صفات خداوند بر دو دسته است:
۱. صفات سلبي. ۲. صفات ثبوتي .
صفات ثبوتي هم خود بر دو قسمند: ۱. صفات ذات. ۲. صفات افعال.
يكي از صفات خداوند صفت حي و حيات است كه جزء صفات ثبوتي ذاتي خداوند است. يعني خداوند حي است و حيات خداوند هم عين ذات اوست، در قرآن آيات زيادي دلالت بر حيات الهي دارند از جمله:
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ... الآيه خداست كه معبودي جز او نيست، زنده و برپادارنده است.(۱) وَتَوَكَّلْ عَلَي الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ ... الآيه(۲) و به آن زنده كه نميميرد توكل كن. وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ ... الآيه(۳) و چهرهها براي آن زنده پاينده خضوع ميكنند.
مراد از زنده بودن خدا چيست؟ بعضي به خاطر كوتاهي فكرشان، چنين مي پندارند كه موجود زنده به چيزي گفته مي شود كه داراي نمو، تغذيه، توليد مثل، جذب و وفع، حس و حركت باشد و اين تفسير از حيات در مورد خداوند كاملاً نادرست است، بلكه حيات به معناي وسيع و واقعي عبارت است از علم و قدرت، بنابراين وجودي كه داراي علم و قدرت بيپايان است، داراي حيات كامل است. پس حيات خداوند همان علم و قدرت او است. امّا نمو و تغذيه و.. از آثار موجود زندة ناقص است.(۴) لذا حيات خداوند، ذاتي، ازلي، ابدي، تغييرناپذير و خالي از هرگونه نقص و محدوديت است، و بيانگر احاطه علمي او به هر چيز و توانايي بر هر كار است.(۵)
در روايات معصومين (عليهم السلام ) در باره صفت «الحي» توضيحات زيبا و استواري داده شده است . در همين راستا به ياد كرد از يك نمونه مي پردازيم:
امام باقر (عليه السلام ) در حديثي مي فرمايد: «كان حيا بلا حياة حادثة» (۶) يعني خداوند همواره زنده بود بدون آنكه حيات بر او عارض شود . در شرح اين حديث گفته شده است : حيات كبريايي او عين ذات و عين صفات كمال اوست و هرگز محكوم به حيات عاريتي و عارضي نخواهد بود. همچنانكه بشر حيات او مانند وجود وهستي او ، عاريتي مي باشد و پيوسته در معرض حوادث قرار مي گيرد.(۷)
پی نوشتها
۱. بقره: ۲۵۵.
۲. فرقان: ۵۸.
۳. طه: ۱۱۱.
۴. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۷۰، ج ۲، ص ۱۹۲.
۵. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، انتشارات مطبوعاتي هدف، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ج ۴، ص ۲۰۲.
۶. الشيخ كليني ، الكافي، اسلاميه ، ج۱ ، ص۸۹ ، ح۳.
۷. سيد محمد حسين همداني ، درخشان پرتوي از اصول كافي، علميه قم، ج۲ ، ص۱۰۴.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.