نویسنده: زرینه
چکیده
انفاق یعنی بخشیدن مال یا چیز دیگر در راه خدا به فقراء و در صورتی که با شرایطی که در متون دینی بیان شده صورت گیرد در ردیف اعمال نیک و عبادات بزرگ میباشد. در این نوشتار پس از بررسی معنای لغوی و اصطلاحی «انفاق» شرایطی که در قرآن کریم برای صحت و نیز مقبول واقع شدن آن در درگاه الهی ذکر شده، بررسی شده است.
مقدّمه
قرآن با تعابیر متعدد مؤمنان را به انفاق کردن در راه خدا فرمان داده است. لکن به انفاق کردن در دنیا بیش از فرارسیدن قیامت، دستور داده است. در آیات متعددی که توصیه به انفاق یا توصیف انفاقگران را در بردارد، انفاق هم ردیف اعمال نیک و عبادات بزرگ ذکر شده که این خود نشان اهمیت انفاق از دیدگاه اسلام است.
انفاق یکی از بزرگ ترین اموری است که اسلام در یکی از دو بخش احکام عملی خود یعنی حق الناس مورد توجه قرار داده و با راههای گوناگون و با واجب ساختن برخی و مستحب ساختن برخی دیگر، مردم را بدان امر کرده است. زکات، خمس، کفارات مالی، وقف، وصیت، بخشش همگی از مصادیق انفاق (واجب یا مستحب) هستند و غرض دین از این امور این بوده که طبقاتی که نمیتوانند بدون کمک مالی از ناحیهی دیگران حوائج زندگی خود را برآورده سازند، مورد حمایت قرار دهد تا سطح زندگی خود را بالا ببرند و از طرف دیگر با نهی ثروتمندان از اسراف و تبذیر آنها را از تظاهر به ثروت و تجمل باز دارد و بدین وسیله فاصلهی طبقاتی دو قشر ثروتمند و فقیر جامعه را کم کند. گاه خداوند به پیامبر اکرم(ص) توصیه فرموده که این فرمان الهی را به بندگان خدا ابلاغ کند و گاه مومنان را به سبب انفاق نکردن در راه خدا توبیخ کرده است.
در این نوشتار سعی بر آن است تا با مفهوم شناسی واژهی «انفاق»، شرایطی که موجب صحت و پذیرش انفاق در درگاه الهی میباشد با استناد به آیات قرآنی بررسی شود.
مفهوم شناسی «انفاق»
آنچه از مرور دیدگاه اهل لغت در مورد معنای واژهی «انفاق» به دست میآید آن است که این واژه از ریشهی «ن ـ ف ـ ق» مشتق شده و در اصل لغت به معنای کم شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.[۱]
با توجه به این معنای لغوی در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، «انفاق» اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر افراد نیازمند گفته میشود.[۲]
به گفتهی راغب، انفاق از آن رو به بخشیدن مال «انفاق» اطلاق میشود که به جهت بخشش آن، به ظاهر مال فنا و زوال مییابد.[۳]
هم چنین تعبیرهایی همچون صدقه، زکات، قرض الحسنه که از مصادیق انفاق می باشند در قرآن به کار رفته است امّا واژهی «انفاق» ۱۷ بار در قرآن به معنای اصطلاحی به کار رفته است.
شرایط انفاق در قرآن
افزون بر شرائط اختصاصی هر یک از اقسام واجب انفاق، شماری از شرایط و آداب عام انفاق در قرآن مورد تأکید قرار گرفته که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱ـ اسلام و ایمان
خداوند متعال در سورهی حدید، آیه ۷ می فرماید:
«آَمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ»؛ (به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نمایندهی (خود) در آن قرار داده انفاق کنید؛ (زیرا) کسانی که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند اجر بزرگی دارند.)
صاحب جامع البیان با استناد به این آیه علت مردود شمردن انفاق منافقان را از این جهت میداند که آنان در باطن به خدا و رسول ایمان نیاورده بودند،.[۴] بنابراین شرط قبول انفاق، ایمان به خدا و رسول خدا می باشد، لذا انفاق هنگامی مقبول خداوند و موجب پاداش خواهد بود که انفاق کننده، به خدا و پیامبر(ص) ایمان داشته باشد؛ البته ایمان حقیقی نه ایمانی همچون ایمان منافقین.
همچنین خداوند متعال در سورهی توبه، آیه ۵۳ ـ ۵۴ می فرماید: (قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ * وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ)؛ (بگو انفاق کنید؛ خواه از روی میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمی شود؛ چرا که شما قوم فاسقی بودید؛ هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز این که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند.)
صاحب مجمع البیان با توجه به این آیه نتیجه میگیرد که انفاق کافران هیچ سودی برای آنان ندارد و موجب پاداش نمی شود.[۵]
بنابراین چه کسانی که صراحتاً اعلام کنند که به خدا و رسولش ایمان نداشته و کافر هستند و چه کسانی که قلباً به خدا و رسولش مؤمن نباشند مثل منافقان که لساناً مومن به خدا و رسولش هستند اما قلباً کافر به خدا و رسولش هستند، میان ایمان این دو گروه هیچ تفاوتی وجود ندارد و انفاق هیچ کدام از این دو گروه «کافران ـ منافقان» مقبول درگاه خداوند نیست و موجب پاداش نخواهد بود.
صاحب تفسیر نمونه در خصوص آیه ۵۴، سورهی توبه می فرماید: از این آیه استفاده می شود که نباید تنها به نماز و روزهی مردم فریفته شد؛ زیرا منافقان هم نماز می خواندند و هم به ظاهر در راه خدا انفاق می کردند؛ بلکه باید نمازها و انفاق های منافقان را از اعمال پاک و سازندهی مومنان راستین باز شناخت که با دقت و کنجکاوی در ظاهر عمل نیز غالباً شناخته می شود.
در روایتی می خوانیم: «تنها به رکوع و سجود طولانی افراد ننگرید؛ زیرا ممکن است از روی عادت باشد و کنار گذاردن آن سبب ناراحتی شود: اما به راستگویی و امانت داری آنها دقت کنید».[۶] چرا که راستی و امانت از ایمان سرچشمه می گیرد، اگر ایمان حقیقی و در ایمان خودشان صادق باشد امین نیز خواهد بود. چون منافقان در ایمان خودشان صادق نیستند، امین هم نیستند، اما رکوع و سجودِ عادتی، با انفاق سازگار است. یعنی هم می تواند اهل نماز و رکوع و سجود باشد و هم می تواند انفاق داشته باشد. پس میتوان نتیجه گرفت شرط قبولی انفاق، ایمان حقیقی و قلبی به خداوند متعال و رسولش می باشد.
۲ـ قصد قربت و پرهیز از ریا
خداوند متعال در سورهی بقره آیه ۲۶۶: (أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآَيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ). (آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)، از هر گونه میوهای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد؛ (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همینطور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل میکنند.) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)
علامه طباطبایی در خصوص این آیه می فرماید انفاقی که فقط برای خدا باشد، هرگز بی اثر نمیماند و بی شک روزی تاثیر آن نمودار میگردد. چنین انفاقی مورد عنایت خداست و چون جنبهی خدایی دارد و به خدا متصل است، مانند خداوند باقی و محفوظ خواهد بود. البته لطف خدا به نسبت درجات اخلاص متفاوت است؛ مانند باغی در زمین مرغوب و حاصلخیز که با هر نوع باران محصول می دهد؛ امّا کیفیت و کمیّت محصول آن به مقدار و نوع باران بستگی دارد.[۷]
لذا تشبیه انفاق کننده از روی منت و آزار و ریا، به صاحب بوستانی از خرما و انگو که جویها در پای درختانش جاری و هر گونه میوهای دهد، و خود پیر شده و فرزندانی ناتوان دارد و ناگهان گردبادی، آتش زا به آن بوستان افتد و آن را بسوزاند[۸] میتوان برای رساندن این معنا باشد که آزار و ریا و منّت موجب از بین رفتن انفاق می شود؛ به گونه ای که نه مال برای انسان می ماند و نه آثار بابرکت انفاق عائد انسان می شود. لذا شرط قبولی انفاق، با قصد قربت و پرهیز از آزار و منت و ریا می باشد.
۳ـ پرهیز از منتگذاری و آزار رسانی
شرط دیگر بهره مند شدن انفاق گران از پاداش الهی این است که انفاق با منت گذاشتن بر نیازمندان یا آزار آنان همراه نباشد.
خداوند متعال در سورهی بقره آیه ۲۶۴ می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا) ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منّت و آزار، باطل نسازید؛ همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند... کار (او) همچون قلعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی در) خاک باشد؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همهی خاک ها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند آنها از کاری که انجام داده اند چیزی به دست نمی آورند.
خداوند متعال در سورهی بقره آیه ۲۶۳ نیز میفرماید: (قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى) مراد از قول معروف، گفتار ملایم و پسندیده با نیازمندان با دعا کردن برای آنان در صورتی است که آنها نیاز خود را با ملایمت اظهار کنند و مراد از (مَغْفِرَةٌ) در گذشتن از خطای نیازمندان سائل در مواردی است که آنان نیاز خود را با خشونت و به گونهی ناشایست اظهار می کنند.[۹] اما طبرسی، مراد از (قَوْلٌ مَعْرُوفٌ) را وعدهی نیکو و مراد از (مَغْفِرَةٌ) را عفو و گذشت از ظلم سائل دانسته است.[۱۰]
۴ـ انفاق از مال حلال
قرآن کریم به مؤمنان فرمان داده که از اموال پاکیزهای که به دست آوردهاند انفاق کنند. خداوند متعال در سوره بقره آیه ۲۶۷، می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! از قسمتهای پاکیزهی اموال خود که (از طریق تجارت) به دست آورده اید انفاق کنید.
برخی مفسران مثل صاحب مجمع البیان و صاحب تفسیر قرطبی، مراد از «طیبات» را اموال حلال دانسته اند.[۱۱] و برخی مفسران معتقدند که این آیه درباره گروهی نازل شده که ثروت های فراهم آمده از طریق ربا را در راه خدا انفاق می کردند.[۱۲] بنابر حدیثی، امام صادق (علیهالسلام) به شخصی که با مال دزدیده شده را انفاق می کرد فرمودند: خداوند تنها از پرهیزکاران (اعمال خیر را) می پذیرد: (انّما یَتَقبَلُ اللهُ مِنَ المتَّقین). انعام /۲۷.[۱۳]
۵ـ انفاق از چیزهای محبوب و مرغوب
از شرایط دیگر بهره مندی از پاداش الهی در انفاق این است که انفاق از سرمایههای مورد علاقه انفاق کننده صورت گیرد.
خداوند متعال در سورهی آل عمران آیه ۹۲ می فرماید: (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ) ؛ هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی رسید مگر این که از آنچه دوست می دارید، (در راه خدا) انفاق کنید.
از دیدگاه قرآن ابرار کسانیاند که با وجود علاقهمندی به مال، آن را به مسکین و یتیم و اسیر می بخشند: (إِنَّ الْأَبْرَارَ .... وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا)، «انسان/ ۵ـ ۸».
البته این تفسیر مبتنی بر این نظر است که ضمیر(حبّه) به طعام باز گردد. لذا این آیه یکی از ارکان و پایههای رسیدن به برّ و تمام خوبی ها را این میداند که انسان مؤمن از آن چه که دوست می دارد انفاق کند و دلیل تأکید بر این نکته نیز این است که دل کندن از مال بسیار دشوار است و کسی که حاضر باشد از مال و دارایی خود دل بکند، گامی بلند در حرکت به سمت قلّه خوبی ها برداشته است.[۱۴]
هم چنین مومنان مأمور شده اند که از اموال مرغوب و سالم انفاق کنند و از انفاق اموال نامرغوب بپرهیزند و جهت اثبات این مطلب میتوان به آیه سابق الذکر (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ) در این زمینه نیز استناد کرد.
صاحب تفسیر المنار معتقد است که مراد از «طَيِّبَاتِ» در این آیه مال بی عیب و نقص است.[۱۵] یعنی مومنان از مالی که هیچ گونه عیب و نقصی نداشته باشد مأمور به انفاق هستند. بنابراین تنها انفاقی، مقبول درگاه خداوند و موجب پاداش الهی است که از مال بدون عیب و نقص و به عبارت دیگر از مال مرغوب و با ارزش باشد.
۶ـ میانه روی در انفاق
شرط مهم دیگر برای انفاق، رعایت اعتدال، و پرهیز از افراط و تفریط در این کار خیر است. خداوند متعال در سورهی فرقان آیه ۶۷ می فرماید: (وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا)؛ و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می نمایند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو حدّ اعتدالی دارند.
در تفسیر این آیه از امام صادق (علیهالسلام) چنین نقل شده که آن حضرت مشتی سنگ ریزه برداشت و آن را محکم در دست گرفت و فرمود: این (اقتار) است و مشتی دیگر برگرفت و چنان دست را گشود که همهی ریگ ها ریخت و فرمود: که این «اسراف» است و بار سوّم که سنگریزه ها را برداشت، دست را تا آن حد گشود که برخی از ریگ ها ریخت و برخی دیگر ماند و فرمود: این «قوام» است.[۱۶]
برخی گفته اند که اسراف، انفاق در معصیت خدا، اقتار خودداری از طاعت خدا و قوام انفاق در طاعت خداست.[۱۷]
بنابراین از این آیه معلوم می شود که مؤمنان باید زاید بر نیاز خود و خانوادهی خود را در انفاق کردن و میانهروی را رعایت کنند. مؤمنان حق ندارند که اینقدر انفاق کنند که خودشان ضربه ببینند و نه حق دارند که انفاق کردن را به فراموشی بسپارند.
به همین جهت واژهی انفاق و مشتقات آن در آیات متعدد با «من» تبعیضیه ذکر شده که بیانگر انفاق بخشی از اموال است.[۱۸] مانند: (وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ)[۱۹]، پس انفاق کسانی که میانه روی را در انفاق کردن رعایت می کنند، مقبول درگاه خداوند است.
۷ـ انفاق پنهانی
هر چند انفاق در راه خدا، چه آشکار باشد و چه نهان، دارای اجر و پاداش است. البته انفاق پنهائی پاداش بیشتری دارد: (إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ)، «بقره/۲۷۱»[۲۰]. اگر انفاق ها را آشکار کنید خوب است؛ و اگر آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است؛ و قسمتی از گناهان شما را می پوشاند (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد). برخی مفسران معتقدند که در چنین انفاقی ریا قطعاً ممکن نیست و آبروی نیازمندان نیز محفوظ می ماند.[۲۱]
صاحب المیزان بیان کردهاند که خداوند در این آیه، هر دو گونه صدقه پنهان و آشکار را ستوده است؛ زیرا هر کدام آثار مثبتی به دنبال دارند. صدقهی آشکار باعث تشویق مردم و دعوت عملی به کار نیک می شود و هم چنین مایهی دلگرمی فقرا و بیچارگان است؛ زیرا فقراء احساس می کنند در جامعه انسانهای دلرحم وجود دارند که به فکر آنها هستند و این موجب می شود که آن ها امید خود را از دست ندهند. فائدهی صدقهی پنهانی نیز این است که از ریاکاری و منّت گذاشتن و اذیت کردن دورتر است و آبروی فقیر محفوظ میماند و اخلاص نیز در این نوع انفاق بیشتر از صدقهی آشکار است. در مجموع، نتایج مثبت صدقهی آشکار، بیشتر از صدقهی پنهان است. و اخلاص و پاکی صدقهی پنهان بیشتر از صدقهی آشکار است.[۲۲]
برخی دیگر از مفسرین نیز بر این نکته تأکید کردهند که مهم ترین حکمت صدقه پنهانی، همان حفظ آبرو و شخصیت مستمندان است که به آن اشاره شد. زیرا هدف از صدقه، رفع نیاز مردم است و مردم به حفظ آبروی خویش نیازمندترند.[۲۳]
امام صادق(علیهالسلام) می فرماید: (الزکاهی المفروضه تخرُجُ عَلانیَه و غیرُ الزکاهی اِن دَفَعَهُ سِراً فَهُوَ اَفضَلُ)[۲۴]؛ زکات واجب را به طور آشکارا از مال جدا کنید، به طور علنی انفاق کنید؛ اما انفاق های مستحب اگر مخفی باشد، بهتر است.
بنابراین با توجه به همراهی و مقارنت انفاق آشکار و پنهان در آیات نمی توان بر علنی بودن انفاق ایرادی وارد کرد؛ بلکه می توان دیگران را هم تشویق کرده و شک و بدبینی دیگران را در مورد انسان برطرف ساخت. با این حال از مجموع آیات میتوان برداشت کرد که آشکارا انفاق کردن فضیلت بیشتری دارد، چرا که صفات برجستهای همچون اخلاص، صداقت، پاکی از ریا و تکبر و فروتنی را در انسان تقویت میکند.
نتیجه
انفاق یعنی بخشیدن مال یا چیز دیگری در راه خدا. خداوند متعال به مؤمنان دستور داده است تا پیش از رسیدن قیامت در دنیا انفاق کنند. باید دانست که انفاق نیز مانند دیگر اموری که شارع مقدس به آن امر کرده است، آداب و شرائط مخصوص به خود را دارد و اگر انفاق کردن با این شرایط همراه نباشد نه مورد قبول درگاه ذات اقدس الهی قرار میگیرد و نه موجب هیچ گونه پاداش اخروی خواهد بود. از جمله شرائط انفاق داشتن ایمان قلبی و حقیقی به خداوند متعال و پیامبرش، داشتن قصد قربت و تهیبودن از ریا است. همچنین انفاق نباید با آزار و منت بر کسی که مورد انفاق قرار می گیرد همراه باشد و نیز باید از چیزهای خوب، مرغوب و مورد علاقهی انسان صورت گیرد.
فهرست منابع
۱ـ قرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی.
۲ـ طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه: سید محمدباقر موسوی، کانون انتشارات محمدی، ۱۳۴۸ش ، تهران.
۳ـ حویزی، عبد علی عروسی، نور الثقلین، ترجمهی جمعی از فضلای حوزه تفسیر، انتشارات، نوید اسلام، قم، ۱۳۸۹ ش.
۴ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، قم، ۱۳۷۹ ش.
۵- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ۲۷ جلد، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۸ ش.
۶- محمدبن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر المیزان، ، بیروت، دارالحیاء التراث العربی [بی تا].
۷- محمدرضا رشید، تفسیر المنار، چهارم، قاهره، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
۸- طبری، محمدبن جریر، جامع البیان، چاپ اول، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
۹- القرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، چاپ پنجم، بیروت، دارالکتب العلمیهی، ۱۴۱۷ ق.
۱۰- آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، اول، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق.
۱۱- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، انتشارات فراهانی، ۱۳۵۰، تهران.
۱۲- القاموس المحیط، مجد الدین فیروز آبادی، چاپ اول، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۷ ق.
۱۳- راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، انتشارات مرتضوی، (بی جا)، (بی تا).
۱۴- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، ۱۴۲۶ ق.
۱۵- مقایس اللغه، احمد بن فارس، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۴۰۴ ق.
۱۶-- مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ناشر: دار الكتب الاسلاميه، تهران، چاپ سي و هشتم، ۱۳۷۹.
۱۷- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ط دوم، ۱۴۰۳ق.
۱۸- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، تهیه و تنظیم عبدالکریم عابدینی، قم، نشر اسراء، ۱۳۹۰.
۱۹- سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۵۷.
[۱]. مقایس اللغه، ج۸، ص۴۵۴، «نفق»/ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۲۲۷/ لسان العرب، ج۱۴، ص۲۴۲.
[۲]. سجادی، سیدجعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۳۲۳.
[۳]. مفردات راغب، ص۸۱۹، ماده «نفق».
[۴]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.
[۵]. طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶۵۰.
[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۴۵۰.
[۷]. طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۳۹۵.
[۸]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیرراهنما، ج۲، ص۲۴۵.
[۹]. آلوسی، محمود، روح المعانی، ج ۳، ص ۵۴.
[۱۰]. طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶۴۸.
[۱۱]. طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۲۰۸.
[۱۲]. طبری، جامع البیان، ج۳، ص۱/ طوسی، التبیان، ج ۲، ص ۳۴۴.
[۱۳]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۳۸.
[۱۴]. طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۳۹۴؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۱۷.
[۱۵]. رشید رضا، تفسیر المنار، ج ۳، ص ۷۱.
[۱۶]. حویزی، نور ثقلین، ج ۴، ص ۲۹.
[۱۷]. جامع البیان، ج ۱۱، ص ۱۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۴۹.
[۱۸]. تفسیر راهنما، ج ۱، ص ۲۹؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج ۲، ص ۱۲۸.
[۱۹] - بقره/۳
[۲۰] - بقره/۲۷۱
[۲۱]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص ۳۴۹.
[۲۲]. طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۴۰۱.
[۲۳]. راهنما، ج ۲، ص ۲۵۸.
[۲۴]. طبرسی، ابوعلی مقتل بن حسن، مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۶۷.
منبع: vesalngo.ir