برای بیان اینکه مراد از این دو صفت خداوند چیست چند نكته ضروری است:
۱. محتوای آیه: هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شیء علیم(۱) یعنی «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی بسی داناست.»
۳. سوره حدید یكی از سورههای قرآنی و از مجموعهی مسبحات است. حدید از جمله سورههای بسیار عمیق و دقیق است كه هوشمندان و تیزهوشان را به تفكر وامی دارد.
۴. در تفسیر روایی، در ارتباط با اهمیت سوره حدید چنین آمده است:
«سئل علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ عن التوحید فقال: ان الله عزوجل علم انه یكون فی آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالی: (قل هو الله احد) و الآیات من سورة الی قوله: (علیم بذات الصدور) فمن رام وراء ذلك فقد هلك»(۲) یعنی «از علی بن حسین ـ علیه السلام ـ در مورد توحید سئوال شد، فرمود: خدای عز و جل میداند كه در آخر الزمان عده ای از مردم رشد فكری پیدا میكنند و اهل تعمق و دقت میشوند و از خودشان هوشمندی و نبوغ نشان میدهند. از این روی خداوند سورهی توحید و آیات اول سوره حدید را نازل كرد تا هوشمندان و صاحبان اندیشه، پیرامون آن اندیشه كنند. هر كس غیر آن را اراده كند، به تحقیق نابود شود.»
۵. تفسیر آیه: در ذیل این آیه، تفاسیر متنوعی مطرح شده است. تفسیر روایی نیز در این مورد بسیار زیاد میباشد. اما خلاصهی مطالب تفسیری مرتبط با این سوره:
«اول» هر آن چیزی كه به عنوان نخستین در ذهن انسان فرض شود، خدا قبل از آن چیز بوده است. پس او نسبت به تمام مخلوقاتش «اول» است، البته نه آن چیزی كه ما اول فرض میكنیم.
همچنین هر آن چیزی كه ما به عنوان آفرینش فرض میكنیم، خداوند تبارك و تعالی بعد ازآن هم خواهد بود. چون قدرت او احاطه به آن چیز دارد، هم به ماقبلش و هم مابعدش اوست، پس همانطور كه اول خداست،آخر هم خداست، البته نه آن چیزی كه ما آخرینش فرض میكنیم.
با این بیان روشن میشود كه اول و آخر مطلق، خداوند است و آنچه از «اول و آخر» در غیر خداست، نسبی است.
به عنوان مثال: گفته میشود، فلان چیز نسبت به فلان چیز دیگر اول است و آن دیگری نسبت به سومی آخر است و آن سومی نسبت به چهارمی... پس هیچ موجودی در عالم هستی، به صورت مطلق، «اول و آخر» نیست. اول و آخر بودن در مورد تمام هستی غیر از خدا نسبی است.(۳)
۶. نكتهی قابل توجه: اوّلیت و آخریت خدای تبارك و تعالی، زمانی و مكانی نیست، زیرا خداوند تبارك و تعالی در ظرف زمانی و مكانی اول یا آخر نمیگنجد، چون خداوند منزه از مكان و زمان بوده و خود خالق زمان و مكان است و محیط بر تمامی هستی است.
پس مراد از اولیت و آخریت این است كه خدای تبارك و تعالی بر همه هستی احاطه دارد. اگر فلان چیز را اول فرض كنی، او با احاطه اش اولتر از آن است و اگر آخر فرض كنی، او آخرتر است. پس اول و آخر فرع و شاخهای از محیط است و محیط هم شاخهای از اطلاق قدرت اوست.
ممكن است این صفات را نیز شاخهای از احاطه وجودی او بگیریم، چون وجود او قبل از وجود هر چیز و بعد از وجود هر چیز است. خداوند قبل از وجود هر چیزی، ثابت بود و بعد از فنای هر مخلوق ثابتی، باز هم ثابت میماند.(۴)
اامام صادق ـ علیه السلام ـ در ارتباط با این مهم، چنین میفرماید:
«مراد از اول آن است كه خدای تبارك و تعالی قدیم است و اول قدیم است و مراد از آخر، آن است كه خدای تبارك و تعالی نهایت ندارد و حدوثی به او واقع نمیشود و از حالی به حال دیگر تبدیل نمی شود.»(۵)
همواره نظرات تفسیری متنوعی در ارتباط با این این آیه مطرح است و هر اندیشمند و محققی میتواند پیرامون آن اندیشه كنند.
پی نوشتها
۱. حدید : ۳.
۲. تفسیر نور الثقلین، قم، بی تا، ج۵.
۳. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳ش، ج۱۹، ص۲۹۳.
۴. تفسیر نورالثقلین، همان.
۵. همان.
منبع: نرم افزار پاسخ۲ مرکز مطالعات حوزه.