البته شهادتین (اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله) دو رکن اصلی اسلام است یعنی هر کسی به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر خاتم شهادت بدهد او اسلام را پذیرفته و تمام احکام اسلام در موضوعات طهارت، احترام داشتن خون و مال و ناموس، ارث، حلیت ذبیحه، ازدواج و... شامل او می شود. اما آنچه که در آن بین مسلمانان اختلاف شده است مسئله امامت و ولایت امام علی(ع) و سایر امامان شیعه است.
اینکه مسلمانان به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر اسلام(ص) ایمان آورده در حقیقت به دستورات و دعوت رسول خدا(ص) لبیک گفته اند. به عبارت دیگر مسلمانان خود که با خداوند متعال رابطه نداشته و سخنان خدا را که امروز در قالب قرآن مجید در دست آنان قرار دارد، از خود خدا نشنیده اند بلکه از زبان رسول خدا(ص) به گوش مردم رسیده است. پس در حقیقت پذیرش نبوت رسول خدا(ص) قبل از پذیرش خدا و وحدانیت او قرار دارد؛ یعنی تا انسان نبوت پیامبر اسلام(ص) را نپذیرد، نمی تواند قرآن و سخنان و اوامر آن حضرت را در باره خداوند و صفات و افعال او و نیز در باره قیامت، بهشت و جهنم و عبادات، بپذیرد. پس کسی که مسلمان می شود اول به نبوت پیامبر اسلام ایمان میآورد و سپس بر طبق دستور و بیان پیامبر خدا(ص) هم قرآن را پذیرفته و هم سایر عقاید و عباداتی را که در اسلام مطرح است پذیرفته و به آنها ایمان می آورد. پس یک مسلمان باید گوش به فرمان رسول خدا باشد؛ زیرا تنها او از طرف خداوند برای مردم واسطه و حجت قرار داده شده است تا دین و تمام لوازم آن را به مردم برساند. به همین دلیل خداوند در قرآن می فرماید: «َما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب؛[۱] آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا كنید)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نمایید و از (مخالفت) خدا بپرهیزید كه خداوند كیفرش شدید است»
بعد از بیان این مقدمه توجه به این مطلب لازم است که یک مسلمان افزون بر اینکه باید تسلیم قرآن باشد باید در کنار قرآن تسلیم سنت صحیح رسول خدا(ص) باشد؛ زیرا بر طبق آیه قرآن، گفته رسول خدا گفته خدا است آنجا که می فرماید: «وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى*مَا ضَلَّ صَاحِبُكمُْ وَ مَا غَوَى*وَ مَا ینطِقُ عَنِ الهْوَى*إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یوحَى؛[۲] سوگند به ستاره هنگامى كه افول مىكند، كه هرگز دوست شما [محمّد «ص»] منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است، و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید! آنچه مىگوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!» و از طرف دیگر طبق آیهای که قبلا ذکر شد ما مؤظفیم که هر چه پیامبر اسلام(ص) بفرماید از آن پیروی کنیم و آن را به عنوان دستور خداوند بپذیریم؛ زیرا پیامبر(ص) چیزی از خود نمیگوید و چیزی را در دین اضافه نمیکند و هر چه میگوید دستور خدا است.
بنابراین در قرآن كریم بسیاری از مسائل دین اسلام چه در حوزه اعتقادات و چه در حوزه فقه و احكام نام برده و بیان نشده است ولی در عین حال از دیدگاه شیعه و سنی از ضروریات دین به شمار میآیند. مثلاً اعتقاد به صد و بیست و چهار هزار پیامبر، و ركعات نمازهای پنجگانه و سوره حمد خواندن درنماز و کیفیت سجده و رکوع و بعضی از اعمال حج مثل هفت مرتبه طواف، رمی جمرات و اكثر محرّمات در حال احرام و ... از ضروریات دین به شمار می آیند كه در قرآن كریم هیچ اشاره ای به این امور نشده است. پس بنا نبوده است كه هر چیزی كه از معتقدات و مسائل دین اسلام به شمار میآید در قرآن كریم از آن نام برده شود بلكه خیلی از امور و مسائل اعتقادی، فقهی و اخلاقی توسط شخص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیان گردیده است. بنابراین مجرد عدم وجود چیزی در قرآن مجید دلیل بر این نیست که آن چیز از دین و عقاید اسلام به شمار نمی آید؛ چون ممكن است بیان یا وضع آن چیز از طرف خداوند به شخص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ واگذار شده باشد.
بعد از بیان این مطالب، در باره ولایت و وصایت حضرت علی(ع) و سایر امامان معصوم، احادیث فراوانی از رسول خدا در متون شیعه و سنی نقل شده است. وقتی که از ناحیه رسول خدا(ص) ولایت و و صایت امام علی (ع) ثابت گردد دیگر شک و تردید در اینکه این امر خدایی هست یا خیر، جا ندارد؛ بلکه باید به خدایی بودن آن یقین داشته و به آن ایمان آورده و همانگونه که به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر اسلام شهادت می دهیم و به تمام اعتقادیات مسلم اسلام نیز شهادت می دهیم و آن ها را قبول داریم، به ولایت و امامت آن حضرت هم باید شهادت بدهیم. ما به دلیل اینکه شما برای ولایت و وصایت امام علی(ع) منشأ قرآنی خواسته اید، به این احادیث نمی پردازیم و فقط به یک آیه قرآنی که ولایت امام علی (ع) را به اثبات میرساند اشاره میکنیم.
آیه ولایت عبارت است از: «إِنَّما وَلِیكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ؛ ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات مىدهند».[۳]
برای اینکه معنای آیه شریفه واضح گردد لازم است که به معانی برخی کلمات در این آیه پرداخته شود:
معنای کلمه «انّما»: کلمه«انّما» برای حصر است و به همین دلیل مفسرین اهل سنت لفظ «انّما» را در تمام آیات قرآن کریم که این لفظ در آنها وجود دارد، دلیل بر حصر گرفته اند. مثلا فخررازی در آیه «إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»، بعد از اینکه دلایل متعددی را بر این مطلب اقامه میکند که تنها علماء از خداوند میترسند، و بعد از بیان اینکه چرا علماء از خداوند میترسند، در نهایت میگوید به دلیل اینکه کلمه «انّما» برای حصر است و سپس میگوید ظاهر آیه دلالت میکند بر اینکه اهل بهشت منحصر در علماء است؛ زیرا به دلالت این آیه برای غیر علماء خشیت الهی حاصل نمیگردد.[۴] صاحب تفسیر اضواء البیان میگوید این مطلب در نزد جمهور علماء ثابت است که لفظ«انّما» برای حصر است و این نظر، نظر حق است.[۵] حتی ابن تیمیه میگوید که کلمه«انّما» در نزد جمهور علماء برای حصر است و این معنا به صورت اضطرار مانند معنای حروف نفی، استفهام، شرط و امثال اینها از لغت عرب دانسته میشود و حصر آن هم به طریق منطوق است نه به طریق مفهوم. او برای تأیید این مطلب استدلال طائفهای از اصولیین را با این بیان نقل میکند که حرف «انّ» برای اثبات است و حرف «ما» برای نفی است هرگاه هر دو جمع شوند نفی و اثبات با هم از آن به دست میآید.[۶] بنابراین کلمه «انّما» حکم را در موضوع معینی ثابت کرده و با ملازمة بیّن آن را از غیر آن موضوع نفی میکند.[۷]
از آنچه بیان شد، نتیجه این میشود که کلمه «انّما» در آیه ولایت معنای حصر را افاده میکند؛ بنابراین «ولایت یا ولی بودن» منحصر میشود در موضوعاتی که در آیه شریفه ذکر شده اند و آنها عبارت اند از خداوند، رسول خدا(ص) و کسانی که ایمان آورده و در نماز در حال رکوع، زکات میدهند. طبق فرموده علامه طباطبایی ولایت بالاصالة از برای خداست و از برای غیر خدا بالتبع است که آن هم با این آیه شریفه در رسول و کسی که ایمان آورده و در حال رکوع، زکات میپردازد، منحصر شده و از آنان به دیگران نباید تجاوز کند. [۸]
معنای کلمه «ولی» در آیه ولایت: در این آیه معنای «ولی» از سه حالت خارج نیست که عبارت اند از: ناصر، دوست و سرپرست. اگر ولی در این آیه به معنای دوست یا ناصر باشد، با توجه به معنای «انّما» معنای آیه چنین میشود که تنها، خدا و رسولش و آنهایی که در حال رکوع، زکات میدهند، دوست یا ناصر مسلمانان (مخاطبین آیه) هستند و با توجه به معنای«انما» نباید دوستی و نصرت از آنان به دیگران تجاوز کند. یعنی تنها آنان دوست یا ناصر مسلمانان هستند و کسی دیگری غیر از آنان این حق را ندارد که دوست یا ناصر مؤمنین باشد؛ این دو معنا برای ولی در این آیه شریفه درست نیست؛ زیرا در عالَم واقع می بینیم که این معانی به دیگران هم تجاوز میکند و غیر از آنان کسانی دیگری نیز میتوانند دوست و ناصر مؤمنین باشند و در نتیجه این مطلب با معنای آیه در تناقض قرار میگیرد و چونکه درکلام خدا تناقض راه ندارد، پس ولی در این آیه نمی تواند به معنای ناصر یا دوست باشد.
افزون بر این تناقض، آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که دوستی و یاوری دیگران را برای مؤمنین و مسلمانان ثابت میکند که در این صورت اگر معنای ولی دوست یا ناصر باشد این آیات متناقض با آیه ولایت میگردد. مثلا خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلایتِهِمْ مِنْ شَیءٍ حَتَّى یهاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلى قَوْمٍ بَینَكُمْ وَ بَینَهُمْ میثاقٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ كسانى كه ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و یارى نمودند، آنها یاران یكدیگرند و آنها كه ایمان آوردند و مهاجرت نكردند، هیچ گونه ولایت [دوستى و تعهّدى] در برابر آنها ندارید تا هجرت كنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یارى طلبند، بر شماست كه آنها را یارى كنید، جز بر ضدّ گروهى كه میان شما و آنها، پیمان (ترك مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل مىكنید، بیناست!»[۹] در این آیه شریفه هم یاری و نصرت دیگران مورد تأکید قرار گرفته و هم بر دوستی مؤمنین در خود شان توصیه شده است و این دو امر در هیچ کسی انحصار ندارد؛ بلکه از اموری است که خداوند از مؤمنین خواسته که همدیگر را دوست داشته و یاری کنند.
حال که از این دو معنای ولی، تناقض مضاعف در رابطه با آیه ولایت پدیدد میآید، به ناچار باید ولی را به معنای ولایت امری و سرپرستی بگیریم که ملازم با تصرف در امور دیگران و از شئون خداوند است؛ زیرا به جز خدا هیچ کسی حق تصرف در امور دیگران را ندارد؛ بلکه این خداست که آن را به هر که بخواهد اعطا میکند. و آیه میگوید که امر ولایت به معنای سرپرستی بعد از خدا و رسولش به عهده فرد یا افرادی است که در حال رکوع زکات میدهند. اما این فرد یا افرادی که در طول خدا و رسول خدا۶ دارای ولایت انحصاری است، در آیه کریمه مشخص نیست و فقط نشانههایی در آیه برای او ذکر شده که تشخیص و تعیین آن با این نشانهها ممکن نیست. بنابراین برای شناختن آن به شأن نزول آیه نیازمندیم که در متون معتبر شیعه و سنی نقل شده است.
شأن نزول آیه ولایت: در بسیارى از كتابهای اسلامى و منابع اهل تسنن، روایات متعددى دائر بر اینكه آیه فوق در شان على(ع) نازل شده، نقل گردیده كه در بعضى از آنها اشاره به مسأله بخشیدن انگشتر در حال ركوع شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آیه در باره على۷ قناعت گردیده است. این روایت را«ابن عباس»، «عمار یاسر»، «عبد اللَّه بن سلام»، «سلمة بن كهیل»، «انس بن مالك»، «عتبة بن حكیم»، «عبد اللَّه ابى»، «عبد اللَّه بن غالب»، «جابر بن عبد اللَّه انصارى» و «ابو ذر غفارى» نقل كردهاند و افزون بر آنان از خود علی (ع) نیز در کتابهای اهل سنت نقل شده است.[۱۰]
سیوطی در تفسیر «الدر المنثور» شأن نزول آیه ولایت را با سندهای متعددی نقل کرده است. او می گوید از ابن عباس نقل شده که علی انگشترش را در حال رکوع صدقه داد سپس پیامبر(ص) از سائل پرسید که چه کسی این انگشتر را به تو عطا کرد؟ سائل گفت آن راکع[اشاره به علی (ع)]؛ پس خداوند آیه «إنما ولیكم الله ورسوله...» را نازل کرد. او از طریق عبدالرزاق ... و ابن مردویه از ابن عباس نقل کرده که این آیه در باره علی بن ابی طالب نازل شده است. او می گوید طبرانی نیز در معجم اوسط خود با اسناد به عمار یاسر نقل کرده که علی در حالی که در رکوع نماز بود، سائلی کنار او ایستاد علی انگشترش را در آورد و به او داد سپس پیش پیامبر رفت و آن حضرت را از این کار علی آگاه نمود در این هنگام این آیه نازل شد و رسول خدا(ص) آن را بر اصحاب قرائت نمود و سپس فرمود : من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. او با سند دیگری از ابن مردویه و او از علی بن ابی طالب نقل نموده که این آیه شریفه در خانه رسول خدا(ص) بر آن حضرت نازل گردید و سپس رسول خدا(ص) از منزل خارج شد و داخل مسجد گردید و مردم در حال نماز خواندن بودند که بعضی در حال قیام و برخی در حال سجده و رکوع بودند و سائلی را دید و از او پرسید کسی به تو چیزی داد؟ سائل گفت نه؛ مگر آن رکوع کننده [ علی بن ابی طالب]که انگشترش را به من عطا کرد. سند دیگری را که به آن اشاره میکند از طریق ابن عساکر است که سلمه بن کهیل گفت علی در حال رکوع انگشترش را صدقه داد سپس این آیه نازل گردید. جریر از مجاهد نقل کرده که آیه «إنما ولیكم الله ورسوله...» در حق علی بن ابی طالب نازل شده زیرا او انگشترش را در حال رکوع صدقه داده است.[۱۱]
این حدیث که در شأن نزول آیه ولایت بیان و در کتابهای حدیثی و تفسیری نقل شده است، مصداق «الذین آمنوا...» را از کلیت خارج نموده و آن را مشخص میگرداند و تمام نشانههایی را که در آیه شریفه ذکر گردیده بر امام علی۷ منطبق میکند و در نتیجه ولایت به معنای سرپرستی را بعد از رسول خدا(ص) در آیه ولایت را برای امام علی۷ به اثبات میرساند.
نویسنده: حمید رفیعی
[۱] . حشر،۷.
[۲] . نجم، آیات: ۱-۴.
[۳] . مائده/۵۵.
[۴]. فخررازی، محمد بن عمر تمیمی، التفسیر الکبیر یا مفاتیح الغیب، ج۲ص۱۷۲، دار الكتب العلمیة ، بیروت، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م، اول.
[۵]. شنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار الجكنی، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج۱ص۵۱۷، دار الفكر للطباعة والنشر، بیروت، ۱۴۱۵هـ - ۱۹۹۵م. ، تحقیق: مكتب البحوث والدراسات.
[۶] . ابن تیمیه، أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، علوم الحدیث (كتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة)، ج۱۸ص۲۶۴، مكتبة ابن تیمیة، دوم، بیتا. تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.
[۷]. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱ص۱۱۸، نشردانش، ۱۴۰۵ق.
. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۴ قم، دفتر نشر اسلامی، بیتا.
[۹] . انفال، ۷۲.
[۱۰]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴ص۴۲۵، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۱۱] . الدر المنثور، ج۳ صص۱۰و ۱۰۵.