آثار و پیامد های انفاق را می توان به صورت زیر خلاصه نمود:
الف : آثار فردی
این آثارعبارتند از: قوت ایمان، رسیدن به مقام برّ، جلوگیری از بخل، افزایش مال شخصی، رفع حوادث ناگوار، آمرزش گناهان، آرامش درونی.
ب : آثار اجتماعی
این آثار عبارتند از: تعدیل اختلاف طبقاتی، حفظ عزّت و كمال فقیر، جلوگیری از فساد اخلاقی. برای تشریح بیشتر باید به موارد زیر توجه نمود:
انفاق و رهائى از تنگناها
خداوند در قرآن می فرماید: «وَ أَنفِقُوا فى سبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلى التهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِب الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خدا، انفاق كنید! و ( با ترك انفاق)، خود را به دست خود، به هلاكت نیفكنید! و نیكى كنید! كه خداوند، نیكوكاران را دوست مى دارد» (سوره بقره/ آیه ۱۹۵). این آیه تكمیلى است بر آیات جهاد، زیرا جهاد به همان اندازه كه به مردان با اخلاص و كار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحى و جسمى لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگى. درست است كه عامل تعیین كننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازان اند، ولى سرباز بدون وسایل و تجهیزات كافى ( اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذائى، وسایل درمانى ) كارى از او ساخته نیست. لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور مى دهد و مى فرماید: در راه خدا انفاق كنید و خود را به دست خویش به هلاكت نیفكنید.
مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیارى از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولى چون وسایل جنگ را هر كس شخصا فراهم مى كرد و بعضى فقیر و نیازمند بودند آن چنان كه طبق آیه ۹۲ سوره توبه، گریه مى كردند و اشك مى ریختند كه چرا وسیله شركت در جنگ ندارند: (تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا ان لا یجدوا ما ینفقون؛ آنها برگشتند در حالی که از غم این که چیزی ندارند (برای جهاد) خرج کنند چشمانشان اشک می ریخت)، آرى در چنین شرایطى نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود. جمله «و لا تلقوا بایدیكم الى التهلكة؛ با دست خویش خود را به هلاكت نیفكنید» هر چند در مورد ترك انفاق، براى جهاد اسلامى وارد شده، ولى مفهوم وسیع و گسترده اى دارد كه موارد زیاد دیگرى را نیز شامل مى شود، از جمله اینكه انسان حق ندارد از جاده هاى خطرناك ( چه از نظر ناامنى و چه عوامل جوى یا غیر آن ) بدون پیش بینى هاى لازم بگذرد، یا غذائى كه به احتمال قوى آلوده به سم است تناول كند، و یا حتى در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بى جهت جان خود را به خطر انداخته و مسؤول است».
در آخر آیه دستور به نیكوكارى داده، مى فرماید: و نیكى كنید كه خداوند نیكوكاران را دوست دارد. در اینكه مراد از احسان در اینجا چیست؟ چند احتمال در كلمات مفسران دیده مى شود: نخست این است كه حسن ظن به خدا داشته باشید ( و گمان نكنید انفاقهاى شما موجب اختلال امر معیشت شما خواهد شد ) و دیگر اینكه منظور، اقتصاد و میانه روى در مساله انفاق است و دیگر اینكه منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است، به گونه اى كه همراه با گشاده روئى و مهربانى باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتى شخص انفاق شونده است بر كنار باشد. مانعى ندارد كه همه این معانى سه گانه در مفهوم و محتواى آیه جمع باشد.
انفاق سبب پیشگیرى از هلاكت جامعه ها
آیه ۱۹۵ بقره گر چه در ذیل آیات جهاد آمده است ولى بیانگر یك حقیقت كلى و اجتماعى است و آن اینكه انفاق به طور كلى سبب نجات جامعه ها از مفاسد كشنده است، زیرا هنگامى كه مساله انفاق به فراموشى سپرده شود، و ثروتها در دست گروهى معدود جمع گردد و در برابر آنان اكثریتى محروم و بینوا وجود داشته باشد دیرى نخواهد گذشت كه انفجار عظیمى در جامعه به وجود مى آید كه نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت، و از اینجا رابطه مساله انفاق و پیشگیرى از هلاكت روشن مى شود. بنابراین انفاق، قبل از آنكه به حال محرومان مفید باشد به نفع ثروتمندان است، زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است. امام على علیه السلام در یكى از كلمات قصارش به این حقیقت اشاره فرموده، مى گوید: «حصنوا اموالكم بالزكاة؛ اموال خویش را با دادن زكات حفظ كنید». و به تعبیر بعضى از مفسران، خوددارى از انفاق فى سبیل الله هم سبب مرگ روح انسانى به خاطر بخل خواهد شد، و هم مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانى، مخصوصا در نظامى همچون نظام اسلام كه بر نیكو كارى بنا شده است.
انفاق یكى از مهم ترین اسباب نجات در قیامت
خداوند در قرآن می فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَكُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شفَعَةٌ وَ الْكَفِرُونَ هُمُ الظلِمُونَ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم، انفاق كنید! پیش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن، نه خرید و فروش است ( تا بتوانید سعادت و نجات از كیفر را براى خود خریدارى كنید)، و نه دوستى ( و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت، ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود ). و كافران، خود ستمگرند، ( هم به خودشان ستم مى كنند، هم به دیگران )» (بقره،۲۵۴) .
در این آیه روى سخن را به مسلمانان كرده و به یكى از وظائفى كه سبب وحدت جامعه و تقویت حكومت و بنیه دفاعى و جهاد مى شود اشاره مى كند و مى فرماید: اى كسانى كه ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق كنید. با توجه به آخرین جمله آیه كه كافران را ظالمان مى شمرد، اشاره اى است كه ترك انفاق نوعى كفر و ظلم است و این جز در انفاقات واجب، تصور نمى شود. سپس مى افزاید: امروز كه توانائى دارید انفاق كنید پیش از آنكه روزى فرا رسد كه نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستى و نه شفاعت. اشاره به اینكه راه هاى نجاتى كه در دنیا از طرق مادى وجود دارد هیچكدام در آنجا نیست، نه بیع و معامله اى مى توانید انجام دهید كه سعادت و نجات از عذاب را براى خود بخرید و نه دوستیهاى مادى این جهان كه با سرمایه هاى خود كسب مى كنید در آنجا نفعى به حال شما دارد زیرا آنها نیز به نوبه خود گرفتار اعمال خویش اند و از خود به دیگرى نمى پردازند و نه شفاعت در آنجا به حال شما سودى دارد زیرا شفاعت الهى در سایه كارهاى الهى انجام مى گیرد كه انسان را شایسته شفاعت مى كند و شما آن را انجام نداده اید و اما شفاعتهاى مادى كه با مال و ثروت در این دنیا قابل بدست آوردن است در آنجا وجود نخواهد داشت.
بنابراین شما با ترك انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران تمام درهاى نجات را به روى خود بسته اید و در پایان آیه مى فرماید: كافران همان ظالمان اند. اشاره به اینكه آنها كه انفاق و زكات را ترك مى كنند هم به خویشتن ستم روا مى دارند و هم به دیگران. قرآن در این جمله مى خواهد این حقیقت را روشن سازد كه: اولا - كافران به خود ستم مى كنند زیرا با ترك انفاق واجب و سایر وظائف دینى و انسانى، خود را از بزرگ ترین سعادتها محروم مى سازند، و این اعمال آنها است كه در آن جهان دامانشان را مى گیرد و خداوند در باره آنها ستمى نكرده است. ثانیا - افراد كافر به اجتماعشان نیز ستم مى كنند و اصولا كفر سرچشمه قساوت، سنگدلى، مادى گرى و دنیا پرستى است و اینها همه سرچشمه هاى اصلى ظلم و ستم هستند.
انفاق مایه رشد آدمى
مساله انفاق یكى از مهمترین مسائلى است كه اسلام روى آن تاكید دارد و قرآن مجید تاكید فراوان روى آن نموده است. خداوند می فرماید: «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فى سبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سبْعَ سنَابِلَ فى كلِّ سنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضعِف لِمَن یَشاءُ وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِیمٌ؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه برویاند، كه در هر خوشه، یكصد دانه باشد، و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى كند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع، و (به همه چیز) داناست» (بقره/۲۶۱).
در این آیه «مشبه انسان انفاق كننده است و مشبه به بذرهاى پر بركت، و وجه تشبیه نمو و رشد آن است. انسان انفاق كننده در پرتو عملش، رشد فوق العاده معنوى و اجتماعى پیدا مى كند.
انفاق مهمترین طریق حل مشكل فاصله طبقاتى
یكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پیشرفتهاى صنعتى و مادى كه نصیب بشر شده نیز با آن مواجه است مشكل فاصله طبقاتى است به این معنى كه فقر و بیچارگى و تهیدستى در یك طرف و تراكم اموال در طرف دیگر قرار گیرد. عده اى آنقدر ثروت بیندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، به طوریكه تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد. بدیهى است جامعه اى كه قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب ناپذیر است.
گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت متاسفانه اکنون این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناك تر شده است. زیرا از یك سو، درهاى كمكهاى انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى كه یكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكلهاى مختلف به روى آنها باز است. پیدایش كمونیسم و مانند آن و خونریزیها و جنگهاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد و غالبا از ریشه اقتصادى مایه مى گیرد و عكس العمل محرومیت اكثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است. با این كه دانشمندان و مكتبهاى اقتصادى جهان به فكر چاره و حل این مشكل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر كدام راهى را انتخاب كرده اند، كمونیسم از راه الغاى مالكیت فردى، و سرمایه دارى از راه گرفتن مالیاتهاى سنگین و تشكیل مؤ سسات عام المنفعه (كه به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى ) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند ولى حقیقت این است كه هیچكدام نتوانسته اند گام مؤ ثرى در این راه بر دارند زیرا حل این مشكل با روح مادیگرى كه بر جهان حكومت مى كند ممكن نیست.
با دقت در آیات قرآن مجید آشكار مى شود كه یكى از اهداف اسلام این است كه اختلافات غیر عادلانهاى كه در اثر بی عدالتی هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى شود از بین برود و سطح زندگى كسانى كه نمیتوانند نیازمندیهاى زندگیشان را بدون كمك دیگران رفع كنند بالا بیاید و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند. اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است - تحریم رباخوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق وقف و قرض الحسنه و كمكهاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشكیل مى دهد، و از همه مهمتر زنده كردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.
انفاق یکی از عوامل آمرزش گناهان
خداوند در قرآن می فرماید: «َاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطعْتُمْ وَ اسمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنفِقُوا خَیراً لأَنفُسِكمْ وَ مَن یُوقَ شحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ بنابراین تا آنجا كه در توان دارید تقواى الهى پیشه كنید و گوش دهید و اطاعت نمائید و انفاق كنید كه براى شما بهتر است، و آنها كه از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند» (تغابن/۱۶).
سپس براى تشویق به انفاق و جلوگیرى از بخل و شح نفس مى فرماید: «ان تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لكم و یغفر لكم و الله شكور حلیم؛ اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى سازد، و شما را مشمول آمرزش خویش مى گرداند، و خدا شكرگزار و بردبار است» (تغابن/ ۱۷). چه تعبیر عجیبى كه بارها در قرآن مجید در مورد انفاق فى سبیل الله تكرار شده، خدائى كه آفریننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتها، و مالك اصلى همه ملكها است، از ما وام مى طلبد! و در برابر آن وعده اجر مضاعف و آمرزش مى دهد، و نیز از ما تشكر مى كند، لطف و محبت بالاتر از این تصور نمى شود. یضاعفه از ماده ضعف ، تنها به معنى دو برابر نیست، بلكه چندین برابر را نیز شامل مى شود كه در مورد انفاق تا هفتصد برابر، و بیش از آن، در قرآن آمده است! ( بقره /۲۶۱ ).
ضمنا جمله «یغفر لكم» دلیل بر این است كه انفاق، یكى از عوامل آمرزش گناه است. تعبیر به شكور كه یكى از اوصاف خدا است، دلیل بر این است كه خداوند از بندگانش به وسیله پاداشهاى عظیم تشكر مى كند، و حلیم بودن او اشاره به مساله آمرزش گناهان، و عدم تعجیل در عقوبت بندگان است. اوصاف پنجگانه خداوند كه در این آیه و آیه قبل به آن اشاره شده، همگى نوعى ارتباط با مساله انفاق در راه او دارد، ولى توجه به این صفات پنجگانه خداوند علاوه بر مساله تشویق به انفاق، انسان را در مساله اطاعت پروردگار به طور كلى و خوددارى از هرگونه گناه مصمم تر مى كند و به او قوت قلب و نیروى اراده و روح تقوا مى بخشد.
انفاق در راه خدا یك تجارت پر سود
خداوند در قرآن می فرماید: «قُلْ إِنَّ رَبى یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ مَا أَنفَقْتُم مِّن شىْء فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُ الرَّزِقِینَ؛ بگو: پروردگارم روزى را براى هر كس بخواهد توسعه مى دهد و براى هر كس بخواهد تنگ ( و محدود ) مى سازد و هر چیزى را ( در راه او ) انفاق كنید جاى آن را پر مى كند و او بهترین روزى دهندگان است» (سبا/ ۳۹).
این آیه ممكن است اشاره به دو حالت مختلف از یك انسان باشد كه گاه روزیش گسترده و گاه تنگ و محدود است. به علاوه آنچه در آغاز این آیه آمده در حقیقت مقدمه اى است براى آنچه در پایان آیه است و آن تشویق به انفاق در راه خدا است. جمله «فهو یخلفه؛ او جایش را پر مى كند» تعبیر جالبى است كه نشان مى دهد آنچه در راه خدا انفاق گردد در حقیقت یك تجارت پر سود است، چرا كه خداوند عوض آنرا بر عهده گرفته و مى دانیم هنگامى كه شخص كریمى عوض چیزى را بر عهده مى گیرد رعایت برابرى و مساوات نمى كند بلكه چند برابر و گاه صد چندان مى كند. البته این وعده الهى منحصر به آخرت و سراى دیگر نیست، آن كه در جاى خود مسلم است، در دنیا نیز با انواع بركات جاى انفاقها را به نحو احسن پر مى كند.
انفاق مایه فزونى است نه كمبود
تعبیرى كه در آیه فوق در مورد انفاق آمده كه فرمود هر چیزى را كه در راه خدا انفاق كنید خداوند جاى آن را پر مى كند تعبیرى است بسیار پر معنى. اولا: از این نظر كه شىء به معنى وسیع كلمه، تمام انواع انفاقها را اعم از مادى و معنوى، كوچك و بزرگ، به هر انسان نیازمند اعم از صغیر و كبیر، همه را شامل مى شود. مهم اینست كه انسان از سرمایه هاى موجود خود در راه خدا ببخشد به هر كیفیت و به هر كمیت باشد. ثانیا: انفاق را از مفهوم فنا بیرون مى آورد، و رنگ بقا به آن مى دهد، چرا كه خداوند تضمین كرده با مواهب مادى و معنوى خود كه چندین برابر و گاه هزاران برابر - و حداقل ده برابر است - جاى آن را پر كند، و به این ترتیب شخص انفاق كننده هنگامى كه با این روحیه و این عقیده به میدان مى آید دست و دل بازترى خواهد داشت، او هرگز احساس كمبود و فكر فقر به مغز خود راه نمى دهد، بلكه خدا را شكر مى گوید كه او را موفق به چنین تجارت پرسودى كرده است.
همان تعبیرى كه قرآن مجید در آیه ۱۰ و ۱۱ سوره صف فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا هل ادلكم على تجارة تنجیكم من عذاب الیم * تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبیل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خیر لكم ان كنتم تعلمون؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید آیا شما را به تجارت پرسودى كه از عذاب دردناك رهائیتان مى بخشد راهنمائى بنمایم؟ * ایمان به خدا و پیامبرش بیاورید و در راه خدا با اموال و جانهایتان جهاد كنید این براى شما بهتر است اگر مى دانستید». در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده: «من ایقن بالخلف سخت نفسه بالنفقه ! ؛ كسى كه یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود». همین معنى از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است. اما مساله مهم اینست كه انفاق از اموال حلال و مشروع باشد كه خدا غیر آن را قبول نمى كند و بركت نمى دهد.
اثرات معنوی انفاق
از نظر قرآن کریم انفاق در راه خدا، تجارتی پرسود و معامله ای ارزشمند است که موجب جلب پاداش های عظیم و رسیدن به بهشت الهی شده، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن نموده و موجب نجات از عذاب دردناک الهی می شود. خداوند می فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِن طیِّبَتِ مَا كسبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیث مِنْهُ تُنفِقُونَ وَ لَستُم بِئَاخِذِیهِ إِلا أَن تُغْمِضوا فِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنىُّ حَمِیدٌ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید! از قسمتهاى پاكیزه اموالى كه ( از طریق تجارت ) به دست آورده اید، و از آنچه از زمین براى شما خارج ساخته ایم ( از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق كنید! و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى ناپاك نروید در حالى كه خود شما، ( به هنگام پذیرش اموال) حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روى اغماض و كراهت! و بدانید خداوند، بى نیاز و شایسته ستایش است» ((بقره/ ۲۶۷).
از آنجا كه بعضى از مردم عادت دارند همیشه از اموال بى ارزش و آنچه تقریبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق كنند و اینگونه انفاقها علاوه بر اینكه سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یك نوع اهانت و تحقیر نسبت به آنها است، و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمى باشد، این جمله صریحا مردم را از این كار نهى مى كند و آن را با دلیل لطیفى همراه مى سازد و آن اینكه، شما خودتان حاضر نیستید اینگونه اموال را بپذیرید مگر از روى كراهت و ناچارى چرا در باره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى كه در راه او انفاق مى كنید و همه چیز شما از او است راضى به این كار مى شوید. در حقیقت، آیه به نكته لطیفى اشاره مى كند كه انفاق در راه خدا، یك طرفش مؤمنان نیازمندند، و طرف دیگر خدا، و با این حال اگر اموال پست و بى ارزش انتخاب شود، از یك سو تحقیرى است نسبت به نیازمندان كه ممكن است على رغم تهیدستى مقام بلندى از نظر ایمان و انسانیت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى دیگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار. جمله «لا تتیمموا؛ قصد نكنید» ممكن است اشاره به این باشد كه اگر در لابلاى اموالى كه انفاق مى كنید بدون توجه چیز نامرغوبى باشد، مشمول این سخن نیست. سخن این است كه از روى عمد اقدام به چنین كارى نكنید.
تعبیر به طیبات ( پاكیزه ها ) هم پاكیزگى ظاهرى را شامل مى شود، و ارزش داشتن براى مصرف، و هم پاكیزگى معنوى، یعنى اموال شبهه ناك و حرام، زیرا افراد با ایمان از پذیرش همه اینها كراهت دارند، و جمله « الا ان تغمضوا فیه» شامل همه مى شود و این كه بعضى از مفسران آن را منحصر به یكى از این دو دانسته اند صحیح به نظر نمى رسد. نظیر این آیه در سوره آل عمران آیه ۹۲ نیز آمده است آنجا كه مى فرماید : «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون؛ هرگز به حقیقت نیكوكارى نمى رسید، مگر آنكه از آنچه دوست دارید، انفاق كنید». البته این آیه بیشتر روى اثرات معنوى انفاق تكیه مى كند و در پایان آیه مى فرماید: بدانید خداوند بى نیاز و شایسته ستایش است ( و اعلموا ان الله غنى حمید )، یعنى نه تنها نیازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلكه تمام نعمتها را او در اختیار شما گذارده و لذا حمید و شایسته ستایش است.
جلوگیری از بخل
خداوند می فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطعْتُمْ وَ اسمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنفِقُوا خَیراً لأَنفُسِكمْ وَ مَن یُوقَ شحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ بنابراین تا آنجا كه در توان دارید تقواى الهى پیشه كنید، و گوش دهید و اطاعت نمائید، و انفاق كنید كه براى شما بهتر است، و آنها كه از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند» (تغابن/ ۱۶). نخست دستور به اجتناب از گناهان مى دهد ( چرا كه تقوا بیشتر ناظر به پرهیز از گناه است ) و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنیدنى كه مقدمه این اطاعت است و از میان طاعات بخصوص روى مساله انفاق كه از مهمترین آزمایشهاى الهى است تكیه مى كند و سرانجام هم مى گوید سود تمام اینها عائد خود شما مى شود. در پایان آیه به عنوان تاكیدى بر مساله انفاق مى فرماید: و آنها كه از بخل و حرص خویش مصون بمانند رستگار و پیروزند.
شح به معنى بخل توأم با حرص است و مى دانیم این دو صفت رذیله از بزرگترین موانع رستگارى انسان و بزرگترین سد راه انفاق و كارهاى خیر است، اگر انسان دست به دامن لطف الهى زند و با تمام وجودش از او تقاضا كند و در خودسازى و تهذیب نفس بكوشد و از این دو رذیله نجات یابد سعادت خود را تضمین كرده است. گرچه در بعضى از روایات از امام صادق علیه السلام آمده است: «من ادى الزكاة فقد وقى شح نفسه؛ كسى كه زكات را بپردازد از بخل و حرص رهائى یافته» ولى روشن است كه این یكى از مصداقهاى زنده ترك بخل و حرص است، نه تمام مفهوم آن.
در حدیث دیگرى مى خوانیم كه امام صادق علیه السلام از شب تا صبح طواف خانه خدا بجا مى آورد و پیوسته مى فرمود: «اللهم یوق شح نفسى؛ خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار» یكى از یارانش عرض مى كند: فدایت شوم، امشب نشنیدم غیر از این دعا، دعاى دیگرى كنى. فرمود: چه چیز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى كه خداوند مى فرماید: «و من یوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون». سپس براى تشویق به انفاق و جلوگیرى از بخل و شح نفس مى فرماید: اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى سازد، و شما را مشمول آمرزش خویش مى گرداند و خدا شكرگزار و بردبار است.
انفاق و صدقه باعث افزایش مال شخصی
خداوند در قرآن می فرماید: «هر کس صدقه دهد، علاوه بر اجر اخروی، چند برابر پاداشش را در همین دنیا پس میگیرد». به همین دلیل در روایات آمده است که «هرگاه احساس تنگدستی کردید، آن را با صدقه دادن که نوعی معامله با خداست، برطرف کنید. برخلاف تصور افراد ظاهربین، انفاق نه تنها موجب کم شدن اموال انسان نمی شود، بلکه برکت و یا افزایش اموال را نیز به دنبال دارد. قرآن کریم می فرماید: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صددانه باشد، خداوند برای هرکس که بخواهد آن را چند برابر می کند و خدا گشایشگر داناست (بقره/۲۶۱).
« یضاعفه» از ماده «ضعف» تنها به معنای دو برابر نیست، بلکه تا چندین برابر را نیز شامل می شود که در انفاق تا هفتصد برابر و بیشتر در قرآن آمده است. با توجه به اطلاق در آیه می توان استفاده کرد که زیاد شدن صدقات و برکت آن علاوه بر این که شامل اموال دنیا اعم از زیاد شدن رزق و روزی، اداء دین و... می باشد افزونی پاداش ها و ثواب های الهی در آخرت را نیز شامل می شود، چنان چه در روایات هر دو مورد بیان شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: به وسیله صدقه، رزق و روزی را برای خود نازل کنید. امام صادق علیهالسلام فرموده است: صدقه دین را ادا می کند و برکت را برای انسان به دنبال دارد. امام علی علیه السلام می فرماید: هرگاه بی چیز شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت کنید. همچنین پیامبر اسلام فرموده است: خداوند صدقه شما را افزایش داده و زیاد می کند همانطور که یکی از شما فرزند خود را رشد داده و پرورش می دهد، تا این که روز قیامت در حالی که به بزرگی کوه احد رسیده است او را ملاقات می کند. آن حضرت در جای دیگر می فرماید: صدقه بدهید، همانا صدقه مال را زیاد می کند، پس صدقه بدهید خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد.
انفاق باعث دوری بلا و مرگ بد
رفع بلا، دوری از مرگ سوء و ...از اثرات انفاق می باشد که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام باقر علیهالسلام می فرماید: صدقه هفتاد بلا را از انسان دور می کند و نیز مرگ سوء را از انسان دور می نماید چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمی رود. و در جایی دیگر آمده است: با دست خود صدقه دادن، انسان را از مرگ سوء حفظ می کند و هفتاد نوع از انواع بلایا را از انسان دور می کند.
انفاق و صدقه باعث طول عمر
همانطور که در تعالیم اسلامی آمده است، برخی عوامل بر مدت عمر انسان تأثیر می گذارد و کاهش یا افزایش طول عمر انسان را به همراه دارد «صدقه دادن» از عواملی است که طبق بیان صریح روایات، موجب افزایش طول عمر می شود. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم می فرماید: صدقه و صله رحم شهرها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.
انفاق باعث شفای مریض
از دیگر آثار مهم، صدقه و انفاق، شفای مریض است که نفش اساسی و مهمی دارد و اثر آن بارها به تجربه رسیده است. حدیثی که به این مسئله تصریح می کند از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، امام صادق علیهالسلام، امام کاظم علیهالسلام و امیرمؤمنان علیهالسلام نقل شده است: «بیماران خود را به وسیله صدقه درمان کنید» و در حدیث دیگری می خوانیم که مستحب است مریض با دست خود صدقه بدهد.
انفاق دورکننده فقراست
از امام باقر علیهالسلام نقل شده است: نیکی و صدقه فقر را دور می کند.
منابع:
۱-تفسير نمونه ج: ۲ ص۳۸-۳۶ و ص ۲۲ و ص ۲۶۲، ج ۲۴ ص ۲۱۲-۲۱۱ ، ج ۱۸ ص ۱۲۱ تا ۱۲۲ و ص ۱۱۷،
۲-المیزان، ج ۲، ص ۴۲۰ و ص۴۳۳
منبع: raz.ahlolbait.com