معنای لغوی انفاق
"نفق" در لغت به معنی گذشتن هر چیز و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است. [۱]
معنای اصطلاحی انفاق
و در اصطلاح "انفاق" بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگری است که یا از طریق صدقه و یا از بخشش کردن مالهای خویش در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا بدان فرمان داده است میباشد. [۲]
انفاق واجب
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لا بَیعٌ فِیهِ وَ... »، [۳]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است و... »
محتوای آیه انفاق
جمله "مِمَّا رَزَقْناکمْ" (از آنچه به شما روزی دادهایم) مفهوم وسیعی دارد که هم انفاقهای مالی واجب و مستحب را شامل میشود و هم انفاقهای معنوی مانند علم و دانش و امور دیگر، ولی با توجه به تهدیدی که در ذیل آیه آمده، بعید نیست منظور، انفاق واجب یعنی زکات و مانند آن باشد، به علاوه، انفاق واجب است که بنیه بیت المال و حکومت را تقویت میکند، ضمنا از تعبیر "مما" استفاده میشود که انفاق واجب همیشه بخشی از مال را در بر میگیرد نه همه آن را ولی با توجه به آخرین جمله آیه که کافران را ظالمان میشمرد، اشارهای است که ترک انفاق نوعی کفر و ظلم است و این جز در انفاقات واجب، تصور نمیشود. [۴]
انفاق وسیله نجات در آخرت
سپس میافزاید: امروز که توانایی دارید انفاق کنید پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستی و نه شفاعت، اشاره به اینکه راههای نجاتی که در دنیا از طرق مادی وجود دارد هیچکدام در آنجا نیست، نه بیع و معاملهای میتوانید انجام دهید که سعادت و نجات از عذاب را برای خود بخرید و نه دوستیهای مادی این جهان که با سرمایههای خود کسب میکنید در آنجا نفعی به حال شما دارد زیرا آنها نیز به نوبه خود گرفتار اعمال خویشاند و از خود به دیگری نمیپردازند و نه شفاعت در آنجا به حال شما سودی دارد زیرا شفاعت الهی در سایه کارهای الهی انجام میگیرد که انسان را شایسته شفاعت میکند و شما آن را انجام ندادهاید و اما شفاعتهای مادی که با مال و ثروت در این دنیا قابل بدست آوردن است در آنجا وجود نخواهد داشت. بنابر این شما با ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران تمام درهای نجات را به روی خود بستهاید. [۵]
پاداش انفاق
سبب آمرزش
انفاق، سبب آمرزش:
«إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِی وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیرٌ لَکمْ وَ یکفِّرُ عَنْکمْ مِنْ سَیئاتِکمْ »،
«اگر انفاقهای خود را در راه خدا آشکار سازید خوب است و اگر آن را پنهان دارید و به فقرا بدهید به سود شما است و از گناهانتان میبخشد ». [۶]
تجارت پر سود
انفاق، معامله پر سود با پروردگار:
«إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً یرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ »،
«کسانی که کتاب الهی را تلاوت میکنند، و نماز را بر پا میدارند، و از آنچه به آنها روزی دادهایم در پنهان و آشکار انفاق میکنند، آنها امید تجارتی دارند که نابودی و فساد و کساد در آن نیست.» [۷]
فرق بین تلاوت و قرائت
بدیهی است که "تلاوت" در اینجا به معنی قرائت سرسری و خالی از تفکر و اندیشه نیست، خواندنی که سرچشمه فکر باشد، فکری که سرچشمه عمل صالح گردد، عملی که از یک سو انسان را به خدا پیوند دهد که مظهر آن نماز است، و از سوی دیگر به خلق خدا ارتباط دهد که مظهر آن انفاق است، انفاق از تمام آنچه خدا به انسان داده، از علمش، از مال و ثروت و نفوذش، از فکر نیرومندش از اخلاق و تجربیاتش، و خلاصه از تمام مواهب خدا دادی.
این انفاق گاهی مخفیانه صورت میگیرد تا نشانه اخلاص کامل باشد «سرا» و گاه آشکارا تا مشوق دیگران گردد و تعظیم شعائر شود «علانیة». [۸]
انفاق مایه فزونی نه کمبود
انفاق مایه فزونی نه کمبود
«قُلْ إِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُ الرَّازِقِینَ »
«بگو: پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد توسعه میدهد و برای هر کس بخواهد تنگ (و محدود) میسازد، و هر چیزی را (در راه او) انفاق کنید جای آن را پر میکند و او بهترین روزی دهندگان است.» [۹]
در روایتی از پیغمبر گرامی اسلام میخوانیم که فرمود:
« مَن اَیقَنَ بِالخلف سَخت نَفسه بِالنَفَقَه!»،«کسی که یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق کردن سخاوتمند خواهد بود.» [۱۰]
آثار فردی انفاق
«...وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَلِأَنْفُسِکمْ...»،
«...منافع انفاق به خود شما بازگشت میکند...». [۱۱]
به این وسیله انفاق کنندگان را تشویق به این عمل انسانی مینماید، مسلما انسان هنگامی که بداند نتیجه کار او به خود او باز میگردد بیشتر به آن کار علاقهمند خواهد شد. ممکن است در ابتدا چنین به نظر برسد که منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاق کننده، همان پاداش و نتائج اخروی آن باشد؛ البته این معنی صحیح است ولی نباید تصور کرد که سود انفاق تنها جنبه اخروی دارد، بلکه از نظر این دنیا نیز به سود آنها است هم از جنبه "معنوی" و هم از جنبه "مادی" از نظر معنوی، روح گذشت و بخشش و فداکاری و نوع دوستی و برادری را در انفاق کننده پرورش میدهد و در حقیقت وسیله مؤثری برای تکامل روحی و پرورش شخصیت اوست. [۱۲]
آثار اجتماعی انفاق
جامعه انسانی به منزله تن واحد و دارای اعضای مختلف است، و اعضای آن هر چند اسامی و اشکال مختلف دارند، اما در مجموع، یک تن را تشکیل میدهند، و در غرض و هدف زندگی متحد هستند، از حیث اثر نیز همه مربوط به هم هستند، وقتی یکی از اعضا، نعمتی را از دست میدهد مثلا فاقد صحت و سلامتی شده و در عمل خود کند میگردد، همین عارضه هر چند که در نظر بدوی، متوجه یک عضو است، ولی در حقیقت تمام بدن در عملکرد خود کند و سست میگردد، و به خاطر نرسیدن به اغراض زندگی خسران و ضرر میبیند.
پس یک فرد از جامعه که عضوی از یک مجموعه است، اگر دچار فقر و احتیاج شد، و ما با انفاق خود وضع او را اصلاح کردیم، هم دل او را از رذائلی که فقر در او ایجاد میکند پاک کردهایم، و هم چراغ محبت را در دلش ایجاد نمودهایم، و هم زبانش را به گفتن خوبیها به راه انداختهایم، و هم او را در عملکردش نشاط بخشیدهایم، و این فوائد عاید همه جامعه میشود، چون همه افراد جامعه به هم مربوط هستند، پس انفاق یک نفر، اصلاح حال هزاران نفر از افراد جامعه است. [۱۳]
انگیزه انفاق
انگیزههای انفاق
۱- کمک به موضوع جهاد یا انفاقهای دیگر به نیازمندان عاملی برای حرکت به سوی این هدف باشد.
۲- مساله استخلاف و جانشینی مردم از یکدیگر، یا از خداوند در این ثروتها است که مالکیت حقیقی را مخصوص خدا میشمرد، و همه را نماینده او در این اموال، که این بینش میتواند دست و دل انسان را در انفاق باز کند و عاملی برای حرکت در این زمینه باشد.
۳- ناپایداری اموال و سرمایهها و بازماندن آن بعد از همه انسانها حکایت از عاملی دیگر برای تشویق میباشد.
۴- خدا را وام گیرنده، و انسانها را وام دهنده میشمرد، وامی که مساله تحریم ربا در آن راه ندارد و چندین برابر تا هزاران برابر در مقابل آن پرداخته میشود. [۱۴]
۵- بهتر است انفاق اظهار گردد، و در مواردی که افراد آبرومندی هستند که حفظ آبروی آنها ایجاب میکند انفاق به صورت مخفی انجام گیرد و در صورتی که بیم ریاکاری و عدم اخلاص میرود مخفی ساختن آن بهتر خواهد بود. [۱۵]
اظهار انفاق واجب
در بعضی احادیث تصریح شده که انفاقهای واجب بهتر است اظهار گردد، و اما انفاقهای مستحب بهتر است مخفیانه انجام گیرد.
«از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: زکات واجب را به طور آشکار از مال جدا کنید و به طور آشکار انفاق نمائید اما انفاقهای مستحبّ اگر مخفی باشد بهتر است.» [۱۶]
شرایط انفاق
از بهترین اموال
۱- از بهترین قسمت مال انتخاب شود نه از اموال کم ارزش:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از اموال پاکیزهای که به دست آوردهاید، یا از زمین برای شما خارج ساختهایم انفاق کنید، و به سراغ قسمتهای ناپاک برای انفاق نروید در حالی که خودتان حاضر نیستید آنها را بپذیرید مگر از روی اغماض، و بدانید خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است.» [۱۷]
اموال مورد نیاز انسان
۲- از اموالی که مورد نیاز انسان است باشد:
«آنها دیگران را بر خود مقدم میدارند هر چند شخصا شدیدا نیازمند باشند.» [۱۸]
انفاق به نیازمند
۳- به کسانی انفاق کند که سخت به آن نیازمندند و اولویتها را در نظر گیرد:
«انفاق شما (مخصوصا) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا در محاصره قرار گرفتهاند.» [۱۹]
انفاق پنهانی
۴- انفاق اگر پنهان باشد بهتر است:
«هر گاه آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است.» [۲۰]
بدون منت و اذیت
۵- هرگز منت و آزاری با آن همراه نباشد:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید انفاقهای خود را با منت و آزار باطل نکنید.» [۲۱]
با اخلاص
۶- انفاق باید توأم با اخلاص و خلوص نیت باشد:
«کسانی که اموالشان را برای جلب خشنودی خداوند انفاق میکنند.» [۲۲]
کوچک شمردن انفاق خود
۷- آنچه را انفاق میکند کوچک و کم اهمیت بشمرد هر چند ظاهرا بزرگ باشد:
«به هنگام انفاق منت مگذار و آن را بزرگ مشمر.» [۲۳]
از اموال مورد علاقه
۸- از اموالی باشد که به آن دل بسته است و مورد علاقه او است:
«هرگز به حقیقت نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.» [۲۴]
خدا را مالک حقیقی دانستن
۹- هرگز خود را مالک حقیقی تصور نکند، بلکه خود را واسطهای میان خالق و خلق بداند:
«انفاق کنید از آنچه خداوند شما را نماینده خود در آن قرار داده است.» [۲۵]
از اموال حلال
۱۰- قبل از هر چیز باید انفاق از اموال حلال باشد، چرا که خداوند فقط آن را میپذیرد:
«خداوند تنها از پرهیزگاران قبول میکند.» [۲۶]
[۲۷]
پانویس
۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم الدار الشامیة، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق، ۴۱۲ق، چاپ اول، ج۱، ص۵۰۲.
۲. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمد جواد بلاغی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم،ج۲ ص۵۱۵.
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۵۴.
۴. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه،انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول،سال۱۳۷۴، ج۲، ص۲۵۷.
۵. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه،انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول،سال۱۳۷۴، ج۲، ص۲۵۷.
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۷۱.
۷. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۹.
۸. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه،انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول،سال۱۳۷۴، ج۱۸، ص۲۵۱.
۹. سبأ/سوره۳۴، آیه۳۹.
۱۰. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه؛ تفسیر نور الثقلین، انتشارات اسماعیلیان،تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۴۱۵ق، چاپ چهارم، ج۴ ص۳۴۰.
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.
۱۲. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه؛ تفسیر نور الثقلین، انتشارات اسماعیلیان،تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۴۱۵ق، چاپ چهارم، ج۲، ص۳۵۴.
۱۳. علامه طباطبائی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ترجمه سید محمد باقرموسوی همدانی، چاپ۵، سال۱۳۷۴، ج۲، ص۵۹۵.
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه،انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول،سال۱۳۷۴، ج۲۳، ص۳۲۲.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه،انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول،سال۱۳۷۴، ج۲ ص۳۴۶.
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمد جواد بلاغی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم،ج۲، ص۶۶۲.
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۶۷.
۱۸. حشر/سوره۵۹، آیه۹.
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۲۷۳.
۲۰. بقره/سوره۲، آیه۲۷۱.
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۲۶۴.
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.
۲۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۶.
۲۴. آل عمران/سوره۳، آیه۹۲.
۲۵. حدید/سوره۵۷، آیه۷.
۲۶. مائده/سوره۵، آیه۲۷.
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه،انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول،سال۱۳۷۴، ج۲۳، ص۳۲۳.
منبع: دانشنامه موضوعی قرآن
نقل از ویکی فقه