ۱۴۰۸ه:۱۰)
كدام مكتب افراد خود را سفارش می كند به اینكه باید با دشمنان نیز عهد و پیمان را رعایت نمایند، وفای به عهد ممكن است برای مسلمانان ضررهای مقطعی نیز داشته باشد ولی رعایت عهد و پیمان در اسلام با اهمیت تر از سود و زیان های مقطعی است.
برخورد با اسیران در اسلام
«یا ایهاَ النَّبی قُل لِمَن فی اَیدِیكُم مِن الاَسری اِنً یعلَمِ اللهُ فی قُلُوُبِكُم خَیراً یؤتِكُم خَیراً مِمّا اُخِذَ مِنكُمْ و یغفِرلَكُم وَاللهُ غَفُورٌ رَحیم»؛ ای پیامبر به اسیرانی كه در دست شما هستند بگو اگرخداوند در دل های شما خیر و نیكی بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما می بخشد و گناهانتان را می آمرزد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (انفال:۷۰)
این آیه به بهترین وجه اسیران را به اسلام دعوت كرده است و به آنان اطمینان خاطر داده كه گرچه شما اسیر شده اید و برای آزادی فدیه پرداخته اید، بدانید اگر دل های شما به حق تمایل پیدا كند و به خدا رو آورید، بهتر از آنچه از دست داده اید به شما می دهد و گناهانتان را می آمرزد و گذشته شما را پاك می كند. این لطیف ترین و مهربانانه ترین كلام با اسیر است كه خدای متعال به آنان خطاب كرده است. مسلمانان موظّفند تا قبل از تعیین تكلیف با اسیران به طور انسانی رفتار كنند و از آزار و اذیت شان خودداری ورزند و به اسیران آب و غذا بدهند.
امام صادق (ع) می فرمایند: هركسی كه اسیر می گیرد، حتی اگر بناست آن اسیر فردا كشته شود، لازم است به او غذا بدهد، او را سیراب گرداند و با او مدارا كند؛ خواه كافر باشد یا غیركافر. (حرعاملی،۶۸:۱۴۰۳)
در سوره محمّد آیه ۴ خداوند می فرماید: «...فَاِمّا مَنّاً بَعْدُ وَاِمّا فِداءً...»؛ پس یا آنان را ( بدون قید و شرط ) آزاد كنید و یا در برابر فدیه آنان را آزاد سازید.
فدیه می تواند، پول، كالا، خدمت و مبادله با اسیران خودی باشد. در این آیه شریفه ابتدا به آزادی بی قید و شرط اشاره شده و بعد آزادی از راه فدیه گرفتن و این تقدّم و تأخّر نشانگر آن است كه اسلام به آزادی بی قید و شرط تشویق و این پیام را القا می كند كه در صورت امكان، اسیران جنگی را بدون فدیه گرفتن آزاد سازید. این برخورد اسلام با اسیران جنگی است كه با وجود اینكه اسیر هستند، ولی اسلام خود را موظّف به رعایت حقوق آنان می داند.
جهاد اسلامی نباید هدف مادی داشته باشد
«یا اَیهاَ الَّذینَ آمَنُوا اِذا ضَرَبتُم فی سَبیلِ اللهِ فَتَبَینُوا وَ لاتَقُولُوا لِمَنْ ألقَی إِلَیكُم السِّلَم لَستَ مَؤمِناً تَبتَغُونَ عَرَضَ الَحیوِةِ الدُّنیا فَعِندَاللهِ مَغانِمُ كَثیرهٌ كَذلِكَ كُنتُم مِن قَبلُ فَمَنَّ الله عَلَیكُم فَتَبینُوا اِنَّ اللهَ كانَ بِما تَعمَلُونَ خَبیراً»؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید! هنگامی كه در راه خدا گام می زنید (و به سفری برای جهاد می روید) تحقیق كنید و به خاطر اینكه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به كسی كه اظهار صلح و اسلام می كند نگویید: «مسلمان نیستی»! زیرا غنیمت های فراوانی (برای شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید). پس (به شكرانه این نعمت بزرگ) تحقیق كنید. خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. (نساء:۹۴)
آیه فوق به خوبی این حقیقت را روشن می سازد كه هیچ مسلمانی نباید برای هدف مادّی گام در میدان جهاد بگذارد و به همین دلیل، باید نخستین اظهار ایمان را از طرف دشمن بپذیرد و به ندای صلح و اسلام او پاسخ گوید؛ اگر چه از غنایم مادّی فراوان محروم گردد، زیرا هدف از جهاد اسلامی توسعه طلبی و جمع آوری غنایم نیست، بلكه هدف آزاد شدن انسان ها از قید بندگی خداوندان زر و زور است و هر زمان كه روزنه امیدی به سوی این حقیقت گشوده شد، باید به سوی آن شتافت.
در تفاسیر اسلامی شأن نزول هایی درباره آیه فوق آمده است كه كم و بیش با هم شباهت دارند. از جمله اینكه: پیامبر(ص) بعد از بازگشت از جنگ خیبر، اُسامه بن زید را با جمعی از مسلمانان به سوی یهودیانی كه در یكی از روستاهای فدك زندگی می كردند، فرستاد تا آنها را به سوی اسلام و یا قبول شرایط ذمّه دعوت كنند.
یكی از یهودیان به نام مرداس كه از آمدن سپاه اسلام باخبر شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه كوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت، در حالی كه به یگانگی خدا و نبوت پیامبر(ص) گواهی می داد. اُسامه بن زید به گمان اینكه مرد یهودی از ترس جان و برای حفظ مال اظهار اسلام می كند و در باطن مسلمان نیست، به او حمله كرد و وی را كشت و گوسفندانش را به غنیمت گرفت. هنگامی كه خبر به پیامبر(ص) رسید، حضرت از این جریان سخت ناراحت شدند و فرمودند: تو مسلمانی را كشتی! اسامه ناراحت شد و عرض كرد: این مرد از ترس جان و برای حفظ مالش اظهار اسلام كرد. پیامبر(ص) فرمود: تو كه از درون او آگاه نبودی، چه می دانی؟ شاید به راستی مسلمان شده بود. در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد كه به خاطر غنایم جنگی و مانند آن هیچ گاه انكار سخن كسانی را كه اظهار اسلام می كنند، ننمایند. (مكارم شیرازی و همكاران، ۷۲:۱۳۸۴)
اسلام برای دستیابی به غنیمت و غارت اموال مردم و كشورها به جنگ نمی پردازد و سربازان را به شدت از این كار باز می دارد. از نظر اسلام جنگی كه به قصد طمع مادّی و كسب غنایم و منافع دنیوی صورت پذیرد، مردود است.
تحریم جنگ در ماه های حرام
در سوره توبه خداوند مسلمانان را در چهار ماه از جنگ و قتال برحذر می دارد و آن را حرام می شمارد و جنگ در این چهار ماه، یعنی ماه های ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب را ممنوع اعلام می كند.
«اِنَّ عِّدةَ الشُّهُورِ عِندَاللهِ اَثنَا عَشَرَ شَهراً فی كِتابِ اللهِ یومَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرضَ مِنها اَربَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّینُ القَیمُ»؛ تعداد ماه ها نزد خداوند در كتاب (آفرینش) الهی از آن روز كه آسمان ها و زمین را آفریده، دوازده ماه است كه از آن چهار ماه، ماه حرام است؛ این است دین استوار. (توبه:۳۶)
در سوره بقره خداوند جنگ در این چهار ماه را گناهی بزرگ می داند و می فرماید:«یسئَلُوُنَكَ عَنِ الشَّهرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُل قِتالٌ فیهِ كَبیرٌ»؛ از تو درباره جنگ كردن در ماه حرام سؤال می كنند؛ بگو جنگ در آن گناهی بزرگ است. (بقره:۲۱۷)
در این آیات به یكی دیگر از مقررات جنگ و جهاد اسلامی اشاره شده است و آن احترام به ماه های حرام و پرهیز از جنگ و خونریزی در این چهار ماه می باشد.
فلسفه تحریم جنگ در ماه های حرام
تحریم جنگ در این چهار ماه یكی از طرق پایان دادن به جنگ های طولانی مدت و وسیله ای برای دعوت به صلح و آرامش بود، زیرا هنگامی كه جنگجویان چهار ماه از سال، اسلحه خود را به زمین بگذارند، فرصتی برای تفكر و اندیشه در یك فضای آرام و به دور از جنگ به وجود می آید كه زمینه ای مناسب برای پایان یافتن بسیاری از جنگ ها را فراهم می سازد. همیشه ادامه یك كار با شروع مجدد آن پس از خاموشی تفاوت دارد و شروع مجدد به مراتب مشكل تر از ادامه آن است.
اسلام برای پیروان خود در هر سال یك آتش بس چهار ماهه اعلام می دارد و این خود نشانه روح صلح طلبی اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامی سوءاستفاده نماید و حریم ماه های حرام را بشكند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.
مسجدالحرام، حرم امن الهی
«وَ لاتُقاتِلُوهُم عِندَ الْمَسْجِدِ الَحَرامِ حَتّی یقاتِلُوكُم فیه، فََاِنْ قاتلُوكُم فَاقتُلُوهُم كَذلِك جَزاءُ الكافِرینَ»؛ و با آنها در نزد مسجدالحرام جنگ نكنید، مگر اینكه درآنجا با شما بجنگند. پس اگر (درآنجا) با شما پیكار كردند، آنها را به قتل برسانید؛ چنین است جزای كافران. (بقره:۱۹۱)
حرمت مسجدالحرام و دوری از جنگ و خونریزی در آن مكان مقدس میتواند درگیری ها را محدود نماید، اما اگر دشمن بخواهد از این مكان مقدس سوءاستفاده كند و حرمت آن را نگه ندارد، قرآن می فرماید: در این صورت شما هم با آنان بجنگید تا آنها را از میان بردارید.
نتیجه گیری
اُصول انسانی و اخلاقی جنگ در اسلام را می توان به سه مرحله تقسیم كرد:
۱. قبل از جنگ
۲. در حین جنگ
۳. بعد از جنگ
در مرحله اوّل، رعایت این اصول از طرف مسلمانان الزامی است:
- آگاهی و بصیرت دادن به دشمنان برای فهم حقیقت و راه هدایت: هدف اسلام نابودكردن دشمن نیست، بلكه می خواهد همه انسان ها به سوی هدایت و رستگاری رهنمون شوند. (نحل:۱۲۵)
- صلح پذیری: اسلام در عین حال كه مسلمانان را به تهیه عِدّه و عُدّه و آمادگی برای مقابله با دشمنان فرا می خواند، توصیه می كند چنانچه دشمن تمایل به صلح داشته باشد، شما هم صلح پذیر باشید. (انفال:۶۱)
- رعایت عهد و پیمان با دشمن: اسلام به مسلمانان سفارش می كند اگر دشمنان شما با شما پیمانی بستند، تا زمانی كه آن را نشكسته اند، شما پیمان را محترم دارید و نقض كننده آن نباشید. (توبه:۴)
- نداشتن هـدف مادی در جنگ با دشـمن: اسلام، جنگ برای به دست آوردن غنایم و اهداف مادی را مردود می شمارد و توصیه می كند اگر دشمن تسلیم شد، حق جنگیدن با او را ندارید، اگر چه از غنایم زیادی محروم شوید. (نساء:۹۴)
در مرحله دوم، یعنی هنگام درگیری با دشمن، مسلمانان باید این نكات را رعایت كنند:
- عدم تعدی و تجاوز از حدود: اسلام مسلمانان را به رعایت حدود و قوانین جنگ، در حال درگیری با دشمن توصیه می كند وازآنان می خواهد ازحدود خویش تجاوز نكنند. (بقره:۱۹۰)
- مقابله به مثل: تأكید اسلام بر این است كه اگر تصمیم به مجازات دشمن گرفتید، به همان اندازه كه او به شما خسارت وارد كرده است، به او خسارت بزنید، نه بیشتر. البته باز هم در عین حال توصیه به این است كه آنها را در صورت امكان مورد عفو قرار دهید. (نحل:۱۲۶)
- پناه دادن به دشمن برای شنیدن پیام اسلام: توصیه اسلام بر این است كه در حال درگیری اگر یكی از دشمنان، برای شنیدن پیام اسلام پناهندگی بخواهد و شما بتوانید و برایتان مقدور باشد، به او پناه دهید. (توبه:۶)
در مرحله سوم كه بعد از درگیری و جنگ با دشمن است، اسلام در مورد اسیران دشمن سفارش می كند و از مسلمانان میخواهد با آنان برخورد نیكو داشته باشند، آنان را به اسلام دعوت نمایند، زمینه پذیرش هدایت را برای آنان فراهم سازند و آنان را بدون فدیه یا با گرفتن فدیه آزاد كنند. (انفال:۷۰)
پی نوشت:
۱. پژوهشگر دانشكده علوم پایه جهادی / دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع).
منابع:
۱. قرآن كریم
۲. حرعاملی، محمّد بن الحسن (۱۴۰۳)ه.ق. « وسائل الشیعه ». تهران: مكتبه الاسلامیه.
۳. علامه طباطبایی، سیدمحمّد حسین (۱۳۶۳)ش. «تفسیرالمیزان». (سیدمحمّدباقر موسوی همدانی، مترجم). تهران: انتشارات امیركبیر.
۴. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن (۱۴۰۸)هـ. ق. «مجمع البیان». لبنان: دارالمعرفه بیروت.
۵. عبداللهی، مهدی (۱۳۸۲)ش. «جهاد و دفاع در اسلام». قم: اداره آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه.
۶. فرامرزی، احمد و صادق حیدری (۱۳۸۴)ش. «جنگ و جهاد در قرآن». قم: اداره آموزش های عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه.
۷. مكارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۴)ش. «تفسیر نمونه». تهران: دارالكتب الاسلامیه.
۸. نوری، حسین (۱۳۷۶)ش. «جهاد». قم: دفتر نشرفرهنگ اسلامی.
گردآورنده: محمدباقر عباسی
منبع: شهود