از نامهاي قيامت در قرآن «يوم الحساب»[۱] است، يعنی روزی كه خداوند به حساب اعمال بندگان خود میرسد، اين مطلب به قدري مسلم است كه علی ـ عليه السّلام ـ آنجا كه فرق ميان دنيا و آخرت را بيان مینمايد، میفرمايد:
«دنيا سرای عمل و كوشش است و نه جايگاه حساب، و آخرت جايگاه حساب است نه وقت عمل و كوشش».[۲]
ولی در عين حال پيرامون حساب، در آيات قرآن و روايات اسلامی يك رشته عناوين مورد توجه قرار گرفته كه بررسی آنها گذشته بر اين كه به بالا رفتن سطح آگاهی ما نسبت به معارف دينی كمك مینمايد، پاسخ گوی برخی از سؤالات در مورد مسألهي حساب میباشد. بخش عمدهي اين عناوين را میتوان در موارد زير بيان نمود:
۱ـ مقصود از حساب چيست؟
اصولا واقعيت حساب عبارت است از: پی بردن به برخی از مجهولات به كمك معلومات پيشين، و به عبارت ديگر: واقعيت حساب چيزی جز حل مجهولات از طريق معلومات نيست، و بدين جهت در زندگی همه افراد بشر به صورت يك واقعيت ضروری و انفكاك ناپذير خود نمائی میكند زيرا او پيوسته نگران وضعيت زندگی خود بوده و میخواهد از نتائج كار و تلاش و اندوختههاي مادی و معنوی خود آگاه گردد، در اين صورت راه حساب گری را پيش میگيرد.
بنابراين در واقعيت حساب و حساب گری به گونهاي كه در ميان بشر متداول و رائج است نوعی جهل و نا آگاهی نهفته است و با توجه به اين كه وجود آفريدگار از هر نوع جهل و ناآگاهی منزه است ديگر چه نيازی به محاسبه و بررسی اعمال آنان دارد؟ او میتواند بر اساس علم واقع نمای خود، كيفر و پاداش انسانها را بر پايه حكمت و عدل خود معين نمايد در اين صورت برپا نمودن محكمه حساب، و سئوال و پرسش لغو خواهد بود و در نتيجه با اصل «حكمت الهی» سازگار نيست.
پاسخ:
مقصود از برپا نمودن محكمه حساب در قيامت (يَومَ يَقومُ الحِسابُ) اين نيست كه خداوند با طراحی رشته سئوالات از بندگان خود، وضعيت آنان را از نظر كارهاي خوب و بد و استحقاق پاداش و كيفر، به دست آورد، زيرا همان گونه كه در سئوال اشاره شد، خداوند از همه چيز آگاه است و از اين نظر هيچ گونه نيازی به تشكيل محكمه حساب در كار نيست، بلكه مقصود از محاسبه و بررسی اعمال بندگان چيز ديگری است و آن اين كه «عدل وجود و حكمت» الهی برای همگان كاملاً روشن گردد و حتی آنان كه در دنيا در اين مورد شك و ترديد داشته و يا آن را جدی و مهم تلقی نمیكردهاند، آشكارا عدل و رحمت الهی را مشاهده نمايند و ديگر جای هيچ گونه اعتذار و اعتراضی برای كسی باقی نماند.
۲ـ حسابرس كيست؟
پاسخ:
ظاهر، بلكه صريح برخی از آيات قرآن اين است كه در قيامت، خداوند خود به حساب بندگان رسيدگی میكند چنان كه میفرمايد:
فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ.[۳]
تو عهده دار رسالت و ابلاغ احكام الهی به مردم هستی و رسيدگی به حساب آنان به عهده ما است.
و نيز میفرمايد:
إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ ـ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ.[۴]
رجوع آنان به سوی ما است سپس حساب آنان بر ما است.
و نيز میفرمايد:
إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ.[۵]
حساب آنان (به عهده كسی) جز خدا نيست اگر درك میكرديد.
و نيز میفرمايد:
وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً.[۶]
كافی است كه خدا حسابرس اعمال بندگان خود باشد.
ولی از برخی از آيات قرآن چنين استفاده میشود كه در سرای ديگر هر انسانی خود به حساب اعمال خود میرسد و نياز به حسابرس ديگری غير از نفس انسانی نيست چنان كه میفرمايد:
عمل هر انسانی را ملازم با او ساختيم و روز قيامت آن را به صورت كتابی بيرون میآوريم و او آن را گشوده میيابد، به او گفته میشود كتاب خود را بخوان در اين روز كافی است كه نفس تو حساب تو را رسيدگی نمايد.[۷]
مفاد اين آيه با آيات گذشته منافاتی ندارد، زيرا مفاد اين آيه اين است كه در سرای ديگر همهي اعمال انسان به صورت كتابی در برابر ديدگان او نمودار میگردد و انسان واقعيت كارهائی را كه در دنيا انجام داده است، مشاهده میكند و چون واقعيت اعمال در برابر ديدگان او نمودار میگردند، جای هيچ گونه انكاری برای او باقی نمیماند و در حقيقت خود بر كردههاي خود گواهی میدهد.
داوری و روايات در اين باره
در روايات نيز اين مسأله مورد توجه واقع شده است برخی از روايات همان مطلبی را بيان نمودهاند كه از آيات ياد شده استفاده گرديد و آن اينكه رسيدگی به حساب بندگان تنها به عهده خداوند است.
ولی در برخی ديگر از روايات آمده است كه بررسی حساب شيعيان به امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ واگذار میشود:
عبدالله بن سنان از امام صادق روايت كرده است كه فرمودند «روز قيامت خداوند رسيدگی به حساب شيعيان را به ما واگذار میكند».[۸]
در زيارت جامعه كبيره نيز آمده است: «وَ ايِاب الخَلقِ اَليِكُم و حِسابُهُم عَلَيكُم» بازگشت خلق به سوی شما است و حساب آنان با شما است.
همان گونه كه ملاحظه میشود، مضمون زيارت جامعه گستردهتر از مدلول دو روايت ياد شده است و نيز ياد آور میشويم چون حسابرسی امامان به فرمان خدا است، در اين صورت محاسب بودن آنان، با «حصر حسابرسی» به خدا (كه مفاد آيات گذشته است) منافاتی ندارد و نظائر آن در قرآن فراوان است.
۳ـ از چه اعمالی سئوال میشود؟
آيات مربوط به اين بحث را به دو دسته میتوان تقسيم كرد:
۱ـ آياتی كه حاكی از اين است كه از تمام كارهائی كه انسان انجام داده است سئوال میشود و ما نمونه هائی را ياد آور میشويم:
الف: وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.[۹]
قطعاً شما درباره كارهائی كه انجام دادهايد، مورد سئوال واقع میشويد.
ب: لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ.[۱۰]
از آنچه خداوند انجام میدهد، سئوال نمیشود ولی آنان در مورد كارهائی كه انجام میدهند مورد سئوال واقع میشوند.
ج: يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ.[۱۱]
روز قيامت انسانها گروه گروه از قبرها بيرون میآيند تا اعمال (يا جزای اعمال) خود را ببينند.
گذشته از آيات ياد شده آيات مربوط به جزاء و كيفر و پاداش نيز بر اين شمول و گستردگی دلالت دارند.
۲ـ ولی در اين جا دستهاي ديگر از آيات است كه حاكی از اين است كه از موضوعات خاصی سئوال میشود. اينك نمونه هائی از اين آيات:
الف: نعمتهاي الهی
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ.[۱۲]
آنگاه به طور قطع درباره نعمتهاي الهی از شما سئوال میشود.
سئوال در اين آيه اگر چه دربارهي نعمتهاي الهی است، ولی با توجه به اين كه از آن با كلمه «نعيم» تعبير آورده شده است كه همهي نعمتهاي الهی را شامل میشود و از طرفی همهي آنچه بشر در زندگی خود از آن برخوردار است، نعمتهاي الهی محسوب میشوند، بنابراين همهي كارهاي او مورد سئوال واقع خواهد شد، زيرا همهي كارهائی كه انسان انجام میدهد، به گونهاي تصرف در نعتهاي الهی میباشد. و در نتيجه اين آيه را بايد از دسته نخست بشمار آورد.
ب: درباره قرآن
وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ.[۱۳]
حقا كه قرآن ذكر الهی است كه برای تو (پيامبر) و قوم تو نازل گرديده و در آينده (قيامت) درباره آن مورد سئوال قرار خواهيد گرفت.
ج: گواهیها و شهادتها
سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ.[۱۴]
شهادتهاي آنان نوشته خواهد شد و مورد سئوال قرار میگيرند.
د: قتل بی گناهان
وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ ـ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ.[۱۵]
هنگامی كه از دختران زنده به گور شده (هر مقتول بی گناهی) پرسيده میشود كه به كدام جرم كشته شد؟
هـ : دروغها و تهمتها
تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ.[۱۶]
سوگند به خدا، قطعاً درباره افتراهاي شما سئوال خواهد شد.
و: راستگوئی راستگويان
لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً.[۱۷]
تا خداوند از راستی راستگويان سئوال نمايد و او برای كافران عذاب دردآور آماده كرده است.
البته تخصيص اين رشته از موضوعات برای سئوال، منافاتی با همگانی بودن آن ندارد، زيرا اين قسمت به خاطر اهميتی كه دارند، در لسان وحی به طور خصوص وارد شده است.
اتفاقاً در روايات نيز اين تقسيم وارده شده است، برخی از روايات ياد آور میشود كه از همه كارها سئوال میشود، در حالی كه برخی، انگشت روی موضوعات خاصی میگذارد مانند:
۱ـ عمر انسان.
۲ـ دوران جوانی.
۳ـ كيفيت بهره گيری از اعضاء.
۴ـ كسب ثروت و صرف آن.
۵ـ محبت اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ .
۶ـ قرآن و عترت.
۷ـ فريضه نماز.
۸ـ نبوت و ولايت.
۴ـ آيا حساب همگانی است؟
آيات در اين باره به چند دسته تقسيم میشوند:
الف: سئوال و حساب عمومی است
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ.[۱۸]
قطعاً كسانی كه پيامبران به سوی آنان فرستاده شدند و از خود فرستاده شدگان سئوال خواهد كرد.
اين آيه به روشنی بر اين مطلب گواهی میدهد كه هم امتها و هم رهبران الهی كه برای هدايت آنان فرستاده مبعوث گرديدهاند مورد حساب قرار خواهند گرفت، از رهبران الهی از ابلاغ احكام، و از مردم از پذيرش و عمل به آنها سئوال خواهد شد.
ب: از هيچ كس سئوال نمیشود
فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ.[۱۹]
در اين روز (قيامت) از گناهان هيچ فردی از انس و جن سئوال نمیشود.
و نيز میفرمايد: «وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ» (قصص/ ۷۸).
ج: ستمكاران مورد سئوال واقع خواهند شد
اُحْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ.[۲۰]
ستمكاران و ياران آنها و آنچه را كه غير از خدا پرستش میكردند برانگيخته و به راه دوزخ راهنمائی كنيد و آنان را بازداشت كنيد زيرا آنان مورد سئوال واقع خواهند شد.
د: پاداش صابران بدون حساب است
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ.[۲۱]
بگو اي بندگان با ايمان، تقوا پيشه باشيد برای آنان كه در اين دنيا احسان نمايند نيكوئی خواهد بود، و زمين پروردگار (برای رعايت اصل تقوا و پايبند بودن به احكام الهی) گسترده است فقط صابران بدون حساب پاداش كافی خواهند داشت.
حساب تكوينی و حساب تدوينی
قبل از بررسی و تفسير آيات گذشته لازم است نكتهاي را ياد آور شويم و آن اينكه واژه حساب در قرآن در دو معنی بكار رفته است.
۱ـ حساب تكوينی
۲ـ حساب تدوينی.
حساب تكوينی
مقصود از حساب تكوينی اين است كه آفرينش بر اساس يك رشته قوانين تخلف ناپذير و محاسبات دقيق پايه ريزی شده است، طلوع و غروب ستارگان، وزش باد، باريدن باران، رويش گياهان و رشد و نمو و توليد مثل موجودات زنده، و در يك كلمه همه حوادث و رخدادهاي گيتی، حساب شده است و از نظم و قانون دقيق پيروی میكند.
قرآن كريم درباره حركت حساب شده و منظم خورشيد و ماه میفرمايد:
«الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» (الرحمن/ ۵).
(هستی) خورشيد و ماه (و حركت آن دو) حساب شده است.[۲۲]
نظم و حساب ياد شده اختصاص به پديدههاي تكوينی ندارد، بلكه رخدادها و تحولات مربوط به زندگی فردی و اجتماعی بشر را نيز شامل است و قرآن از آن به عنوان «سنتهاي الهی» ياد میكند.[۲۳]
اعمال نيك و بد انسان هر يك در سرنوشت فردی و اجتماعی او مؤثر و كارساز است، و مايه تكامل يا انحطاط، سعادت يا شقاوت، پيروزی يا شكست و... آنان میباشد.
اين سنت پايدار الهی به زندگی دنيوی انسان اختصاص نداشته، در مورد حيات پس از مرگ و سرای آخرت نيز جاری است و انسان در قيامت همان را درو میكند كه در دنيا كاشته است (اَلدُّنيا مَزرَعَةٌ الاخِرَةِ) و قانون پاداشها و كيفرهاي اخروی نيز از نظر بسياری از آيات قرآن بر همين پايه استوار است.
بر پايه حساب تكوينی، عموميت و همگانی بودن حساب امری بديهی و روشن است، زيرا همه انسانها، از مؤمنان و مشركان، پارسايان و مجرمان و به تعبير قرآن مقربان، اصحاب يمين و اصحاب شمال همگی در مورد كارهائی كه در دنيا انجام دادهاند، حساب پس داده و پاداش و كيفر اعمال خود را میيابند.
حساب تدوينی
نوع ديگری از حساب، حساب تدوينی است نوع رائج و معروف «حساب تدوينی» همان است كه انسانهاي عاقل و حسابگر در زندگی خود بكار گرفته، مداخل و مخارج و سود و زيانهائی را كه در زندگی با آن مواجه میشوند مقايسه و محاسبه نموده و بر پايه آن تصميم گيری میكنند.
شكل ديگر آن محاكم و ديوان هائی است كه عملكرد نهادهاي حكومت را مورد بررسی قرار میدهند و حساب هر يك از واحدهاي حكومتی و پرسنل و اعضای آن را رسيدگی میكند تا معلوم شود بودجه هائی كه در اختيار آنان قرار گرفته چگونه مصرف نموده و نيز اوقات اداری خود را چگونه سپری كردهاند؟
به نظر میرسد حساب مربوط به عالم آخرت از نوع حساب تدوينی است آن هم از شكل و مدل اخير آن، يعنی آفريدگار جهان كه انسان را آفريده و همه سرمايههاي حيات را در اختيار او قرار داده است و برای استفاده از آنها آئين نامه و برنامه خاصی را تشريع نموده است در محكمهي قيامت (يوم الحساب) آنان را مورد سئوال قرار داده و حساب اعمال و چگونگی استفاده آنان از سرمايههاي حيات را بر اساس قوانين الهی رسيدگی میكنند، اين جا است كه پروندههاي اعمال (دواوين، كتب) گشوده میگردند هر كس كارهاي خوب و بد خود را مشاهده میكند، پرونده عمل برخی را به دست راست آنان میدهند و اين گروه حساب آسانی دارند.[۲۴]
نامه عمل گروهی به دست چپ آنان داده میشود و او از ديدن آن شرمنده و اندوهگين میشود آرزو میكند كه كاش پرونده اعمالش را به او نمیدادند.[۲۵]
بررسی و تفسير آيات گذشته
از مطالب ياد شده دانسته شد كه بحث درباره حساب روز قيامت و همگانی بودن آن مربوط به حساب تدوينی است نه حساب تكوينی زيرا در عموميت و همگانی بودن حساب تكوينی جای هيچ گونه شك و ترديد نيست، زيرا بازگشت حساب تكوينی به قانون پاداش و كيفر اعمال است كه قطعاً اختصاص به گروهی ندارد و شامل همه افراد بشر میباشد.
از اين جا اشتباه و خلطی كه در كلام برخی از صاحب نظران در اين باره شده است، روشن میگردد.
اكنون كه جايگاه بحث كاملاً روشن گرديد به بررسی آيات ياد شده در رابطه با همگانی بودن سئوال و حساب میپردازيم:
نسبت دو دسته از آيات ياد شده (دسته اول و دوم) از نظر ظاهر نسبت تباين كلی است، زيرا مفاد دسته اول اين است كه از همگان سئوال میشود و مفاد دسته دوم اين است كه از هيچ كس سئوال نخواهد شد.
با توجه به اين كه نمیتوان واقعيت يك چنين تباين و تناقضی را پذيرفت، و يك چنين اختلاف با اصل «تشابه» و هم آهنگی آيات قرآن و عدم اختلاف آنها نيز ناسازگار است بايد در فهم هدف آيات تلاش بيشتری كرد.
مفسران در جمع ميان اين دو دسته از آيات وجوهی را ذكر كردهاند كه برخی را ياد آور میشويم:
۱ـ هدف نفی سئوال به شيوهاي است كه در محاكم دنيوی رائج میباشد مثلاً از هر كسی پرسيده نمیشود كه چرا فلان خطا را مرتكب شدی، بلكه به جای آن واقعيت يا آثار آن گناهان را به گونهاي در وجود آنان منعكس مینمايد كه هم خود آنان و هم ديگران به مجرم بودنشان واقف میگردند شاهد بر اين تفسير آيه (۴۰) سوره «الرحمن» است كه پس از اين كه میفرمايد:
«فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» میفرمايد: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ» مجرمان به چهره هايشان شناخته میشوند.
۲ـ در قيامت مواقف و ايستگاههاي بسياری است، بنابراين ممكن است در برخی از آن مواقف درباره گناهان سئوال شود و در برخی از آن سئوال نشود.
۳ـ مقصود اين است كه از آنان سئوال زبانی نمیشود و به جای آن، از اعضاء آنان سئوال میشود و آنها نيز بر كردههاي خود گواهی میدهند.
چنانكه میفرمايد:
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.[۲۶]
روز قيامت بر دهانها مهر میزنيم و دست هايشان به سخن آمده و پاها به آنچه انجام دادهاند گواهی میدهند، و يا به گونهاي ديگر.
۴ـ مقصود از نفی سئوال، سئوال پس از قطعی شدن حساب هر كس و ورود گنهكاران به دوزخ است ولی آيات مثبت سئوال ناظر به مواقف قبل از معلوم شدن سرنوشت گنهكاران از نظر كيفر است چنان كه میفرمايد:
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ.[۲۷]
از مطالب ياد شده تفسير آيات دسته سوم (از ستم كاران سئوال نمیشود) نيز روشن شد وجوه ياد شده، در مورد اين دسته از آيات نيز جاری است.
و اما مسأله «صابران» بنابراين كه بدون حساب پاداش میبينند، میتوان آن را يك استثناء و تخصيص در آيات همگانی بودن حساب دانست.
۵ـ محاسبه آسان
اگر در روز رستاخيز با گروهی سخت گيری در حساب میشود، در برابر، با گروه ديگری كه دارای صفات و افعال نيك میباشند، با سهولت خاصی حساب برگذار میشود چنان كه میفرمايد:
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ـ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً.[۲۸]
آن كس كه نامه اعمال او به دست راست او داده شد به زودی به صورت آسان مورد محاسبه قرار میگيرد.
و از آياتی، استفاده میشود كه برخی از اعمال، مايه چنين سهولت حساب است:
۱ـ صله رحم: از آيه «الذين يصلون»... (رعد/ ۲۱) استفاده میشود كه افرادی كه ملتزم به صله رحم میباشد از بدی حساب نمیترسند، و اين خود میرساند كه انجام اين عمل مايه دفع سوء حساب است، طبعاً قطع رحم از نظر نتيجه، نقطه مقابل آن خواهد بود و امام صادق ـ عليه السّلام ـ از اين آيه نتيجه ياد شده در زير را گرفته میفرمايد:
برقراری پيوند با بستگان، روز قيامت، حساب را آسان مینمايد.[۲۹]
۲ـ از برخی از روايات، استفاده میشود كه گره گشائی از مشكلات بندگان خدا و آسان گيری با آنان در معاشرت، رحمت الهی را به هنگام حساب جلب كرده و مايه آسان گيری در آن میشود.
آيت الله جعفر سبحانی- تلخيص از منشور جاويد، ج ۹، ص ۲۸۰ ـ ۳۰۸.
---------------------------------------------------------
پاورقی :
۱. آياتی كه روز قيامت را «يوم الحساب» ناميدهاند، بسيارند از آن جمله به آيات ۴۱ / ابراهيم و ۱۶، ۲۶، ۵۳/ ص، ۲۷/ غافر رجوع شود.
۲. وَ اليَومَ عَملٌ و لا حِسابٌ وَ غَداً حِسابٌ و لاَعمَلٌ. (نهج البلاغه: خطبه ۴۲).
۳. سوره رعد/ آيه ۴۰.
۴. سوره غاشيه/ آيه ۲۵ ـ ۲۶.
۵. سوره شعرا/ آيه ۱۱۳.
۶. سوره نساء، آيه ۶ و سوره احزاب، آيه ۳۸.
۷. سوره اسراء، آيه ۱۳ ـ ۱۴.
۸. بحار الانوار: ج ۷، ص ۲۶۴.
۹. سوره نحل آيه ۹۳.
۱۰. سوره انبياء، آيه ۲۳.
۱۱. سوره زلزله، آيه ۶.
۱۲. سوره تكاثر: آيه ۸.
۱۳. سوره زخرف، آيه ۴۴.
۱۴. سوره زخرف، آيه ۱۹.
۱۵. سوره تكوير: آيه ۸.
۱۶. سوره نحل، آيه ۵۶.
۱۷. سوره احزاب: آيه ۸.
۱۸. سوره اعراف، آيه ۶.
۱۹. سوره الرحمن، آيه ۳۹.
۲۰. سوره صافات، آيه ۲۲ ـ ۲۴.
۲۱. سوره زمر، آيه ۱۰.
۲۲. در اين باره به آيات: ۳۸، ۳۹، ۴۰ سوره يس رجوع شود. (وَ الشَمسُ تَجري لِمُستَقَرٍ لَها).
۲۳. به آيات: ۳۸، ۶۲/ احزاب، ۴۳/ فاطر، ۸۵/ غافر، ۲۳/ فتح، ۷۷/ اسراء رجوع نمائيد.
۲۴. «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً» (انشقاق/ ۷).
۲۵. «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ» (حاقه/ ۲۵).
۲۶. يس، آيه ۶۵.
۲۷. به تفسير مجمع البيان: ج ۲، ص ۳۹۸ و الميزان: ج ۱۶، ص ۷۹ و ج ۱۹، ص ۱۲۱ رجوع شود.
۲۸. انشقاق / ۷ ـ ۸.
۲۹. بحار الانوار، ج ۷، باب ۱۴، روايت ۶.