شبهه:
در قرآن آیاتی متعددی مبنی بر تجویز خشونت و کشتن غیرمسلمانان وجود دارد؛ مثلاً آیه « قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَهَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُون. (توبه ،۲۹)َ» و «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَهٌ » این دو آیه به وضوح به مسلمانان دستور می دهد که کافران و غیر مسلمانان را بکشند.
پاسخ شبهه:
قرآن کریم یک کتاب بهم پیوسته است و هر حکمی که از قرآن اخذ می گردد باید تمام آیات قرآن مورد توجه قرار گیرد؛ نه از مضمون و ظاهر یک آیه حکمی را گرفته و سپس آن را علیه قرآن به کار برد.
در قرآن آیات متعددی درباره جنگ و قتال با دشمنان آمده اما آیات صلح و نفی کشتن کفار درصورتیکه بر مسلمانان تجاوز نکرده و جنگ را تحمیل نکند نیز وجود دارد. این دودسته آیات باید در کنار هم قرارگرفته، سپس حکم خدا و قرآن در مورد کفار و غیرمسلمانان از جهات مختلف بیان گردد.
اگر قرآن کریم بهصورت مجموعی موردمطالعه و دقت قرار بگیرد این نتیجه برای هر آدم منصفی حاصل میگردد که دین اسلام برای هر انسانی حق زندگی قائل است و بدون علت نباید انسانی کشته شود؛ هرچند مسلمان نباشد. مثلاً خداوند میفرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً»[۱] یعنی هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد درروی زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است.
در این آیه خداوند با جمله «بِغَيْرِ نَفْسٍ» دو نوع قتل نفس را استثناء كرده، يكى قتل بهعنوان قصاص است كه در آيه شريفه:«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى»[۲] حكم به لزوم چنان قتلى نموده و فرموده «قتل بهعنوان قصاص و هر نوع قصاصى ديگر نهتنها بهمنزله قتل همه مردم نيست بلكه مايه حيات جامعه است».[۳] دوم قتل به جرم فساد در زمين است كه در آيه بعدى درباره آن سخن گفته، و فرموده:«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً ...».[۴] اما اينكه فرمود كشتن يك انسان بهمنزله كشتن همه انسانها است معنایش این است كه يك فرد از انسان از حيث آن حقيقتى كه با خود حمل مىكند و با آن زنده است و با آن مىميرد، حقيقتى است كه در همه افراد يكى است، و فرقى بين بعضى از افراد و كل افراد نيست و فرد واحد و افراد بسيار در آن حقيقت واحدند، و لازمه اين معنا اين است كه كشتن يك فرد بهمنزله كشتن نوع انسان باشد و بهعکس زنده كردن يك فرد زنده كردن همه انسانها باشد، اين آن حقيقتى است كه آيه موردبحث آن را افاده مىكند.[۵]
قرآن کریم بهصراحت خواستار زندگی مسالمتآمیز با پیروان سایر ادیان است اما درعینحال اگر مسلمانان از سوی دشمنان تهدید به جنگ و نابودی شود، قرآن کریم همسو با حکم عقل دستور دفاع و جنگ با آنان را میدهد و این چیزی نیست که بر قرآن و دین اسلام اشکالی وارد کند. مثلاً خداوند میفرماید: «لا يَنْهَئكمُُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فىِ الدِّينِ وَ لَمْ يخُْرِجُوكمُ مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبرَُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيهِْمْ إِنَّ اللَّهَ يحُِبُّ الْمُقْسِطِينَ* إِنَّمَا يَنهَْئكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فىِ الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَ ظَاهَرُواْ عَلىَ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَ مَن يَتَوَلهَُّمْ فَأُوْلَئكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[۶] یعنی خدا شمارا از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه درراه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمىكند چراکه خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد. تنها شمارا از دوستى و رابطه باکسانی نهى مىكند كه در امر دين با شما پيكار كردند و شمارا از خانههایتان بيرون راندند يا به بیرون راندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است!
چگونه اسلام و قرآن به کافر کشی متهم میشود درحالیکه بر اساس آیه «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ»؛[۷] حتی اگر مشرک و بت پرستی به مسلمانی پناه ببرد باید به او پناه بدهد.
قرآن کریم در جنگی که علیه مسلمانان تحمیل میشود، شرایط و قیودی را وضع کرده که باید از سوی مسلمانان رعایت شود و حتی در حال جنگ از تعدی و ظلم بر کافران، مسلمانان را نهی نموده است. قرآن کریم میفرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[۸] با کسانیکه به جنگ شما میآیند، درراه خدا پیکار کنید و تجاوز روا مدارید که خدا تجاوزگران را دوست نمیدارد».
آیه «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي؛[۹] بهصراحت بطلان این ادعا را ثابت میکند که قرآن دستور کشتن کفاررا به مسلمانان داده است. این آیه شریفه میگوید در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشنشده است».
اين آيه شريفه يكى از آياتى است كه دلالت مىكند بر اينكه مبنا و اساس دين اسلام شمشير و خون نيست و اكراه و زور را تجويز نكرده است.[۱۰] زیرا پذیرش دین بابیان و توضیح آموزههای آن مبتنی بر استدلال و نیز موعظه تحققپذیر است. خداوند در آیه «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»[۱۱] خطاب به پیامبرش میفرماید که با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هرکسی بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است و او به هدایت یافتگان داناتر است.
اما آیاتی که در شبهه مطرحشده است مانند سایر آیات جهاد وقتالی است که مسلمانان در هنگام جنگ به آن دعوتشدهاند. و خشونت در جنگ از طبیعت جنگ است و هیچکس و هیچ طایفهای در جامعه بشری دیده نشده که در هنگام جنگ از دشمنانش باعزت و اکرام پذیرایی کند و از آنان احترام نمایند و درنهایت آنان را نکشند. بنابراین خشونت معقول و عقلایی در جنگ و برخورد با مفسدین و ایجاد امنیت و آرامش حتی در غیر میدان جنگ لازم است. در میدان جنگ باید جنگجویان با غلظت و قهرآمیز بجنگد نه با ترس و زبونی؛ زیرا جنگ بهقصد کشتن و از بین بردن دشمن است.
بنابراین آیاتی که در میدان جنگ سختگیری بر دشمن را توصیه میکند نهتنها مورد اشکال نیست؛ بلکه هماهنگ با اهداف جنگ بوده و مطابق با حکم عقل و خواست عقلا است.
در نتیجه می توان گفت خشونت بر دو نوع قابلتصور است. خشونت معقول و خشونت غیرمعقول. خشونت معقول چیزی است که نمیتوان آن را محکوم کرده و دلیل بر نقص و عیب کسی گذاشت. این خشونت در هنگام جنگ با دشمن و دفاع از کیان دین و جان انسانها امری است که هیچکسی نمیتواند آن را نفی کند. اما خشونت غیرمعقول به خشونتی گفته میشود که بدون هیچ دلیل معقولی باانگیزه ددمنشی و وحشیگری در جامعه انسانی از سوی پیروان هر دین و مسلکی قابل صدور است.
پی نوشت:
[۱] . مائده، ۳۲.
[۲] . بقره، ۱۷۸.
[۳] . بقره ۱۷۹، وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ؛ و براى شما در قصاص، حيات و زندگى است، اى صاحبان خِرد! شايد شما تقوا پيشه كنيد.
[۴] . مائده، ۳۳.
[۵] . محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۵، ص۵۱۶،، (ترجمه: موسوی همدانی)، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، چ۵، ۱۳۷۴ش.
[۶] . ممتحنه، آیات ۸و۹.
[۷] . توبه، ۶.
[۸] . بقره، ۱۹۰.
[۹] بقره، ۲۵۶.
[۱۰] . ترجمه تفسیر الميزان، ج۲، ص: ۵۲۴- ۵۲۵ .
[۱۱] . نحل، ۱۲۵.