مؤلف
جناب مستطاب آقا سيد على اكبر قرشى
درباره كتاب
كتاب قاموس قرآن جزء تأليفاتى است كه در صدد بيان مفردات قرآن مى باشد.
مفردات قرآن، علمى است كه درباره تك واژه هاى قرآنى از نظر ريشه و اشتقاق لغوى، دلالت بر معناى مطلوب، شيوه نگارش، نحوه تلفظ و نوع كاربرد آن در قرآن بحث مى كند، و يكى از مهمترين شاخه هاى آن غريب قرآن است. شايد نخستين كسى كه اصطلاح« علم مفردات» را به عنوان شاخه اى از علوم لفظى قرآن به كار برد و تأليف و تصنيف ارزشمندى در اين زمينه ارائه كرد، راغب اصفهانى( م ۵۳۰ ق) باشد.
قاموس به طور عام به معناشناسى قرآن مى پردازد، و اين گونه معناشناسى در علم تفسير حائز اهميت است. به تعبير ديگر فرهنگ نامه لغات قرآن مى باشد.
روش مؤلف
قاموس راهنماى كلمات قرآنى است كه بر اساس حروف الفبايى تنظيم شده، در آن رجوع به اصل و ريشه لغوى كلمات قرآنى، لازم است، از« ابّ» شروع و به« يوم»( يومئذ) ختم مى گردد. در اين معجم علاوه بر شماره سوره و آيه، حروف مكمّل هر كلمه و دفعات تكرار آن نيز ذكر شده است.
كلمات قرآنى زير ماده يا ريشه هر كلمه وارد شده است، و بخشى از آيه قرآنى كه در بردارنده آن كلمه است، در زير كلمه درج گرديده است. در برابر هر يك از لغات قرآنى، معناى فارسى آن را آورده به ترجمه آيات نيز پرداخته است.
مؤلف در مقدمه مختصر خود بر كتاب مى نويسد:« اين كتاب تنها درباره لغات قرآن نيست بلكه گذشته از آن در نوبت خود يك كتاب تفسير و اگر اغراق نباشد يك دايرة المعارف قرآن است. در هر ماده كه تشخيص داده شده، آياتى چند نقل و تفسير شده است، نقل روايات، شأن نزول و اشاره به بعضى از قضايا و نقل اقوال بزرگان از آن جمله است. به احوال و قضاياى انبياء از ديدگاه قرآن، نظر شده و نسبت به اقتضاى حال در اكثر موارد به تفصيل سخن گفته شده است. ذيل بعضى از كلمات امثال: آدم، اجل، ارض، بحر، جن، عرش و... بطور مفصل بحث شده است.» مؤلف معتقد است كلمات قرآن با حذف مكررات و مشتقات حدود ۱۸۶۰ كلمه است، در اين كتاب همه كلمات فوق يكى يكى بررسى شده است. ايشان در توضيح برخى كلمات به معنى لغوى اكتفا ننموده و براى بسيارى از كلمات، تفاسير و توضيحات لغوى، ادبى، علمى، اجتماعى و تاريخى ذكر نموده است. اين توضيحات تقريبا براى تمام اعلام قرآن آورده شده است، و به ترتيب به پاره اى از موضوعات قرآن پژوهى نيز پرداخته است.
شيوه نقد را در معانى لغوى، مباحث علمى و ديگر قسمت ها نيز، پيشى گرفته و با استدلال مطالب خود را مطرح مى نمايد، مانند ماده« ابّ» و« ابد» و يا بحث علمى ماده« بحر».
در نهايت مى توان گفت: قاموس قرآن در تبيين و تفسير واژگانى قرآن كريم به لحاظ گزيده گويى و بيان روان و استوار، اكنون از مراجع و منابع قرآن پژوهى در ايران تلقى شده است.
منابع
مؤلف، معانى قرآن را از روى كتابهاى لغت معتبر و تفاسير جمع آورى كرده است. از جمله آن منابع عبارتند از: قاموس اللغة، مفردات راغب، اقرب الموارد، صحاح اللغه، مصباح... و از تفاسير، الميزان، مجمع البيان، صافى، برهان، زمخشرى، بيضاوى، جوامع الجامع، عياشى و... هم در لغت و هم در روايات و مطالب ديگر استفاده نموده است، در برخى موارد نيز به كتب ديگر غير از لغت و تفسير ارجاع داده اند. مانند كتاب تجسم عمل يا تبدّل نيرو به ماده تأليف آقاى محمد امين رضوى ج ۱ صفحه ۲۴۶ ماده« بوء». ايشان سعى نموده منبع همه مطالب را در محل خود ذكر كنند ولى در همه جا اين امر محقق نشده است.
در شماره آيات، كتاب« المعجم المفهرس» تأليف محمد فؤاد عبد الباقى مورد نظر بوده و شماره خطبه هاى نهج البلاغه، از نهج البلاغه محمد عبده آورده است. در برخى موارد پس از نقل چند آيه فقط يك شماره ذكر شده كه منظور فقط كلمه مورد بحث بوده است.
عنوان بندى كتاب و ترتيب مطالب
با توجه به آغاز تأليف كتاب كه در سال ۱۳۴۹ ش بوده و در سال ۱۳۵۴ ش خاتمه يافته، و نيز با نظر به اينكه محور اصلى آن، قاموس لغات قرآن بوده است، ضرورت مى نمايد در ترتيب مطالب و عنوان بندى آنها، اصلاحاتى صورت گيرد، به عنوان نمونه، در برخى كلمات ابتدا كلمه آورده شده، سپس معناى آن بيان شده و بعد از آن آيات را ذكر كرده اند، امّا در برخى ديگر ابتدا بعد از ذكر كلمه، آيه آورده شده و پس از ترجمه آيه، سراغ معناى كلمه رفته اند. لازم مى نمايد كه روش نقل و بيان مطالب يكسان سازى گردد.
و با توجه به تخصصى شدن تأليفات و اينكه مطالب لغوى، شأن نزول، تاريخى، تفسيرى و علمى در اين كتاب كنار هم آورده شده، به نظر مى رسد تفكيك آنها با عنوانهاى مشخص و گويا، كمك شايانى به پژوهشگران خواهد نمود.
مؤلف محترم براى هر لغت، ريشه و ماده آن را ذكر كرده، آيات را بيان داشته و ترجمه مى كند، امّا در بقيه مشتقات فقط برخى آيات آنها را آورده، معنا نموده و توضيح داده است و خود كلمات مشتق شده از آن ماده را قبل از آيه، ثبت نكرده است. بديهى است كه ثبت مشتقات ديگر پژوهشگران را در دستيابى به آيات و معانى و توضيحات آن، يارى مى نمايد.
درباره اينكه كلمه مورد بحث چند بار در قرآن آمده و مواردى كه راجع به آنها بحثى انجام نمى گيرد، كدامند، روش ثابتى در پيش گرفته نشده است، به نظر مى آيد اشاره به تعداد استعمال كلمه در قرآن و ذكر آدرس مواردى كه بحثى از آنها نمى شود، پژوهشگر را از مراجعه به معجم هاى لغوى قرآنى ديگر بى نياز مى كند.
قابل توجه اينكه موارد بالا نقش ظاهرى در تنظيم تأليف دارند و اصلاح آنها در تجديد چاپ ها به اصل كتاب خللى وارد نمى آورد.
انگيزه
مؤلف در مصاحبه با مجله بينات انگيزه خود را چنين بيان مى كند: من در نوشتن قاموس قرآن دو فكر اساسى داشتم: يكى اين كه احساس كردم بر طبق آيه شريفه ۱۲ سوره يس:«انا نحن نحيى الموتى و نكتب ما قدموا و آثارهم و كل شى ء احصيناه فى امام مبين»اگر يك اثر بعد از خود بگذارم، بهتر خواهد بود. اثر مالى نداشتم، قهرا گفتم: بايد يك اثر دينى داشته باشم. آن وقت فكر كردم، ديدم كتاب هايى كه نوشته مى شود، بايد رواج هم داشته باشد. اين ها بعد از مدتى، بازنشسته مى شوند و در قفسه ها قرار مى گيرند. گفتم: كتابى بنويسم كه پيرامون يك كتاب جاويدان باشد، كه اين ها از بركت آن، هميشه بمانند. به نظرم آمد، همين قاموس قرآن را بنويسم.»
امتيازات قاموس
مؤلف محترم در جواب سؤالى كه در مجله بينات از ايشان درباره امتياز قاموس قرآن نسبت به واژه نامه هاى ديگر، شده است جواب داده اند: مسأله اين است كه يك دفعه آن را با مفردات راغب مقايسه بكنيم، مفردات راغب فقط به قسمت لغات پرداخته است و به قسمت هاى ديگر نپرداخته است و خيلى هم موجز است. در اينجا( قاموس قرآن) اولا دقت شده است كه الفاظ و كلمات از لغت هاى معتبر ترجمه و نوشته شود، آن وقت تقريبا مى شود گفت: خودش هم يك تفسير موضوعى مختصر است، يك دائرة المعارف مختصر براى قرآن كه انسان بتواند هر كلمه اى در آن را كه احتياج به مطالعه داشته باشد، پيدا كند. در آن جا( قاموس قرآن) نوعا اقوال مختلف هم نقل شده است. تقريبا امتيازش اين هاست.»
نسخه شناسى
قاموس قرآن از تاريخ اتمام تأليف( ارديبهشت ۱۳۵۴ ش) توسط دارالكتب الاسلامية در تهران، چاپ و منتشر گرديد و تا سال ۱۳۷۴ ش بيش از ده بار تجديد چاپ گرديده است.
قاموس با هفت جلد در ۳ مجلد قطور و قطع وزيرى با مقدمه اى كوتاه از مؤلف ارائه شده است، هر صفحه آن به دو ستون مساوى تقسيم و مطالب در آن نوشته شده است. آيات قرآن با خطى متمايز از متن و نام سوره و شماره آيات كاملا قابل تشخيص از متن اصلى است.
در انتهاى جلد آخر مؤلف محترم اجمالى از شرح حال و آثار قلمى خويش را به همراه تشكر از ناشر به تحرير درآورده اند.
منابع مقاله
۱- مقدمه و متن قاموس قرآن ۲- مصاحبه مؤلف در مجله بينات، فصلنامه پژوهشهاى قرآنى وابسته به مؤسسه معارف اسلامى امام رضا( علیه السلام)- قم شماره ۵ سال دوم بهار ۱۳۷۴ ش.
۳- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش بهاء الدين خرمشاهى ج ۲ ص ۱۷۵۰ و بخش هاى ديگر ج ۱ و ۲.
۴- طبقات مفسران شيعه دكتر عقيقى بخشايشى ج ۵ ص ۱۴۶سيد على اكبر قرشى
« اين جانب سيد على اكبر قرشى در سال ۱۳۰۷ شمسى در شهر بناب از شهرهاى آذربايجان شرقى در يك خانواده روحانى متولد شدم. پدرم( رحمه الله) از ائمه جماعت و روحانيون بنام آن شهر بود. دروس فارسى را در مدارس ملّى آن روز خواندم. مقدمات صرف و نحو و منطق را نزد پدرم در حوزه علميه بناب خواندم و در حدود سال ۱۳۲۴ ش به حوزه علميه قم مشرف شدم.
متأسفانه اقامت من در حوزه علميه قم، خيلى كم بود. حدود هشت سال، يعنى تا سال ۱۳۳۲ ش توانستم در آنجا بمانم، و در اين مدت دروس سطح را تماما و مقدارى از كلام و فلسفه را هم خواندم.
اندكى از درس خارج آيت ا... العظمى بروجردى« ره» را نيز درك كردم. از سال ۱۳۳۲ ش جريانهايى پيش آمد كه نتوانستم در قم بمانم و به اروميه كه مسقط الرأس من نبود آمده، ساكن گشتم.
به همراه عده اى از دوستان كه در اروميه احساس كمبود علمى كرديم، دوازده سال بدون وقفه روزى سه يا دو ساعت و نيم راجع به قرآن و روايات و حتى قسمتى از رجال با هم بحث داشتيم. قطع نظر از قرآن، وسائل الشيعة را مى خوانديم و در رواياتش تدبر و تفكر مى كرديم، بعد از آن، به حول و قوه الهى، روحيه مطالعه و توجه به روايات در من بوجود آمد، درس تفسير را شروع كردم كه مدت ۲۵ سال ادامه داشت، حدود پنج بار قرآن را از اوّل تا آخر براى مردم تفسير كردم.» ايشان بعد از انقلاب در مجلس خبرگان قانون اساسى، مجلس خبرگان رهبرى اول و دوم و مسئول نهاد نمايندگى در دانشگاه اروميه انجام وظيفه نموده اند و همواره فعاليتهاى علمى و فرهنگى را استمرار داده اند.
تأليفات نويسنده
ايشان تأليفات گرانقدرى در معارف اسلامى و قرآنى، ارائه داده اند از جمله:
۱- قاموس قرآن: اين كتاب به صورت دائرة المعارف براى قرآن تلقى مى شود كه با ۵ سال تلاش مداوم انجام گرفت.
۲- تفسير احسن الحديث: كتاب مورد بحث مقاله ۳- نگاهى به قرآن: عمده بحثهاى علوم قرآنى را شامل مى شود. مانند: سوره هاى قرآنى تعداد واژه هاى قرآن، سوره هاى مكى و مدنى، تركيب سوره ها، ترتيب قرآن، نزول و امثال آن. سپس حدود ۷۰ موضوع از موضوعات قرآنى مانند وحى در قرآن، تثليث در قرآن، محكمات و متشابهات، سحر و معجزه، خلقت در شش روز، حروف مقطعه و... را بررسى كرده اند.
۴- المعجم المفهرس لالفاظ الصحيفه السجادية.
۵- خاندان وحى( شرح حال ۱۴ معصوم« عليهم السلام») ۶- سيرى در عالم برزخ ۷- مرد ما فوق انسان( شخصيت امام حسين( علیه السلام)) ۸- اتفاق در مهدى موعود« عج» ۹- مفردات نهج البلاغه ۱۰- سيرى در اسلام ۱۱- معاد در اسلام ۱۲- شخصيت امام حسن« عليه السلام»