ناگفته پیداست که یکی از منابع مهم در مطالعهی تاریخ حفظ و انتقال قرآن و همین طور تاریخ تحول خط عربی نسخ قرآنی کهن هستند. دانش ما از این نسخ در دهههای اخیر در نتیجهی تلاشهای محققانی چون فرانسوا دروش، آلن جورج، افیم رضوان، سرجیو نویا نوسدا، طیار آلتی قولاج، یاسین داتن، و بسیاری دیگر به میزان قالب توجهی افزایش یافته است. در آنچه پیش روست میکوشم تا ضمن معرفی چند نسخهی بسیار قدیمی و حائز اهمیت، به شمهای از پیشرفتهای حاصله اشارهای خلاصهوار داشته باشم.
نسخ خطی قرآن
قدیمیترین نسخ خطی بازماندهی قرآنی را میتوان با احتمال قابل قبولی به قرن اول هجری تاریخگذاری کرد. نکتهای که در این میان شایان تذکر است وجود تعداد نه چندان کمی نسخ قرآنی منسوب به اصحاب پیامبر اسلام، از آن جمله علی بن ابی طالب و عثمان بن عفان، است؛ اما بر اساس مطالعات انجام شده – به ویژه تحقیقات انجام شده توسط طیار آلتی قولاج – بسیاری از این نسخ را، با وجود قدمت بسیار، نمیتوان به ابتدای قرن نخست هجری تاریخ گذاشت.
یکی از مهمترین نسخ خطی بازمانده از قرن اول هجری نسخهی معروف به پاریسی-پترزبورگی۱ است که در طی سی سال گذشته به دقت توسط محقق فرانسوی فرانسوا دروش مورد مطالعه قرار گرفته است. این نسخه که بخش اعظم اوراق آن در کتابخانهی ملی فرانسه در پاریس و کتابخانهی ملی روسیه در سنت پیترزبورگ نگهداری میشود بر پایهی روشهای خطشناختی توسط دروش به ربع سوم قرن اول هجری تاریخگذاری شده است و بر این اساس احتمالا قدیمیترین مصحف قرآنی است که بخش قابل توجهی از آن سالم مانده است. ما میدانیم که خط عربی (به ویژه خط مورد استفاده در نسخ قرآنی) در یک یا دو قرن نخست پس از اسلام تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. سرعت این تغییرات به قدری است که با مطالعهی دقیق نسخ بازمانده از این دوره و مقایسهی آنها با یک دیگر میتوان با دقت زیادی تاریخ تقریبی کتابت نسخه را تعیین کرد. در شیوهی اتخاذ شده توسط دروش پنج کلمه به عنوان نمونه انتخاب شده و ارتوگرافی آنها در مصحف مورد بررسی قرار میگیرد. این پنج کلمه عبارتند از: «قال/قالت/قالوا»، «عباد»، و «عذاب»، که در نسخ قدیمی بیشتر بدون الف میانی نوشته میشوند؛ «آیات»، که به صورت «اىٮ» یا «اىىٮ» و «شیء» که بعضا به صورت «سای» نوشته میشوند.۲
یکی دیگر از نسخ قدیمهی قرآنی که بخش بزرگی از آن سالم باقی مانده و مورد مطالعهی فراوان قرار گرفته است نسخهی شرقی ۲۱۶۵ کتابخانهی بریتانیا است که همچون نسخهی پاریسی-پترزبورگی زمانی در مسجد عمرو در قاهره جای داشت و در قرن نوزدهم به اروپا انتقال یافت. این مصحف مطابق با قرائت سوری ابن عامر است. اما به جرأت میتوان گفت که مهمترین نسخهی قرآنی که تا کنون کشف شده است نسخهی معروف به مصحف صنعا است که با نام صنعا ۱ نیز شناخته میشود. این مصحف به همراه تعداد بسیار زیادی نسخهی قرآنی دیگر در اوایل دههی هفتاد میلادی در جامع کبیر صنعا و در حین انجام عملیات بازسازی کشف شد. این مصحف حاوی دو لایه نوشته است. به عبارت دیگر قرآن ابتدا یک بار روی صفحات مصحف کتابت شده، سپس با گذشت مدت زمانی کل محتوای مصحف پاک شده و دوباره متن قرآن بر روی آن کتابت شده است. با گذشت سالیان به دلیل آنکه در ترکیب مرکب مورد استفاده در کتابت ترکیبات فلزی وجود داشته، این ترکیبات اکسید شده و بدین ترتیب نوشتهی زیرین دوباره به رنگ قهوهای کمرنگ بر روی اوراق مصحف نمودار شده است. متن بالایی مصحف، قرآنی کمابیش عادی است، اما مطالعات انجام شده نشان میدهد که متن پایینی تنها نمونهی به جای مانده از یک مصحف غیر عثمانی تا کنون است. بدین معنا که متن زیرین در برخی موارد با مصحف عثمان همخوانی ندارد و این تفاوتها از نوع تفاوتهای متداول در قرائات نیز نمیباشند، بلکه تفاوت در «رسم» هستند. نقاط تفاوت مصحف صنعا با مصحف عثمانی در برخی موارد با نقاط متفاوت ثبت شده در روایات برای مصاحف ابی بن کعب و ابن مسعود هماهنگی دارد، اما در حالت کلی به نظر نمیرسد که به تمامی با هیچ کدام از مصاحف اصحاب پیامبر که تفاوتهای آنها در روایات ذکر شده همخوانی داشته باشد. اهمیت مصحف صنعا برای شناخت عمیقتر تاریخ قرآن غیر قابل انکار است اما صدور هر گونه حکم قطعی در مورد آن نیازمند زمان بیشتر و مطالعات دقیقتر است.۳
از دیگر مصاحف درخور توجه نسخهی منگانا و لوییس است که به همراه مصحف صنعا از معدود پالیمپسستهای۴ قرآنی موجود است و به نسبت مطالعات زیادی بر روی آن انجام شده. مصحف معروف به قرآن آبی که توسط آلن جورج به اوایل دورهی عباسی تاریخگذاری شده نیز در میان نسخ متقدم از جهت هنری و زیباییشناختی اهمیت به سزایی دارد. تعداد نسخ خطی حائز اهمیت بسیار است و از این لحاظ بررسی همهی آنها در این مختصر ممکن نیست؛ لذا با توجه به سوء برداشتهای پیش آمدهی اخیر در رابطه با نسخهی قرآنی توبینگن در پایان اشارهی کوتاهی به تاریخگذاری رادیوکربن و کاربرد آن در تعیین قدمت قرآنهای خطی خواهم داشت.
تاریخگذاری با کمک رادیوکربن یکی از قویترین ابزارهای در اختیار باستانشناسان و سایر محققان برای تعیین قدمت اشیای ساخته شده از بافتهای زنده است. از آنجا که نسخ خطی معمولا بر روی پوست، پاپیروس، یا کاغذ نوشته شدهاند رادیوکربن برای تعیین قدمت آنها نیز میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. اما استفاده از رادیوکربن بدون مشکلات مخصوص به خود نیست. از جملهی این مشکلات کالیبره کردن دقیق اطلاعات به دست آمده از این طریق است که معمولا با کمک نمونههایی که از طرق دیگر از تاریخ ساخت آنها اطلاع داریم امکانپذیر است. اما از آنجا که استفاده از این روش در تاریخگذاری نسخ قرآنی متقدم سابقهی چندانی ندارد نمیتوان خیلی به تاریخ به دست آمده از این روش برای یک مصحف قرآنی اعتماد کرد.۵ دروش در اثر اخیر خود به مقایسهی قدمت به دست آمده از این طریق برای چند نسخهی قرآنی که تاریخ پشت جلد نیز داشتهاند پرداخته و نشان داده است که تقریبا در تمامی این موارد تاریخ به دست آمده توسط رادیوکربن چند دهه قدیمیتر از تاریخ پشت جلد است. نظیر همین الگو را میتوان در مورد تواریخ به دست آمده برای برخی نسخ از طریق رادیوکربن در مقایسه با تاریخ به دست آمده از طریق روشهای خطشناختی مشاهده کرد: نسخهی توبینگن که قبلا بر اساس ملاحظات خطشناسی به اواخر قرن اول هجری تاریخ گذاشته شده بود در تعیین قدمت رادیوکربن به نیمهی نخست قرن اول نسبت داده شد.
منابع:
۱. François Déroche, Qur’ans of the Umayyads: A First Overview, Leiden, E. J. Brill, ۲۰۱۴;
۲. François Déroche, La transmission écrite du Coran dans les débuts de l’islam: Le codex Parisino-petropolitanus, Leiden, E. J. Brill, ۲۰۰۹;
۳. Behnam Sadeghi and Uwe Bergmann, The Codex of a Companion of the Prophet and the Qur’ān of the Prophet, Arabica ۵۷ (۲۰۱۰), ۳۴۳-۴۳۶;
۴. Behnam Sadeghi and Mohsen Goudarzi, Ṣan‘ā’ ۱ and the Origins of the Qur’ān, Der Islam ۸۷ (۲۰۱۲), ۱-۱۲۹;
۵. Alain George, Calligraphy, Colour and Light in the Blue Qur’an, Journal of Qur’anic Studies ۱۱ (۲۰۰۹), ۷۵-۱۲۵;
۶. Alain George, Le palimpseste Lewis-Mingana de Cambridge, témoin ancien de l'histoire du Coran, Comptes Rendus de l'Académie des Inscriptions et Belles Lettres ۲۰۱۱, ۳۷۷-۴۲۹.
پی نوشتها
۱. Codex Parisino-Petropolitanus.
۲. نقطهگذاری در نسخ قدیمی از الگوی معینی پیروی نمیکند. کلمات گاهی با نقطه (به خصوص برای زدودن ابهام) و گاهی بدون نقطه نوشته میشوند.
۳. دروش این نسخه را با اندکی تردید به نیمهی دوم قرن اول هجری تاریخگذاری کرده است.
۴. Palimpsest; نسخهای که حاوی دو لایه نوشته باشد.
۵. حتی در برخی موارد محدودهی زمانی به دست آمده برای یک نسخه تا یک صد سال پیش از ظهور اسلام بوده است!
نویسنده: مهدی شاددل
منبع: دین انلاین