آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

رابطه قرآن و اخلاق

گر چه قلمرو رابطه قرآن و اخلاق بسیار گسترده است، اما یکی از زیباترین جلوه‌های رابطه آن دو (قرآن و اخلاق) ارتباط و تاثیر متقابل شان در راستای جان آدمی است، که بین قرآن و اخلاق یک نوع رابطه وجود دارد.

جلوه‌های رابطه قرآن و اخلاق

گر چه قلمرو رابطه قرآن و اخلاق بسیار گسترده است، اما یکی از زیباترین جلوه‌های رابطه آن دو (قرآن و اخلاق) ارتباط و تاثیر متقابل شان در راستای جان آدمی است، زیرا همان طور که به گفته امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) : «و یثیروا لهم دفاین العقول»؛ «انبیاء» گنجینه‌های نهفته عقل‌ها را نمایان سازند؛ [۱]

در سایه هدایت و تعلیم وحی و قرآن شکوفه جان و فطرت آدمیان در هر دو بعد عقل نظری و عملی به بار می‌نشیند و بذر سجایای نیک اخلاقی در سرزمین جان انسان پاشیده می‌شود. به همین میزان، جان روشن شده در پرتوی قرآن، متصف به اخلاق الهی و قرآنی شده و در فهم قرآن و عمل به دستورات آن از همه کوشاتر و پویاتر تلاش می‌نماید، پس به دلیل آن که قرآن اخلاق را در وجود انسان شکوفا می‌کند، و اخلاق زمینه تجلی نور قرآن را در قلب او پدید می‌آورد، می‌توان گفت که جان آدمیان تجلی گاه زیباترین تاثیر و ارتباط متقابل قرآن و اخلاق است.

لازم به یادآوری است که به طور کلی اساس اخلاق در چهار عنصر خلاصه می‌شود، زیرا هر کاری که انسان انجام می‌دهد یا برای جلب منفعت است، و یا برای دفع ضرر، و یا مربوط به اندیشه و فکر است. و هر کدام از اینها حد اعتدال دارد که حد اعتدال جلب منفعت (قوه شهویه) را عفت می‌نامند، و حد اعتدال دفع ضرر (قوه غضبیه) را شجاعت می‌گویند. و حد اعتدال اندیشه (قوه تفکر) را حکمت می‌نامند، و از امتزاج مجموع این سه ملکه نفسانی، ملکه چهارم به نام عدالت پدید می‌آید که به وسیله آن حق هرکدام از آن نیروهای یاد شده نفس به آنها داده می‌شود.

اصول اخلاق فاضله

لذا گفته‌اند: که اصول اخلاق فاضله چهار چیز است: عفت، شجاعت، حکمت و عدالت. [۲]

که دراین جا از هرکدام از عناصر چهارگانه تنها یک نمونه برای تبیین ارتباط متقابل قرآن و اخلاق به طور اشاره عنوان می‌شود:

ارتباط قرآن و محبت

 

محبت از ظریف‌ترین صفات اخلاقی و ملکات انسانی است، و از نظر دسته بندی صفات اخلاقی جزء ملکه عدالت محسوب می‌شود. [۳]

قرآن کریم درباره محبت بسیار سخن گفته، از آن میان فرمود: «والذین آمنوا اشد حبا لله» (آنهایی که اهل ایمان‌اند، کمال محبت و دوست را فقط به خدا مخصوص دارند.). [۴]

و در جای دیگر نیز فرمود: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله» (به مردم بگو اگر شما خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد). [۵]

در این آیه مبارکه اولا: واسطه محب خدا بودن و محبوب خدا شدن و پیروی از حبیب خدا معرفی شده.

ثانیا: اشاره شده که پیروی از کسی که حامل کلام خدا (قرآن) است مایه جلب محبت خدا می‌شود.

ثالثا: اشاره گردیده کسی که محب خدا نباشد، وحی او را از حبیبش فرا نگرفته و به آن عمل نمی‌کند. پس معلوم می‌شود حبیب خدا که واسطه فیض کلام الهی است میزان و معیار محبت است. و بر اساس این قرآن به محبت است که در روایات آمده: «الدین هو الحب و الحب هو الدین» (دین همان محبت است و محبت همان دین است). [۶]

و از سوی دیگر تنها مدار بهره مندی از قرآن محبت است، زیرا محور فهم قرآن محبت حق است، به هر اندازه که انسان محب خداوند باشد به همان میزان از قرآن که تجلی علم اوست بهره مند می‌شود و حقایق آن در قلب او جای می‌گیرد، پس معلوم می‌شود که به اندازه محبت خدا، توفیق فهم قرآن که کلام حضرت دوست است نصیب انسان خواهد شد. [۷]

بنابراین یکی از زیباترین مظاهر ارتباط متقابل قرآن و اخلاق ارتباط قرآن و محبت است.

ارتباط قرآن و حکمت

یکی از جلوه‌های پربرکت ارتباط متقابل قرآن و اخلاق، حکمت است که از اصول اساسی اخلاق است و فروعات متعدد دارد، [۸]

جالب توجه آن که قرآن که خود حکمت است. «یس، والقرآن الحکیم» [۹]

و از نزد خداوند حکیم نازل شده: «تنزیل من حکیم حمید». [۱۰]

درباره حکمت به معنای اخلاقی سخن فراوان گفته است که از جمله درباره تعقل و تفکر که یکی از فروع و شعبه‌های حکمت به معنای اخلاقی است، بیش از ۳۰۰ آیه آمده و مردم را به اندیشه و فکر فراخوانده‌اند و یا به پیامبر آموخته است که برای اثبات حقایق و پاسخ به شبهات چگونه استدلال کند. و زیباتر این که حتی آیه‌ای در قرآن نیامده که به مردم دستور بدهد تا بدون آگاهی و معرفت ایمان بیاورد. و یا عملی را انجام دهد تا جایی که بسیاری از مسایل که عقل و اندیشه از درک عمق فلسفه تشریع آن عاجز است، قرآن فلسفه احکام را به روش استدلال گونه مطرح کرده است. مثلا درباره نماز فرمود: «واقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر»؛ (همانا نماز اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز می‌دارد، و ذکر خداوند بزرگ است). [۱۱]

و یا در فلسفه وضو گرفتن فرمود: «ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم». (خدا ـ در دین ـ هیچ گونه سختی برای شما قرار نخواهد داد و لیکن می‌خواهد که تا شما را پاکیزه گرداند). [۱۲][۱۳]

و از سوی دیگر در راستای بیان ارتباط متقابل قرآن و اخلاق باید گفت که بهره مندی علمی و عملی از قرآن در سایه حکمت به معنای اخلاقی بیشتر حاصل می‌شود. زیرا گر چه دعوت قرآن همگانی است اما افرادی که دارای زکاوت، سرعت فهم، تعقل، صفای ذهنی بیشتراند، بهتر از زمزم زلال معارف قرآن می‌توانند استفاده کنند. و این مساله نمایانگر ارتباط متقابل قرآن و اخلاق است.

ارتباط قرآن و تقوا

یکی از مظاهر زیبای ارتباط متقابل قرآن و اخلاق، جریان ارتباط قرآن و تقوا است، زیرا قرآن کریم از سویی فرمود: «انه لقرآن کریم، لا یمسه الا المطهرون» (این قرآن بسیار کتاب بزرگوار و سودمند است که جز دست پاکان بدان نرسد). [۱۴]

[۱۵]

خلاصه پیام این آیه آن است که تنها در صورت طهارت جان و تن تشرف علمی و عمل به حضور قرآن میسور است.

و از سویی دیگر قرآن کریم درباره تقوا فرمود: « ذلک ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» (هر کس شعایر دین خدا را بزرگ بدارد، این صفت دل‌های با تقواست؛). [۱۶]

خلاصه پیام آیه این است که تعظیم شعایر الهی ریشه در تقوای قلبی افراد دارد، و یکی از بهترین و زنده‌ترین و حیات بخش‌ترین جلوه‌ها تعظیم شعایر الهی، تعظیم قرآن است که از راه، تلاوت، درک مفاهیم، حفظ، تفسیر، عمل به دستورات، تبلیغ معارف و دستورات آن تحقق پیدا می‌کند و چه زیبا و دل انگیز است، این حدیث نورانی به خصوص برای نسل جوان که فرمود: «من قرء القرآن و هو شاب مؤمن، اختلط القرآن بلحمه و دمه»؛ [۱۷]

یعنی هر گاه جوان مؤمن قران را قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او (خمیره وجودی او) آمیخته می‌شود. و هم چنین در آیه دیگر فرمود: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا». [۱۸]

در این آیه عنصر تقوا به عنوان راه گشای علمی و عملی انسان مطرح شده است.

سپس بدین ترتیب معلوم شد که ارتباط قرآن و تقوا که یکی از سجایای نیک اخلاق است و از نظر دسته بندی جزء ملکه عفت محسوب می‌شود. از مظاهر پرفروغ ارتباط متقابل قرآن و اخلاق است. [۱۹]

ارتباط قرآن و شجاعت

یکی از زیباترین مظاهر ارتباط قرآن و اخلاق فاضله، جریان شکوفای ملکه شجاعت در پرتو قرآن است، قرآن کریم به پیروان خود می‌فرماید: «قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا»؛ . [۲۰]

یعنی بگو جز آن چه خدا برای ما مقرر داشته هرگز چیزی به ما نمی‌رسد. و در ادامه این جریان فرمود: «قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین»؛. [۲۱]

یعنی بگو آیا برای ما جز یکی از این دو نیکی انتظار می‌برید.

در این آیه مبارکه از کشته شدن در راه خدا (شهادت) همانند پیروزی به عنوان یکی از خواست‌ها نیکو و دل انگیز برای مؤمنین یادشده که این حکایت از پرورش روحیه شجاعت و دلاورمردی رزمندگان اسلام در سایه تعلیم و فرهنگ قرآن دارد. [۲۲]

راه‌های تهذیب اخلاق در قرآن

به طور کلی سه راه برای تهذیب اخلاق و کسب ملکات فاضله اخلاقی وجود دارد:

۱. یکی همان روشی است که در علم اخلاق یونان باستان و مانند آن مطرح بوده و تاکنون رونق دارد که برای مصالح و اهداف دنیوی و جلب ستایش و مدح مردم کارهای اخلاقی انجام می‌شود. مثلا می‌گویند عدالت باعث آرامش قلبی و محبوبیت میان مردم می‌شود و حتی بعد از مرگ مردم از انسان به نیکی یاد می‌کنند. یا مثلا عفت و قناعت سبب عزت و عظمت و منزلت انسان در چشم مردم می‌شود. و مانند آن.

گرچه این روش برای تهذیب اخلاق از نبود آن بهتر است اما قرآن هرگز این روش را به کار نگرفته است.

۲. روش دوم آن است که کارهای اخلاقی برای اهداف متعالی اخروی و پاداش نیک الهی انجام شود. این روش در ادیان آسمانی دیگر مطرح بوده و اسلام نیز آن را امضاء کرده و بدان اهمیت داده است.

۳. روش سوم، که اختصاص به قرآن دارد و ظاهرا در کتب آسمانی دیگر و تعالیم انبیاء پیشین عنوان نشده و در ره آورد حکمای الهی قبل از اسلام نیز مطرح نگردیده، آن است که انسان خود را از نظر علمی و اخلاقی به گونه تربیت کند و بسازد که اصلا زمینه رذایل نفسانی و اخلاقی در جان او پدید نیاید، یعنی نسبت به رذایل اخلاقی حالت دفع داشته باشد نه رفع. مثلا کسی که به این پیام قرآن که فرمود: «ان العزة لله جمیعا». [۲۳]

و یا فرمود: «ان القوة لله جمیعا». [۲۴]

معرفت حاصل نماید و آن را در سرزمین جان خود پیاده کند، دیگر زمینه‌ای برای ریا، خوف از غیرخدا، امید به غیرخدا، و گرایش به غیر خدا، در دل او وجود نداشته، و همواره رضای الهی، امید به خدا، خوف الهی، ابتهاج و لذت، تکیه گاه، و وابستگی او تنها به خداوند خواهد بود. پس دیدگاه قرآن درباره تهذیب اخلاق با دو دیدگاه قبلی تفاوت جوهری دارد، زیرا از نظر قرآن کریم تهذیب اخلاق بالاتر از تحصیل فضایل انسانی است، یعنی برای جلب خوشنودی خداوند متعال مطرح است. [۲۵]

جمع بندی و نتیجه

از آنچه به صورت خلاصه اشاره شد، چند نکته معلوم گردید: اولا معلوم شد که یکی از اساسی‌ترین محورهای ارتباط قرآن و اخلاق، مساله تهذیب اخلاق است، لذا قرآن کریم با نگاه ویژه به تهذیب اخلاق بعد از یازده سوگند فرمود: «قد افلح من زکاها وقد خاب من دساها». [۲۶][۲۷]

ثانیا: مشخص گردید که قرآن کریم برای تهذیب اخلاق و رسیدن به کمالات و معارف دین برنامه ویژه و اختصاصی دارد که از اساسی‌ترین محورهای معارف غنی قرآن کریم است و مورد توجه خاص بزرگان و صاحب نظران علم اخلاق می‌باشد.

پی نوشتها

۱.امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱.   

۲.علامه طباطبایی،سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۳۷۹.   

۳.علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، تصویر ص۳۷۲.

۴.بقره/سوره۲، آیه۱۶۵.   

۵.آل عمران/سوره۳، آیه۳۱.   

۶.علامه مجلسی، محمد باقر، وسایل الشیعه، ج۱۶، باب ۱۵، ح ۱۷، ص۱۷۱.   

۷.جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، مقاله اول، فصل ۱۲، ص۸۵.

۸.علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، تصویر ص۳۷۲.

۹.یس/سوره۳۶، آیه۲.   

۱۰.فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.   

۱۱.عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۵.   

۱۲.مائده/سوره۵، آیه۶.   

۱۳.علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۵، ص۲۱۸.   

۱۴.واقعه/سوره۵۶، آیه۷۹.   

۱۵.واقعه/سوره۵۶، آیه۷۷.   

۱۶.حج/سوره۲۲، آیه۳۱.   

۱۷.کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴، کتاب فضل القرآن باب فعل حامل القرآن، حدیث ۴، ص۴۱۵.

۱۸.انفال/سوره۸، آیه۲۹.   

۱۹.علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، تصویر ص۳۷۲.

۲۰.توبه/سوره۹، آیه۵۱.   

۲۱.توبه/سوره۹، آیه۵۲.   

۲۲.علامه طباطبایی سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۳۲۰.

۲۳.یونس/سوره۱۰، آیه۶۵.   

۲۴.بقره/سوره۲، آیه۱۶۵.   

۲۵.علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۳۵۹.

۲۶.شمس/سوره۹۱، آیه۹.   

۲۷.شمس/سوره۹۱، آیه۱۰.   

منبع: ویکی فقه

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center