دكتر عليرضا صابريان *
چكيده
از ديدگاه قرآن، زن و مرد هويت يكسان داشته و از موهبتهاى الهى به يك ميزان برخوردارند. این دو مايه ى عفت و آرامش يكديگرند. اما تفاوتهاى انكار ناپذيرى نيز بين اين دو وجود دارد. اگر به نظام حقوقى اسلام به صورت مجموعه توجه شود، روشن مىشود كه اختلافات حقوقى بين زن و مرد در اسلام دقيقا بر واقعيت و حكمت استوار است و هریک به ميزان برخوردارى از حقوق، به وظايفى نیز مكلّف گشته اند.
مقدمه
تفاوتهاى زن ومرد در وظايف و حقوقى كه دارند همواره مورد بحث بوده است. ثمره ى مباحث در دو ديدگاه متقابل ارايه شده است. در يك ديدگاه، زن از سطح انسانيت تنزل مىكند و صورت ابزار و وسيله به خود مىگيرد. از سوى ديگر، ديدگاهى نيز هيچ تفاوتى بين زن با مرد قايل نمىشود و معتقد است زن در همه ى زمينهها همتاى مرد است. اين همان فمينيسم است.
اين نوشتار بر آن است تا با توجه به كاستىهاى دو ديدگاه ياد شده به تحقيق وتبيين ديدگاه قرآن در اين باره بپردازد.
نگرش به زن در گذر تاريخ
در ميان اقوام و دانشمندان گذشته نظر بسيار بدبينانهاى نسبت به زن وجود داشته است. افلاطون، با جرئت و تهور فراوان، از ورود زن به هر كارى و از برابرى زن و مرد در همه ی موقعيتها پشتيبانى مىكرد. اما ارسطو، كه با تعصبات روزگار خود بيشتر سازگار بود، زن را ناقص مىدانست و به عقيده ی او طبيعت آنجا كه از آفريدن مرد ناتوان است، زن را مىآفريند. زنان و بندگان، از روى طبيعت، محكوم به اسارتند و به هيچ وجه سزاوار شركت در كارهاى عمومى نيستند. (دورانت/۱۴)
آگوستين قديس قائل بود: زن حيوانى است كه نه استوار است و نه ثابت قدم، بلكه كينه توز است و زيان كار و منبع همه مجادلات و نزاعها و بى عدالتىها و حق كشىها. (ستارى،۶۱)
بعضى از پيروان فرويد معتقدند:
زن خدمت قابلى به فرهنگ بشر نكرده و در هيچ فنى موقعيتى به دست نياورده است جز در شستن و بافتن و آرايش كردن كه فنون جنبى است و مجاهدهاى براى پوشانيدن دستگاههاى جنسى و جلب مرد. (تيلا/ ۱۴)
در تورات كنونى آمده است كه وجود زن، طفيلى وجود مرد است و از دنده ی چپ مرد آفريده شده است (سفر پيدايش ۲/ ۲)
در مقابل نظريههاى افراطى، نظر بسيار خوشبينانهاى نيز نسبت به زن وجود دارد.گاندى مىگويد:
هيچ يك از شرارتهايى كه مرد مسئول آن است، چنان پست و مفتضح و خشن نبوده كه توهين به نيمه ی برتر انسانيت. جنس زن را ضعيفتر نمىدانم، چون اصيلتر از مرد است. حتى امروز هم زن تجسم ايثار، رنج كشيدن خاموش، فروتنى، ايمان و معرفت است. شهود زن اغلب صادقتر است تا تصور خود بينانهاى كه مرد از دانش برتر خود دارد«. (خجسته/ ۴۳)
زن در نزد مصريان مقام والايى داشت تا جايى كه تسلط زن و مادر شاهى بر تسلط مرد يا پدر شاهى غلبه داشته است. (تيلا/۲۹)
ديدگاه قرآن
اسلام تنها دينى است كه شخصيت و حقوق زن را در ابعاد گوناگون و با توجه به توانمندىها و وظايفى كه دارد منظور كرده است. گوستا ولوبون مىگويدکه اسلام اولين مذهبى است كه در اصلاح حال زنان و ترقى وتعالى آنان قدمهاى خيلى وسيعى برداشته است. زیرااین مطلب مسلم است که در میان تمام مذاهب و اقوامی که قبل از اسلام آمده اند وضع و حالت زیاده از حد ضایع و خراب بوده است (۵۱۷).
اينك لازم است موضع اسلام را در اين باره از متن قرآن جويا شويم. از ديدگاه قران سرشت زن و مرد يكسان بوده واین دو داراى هويتى يكسانند. قرآن مىفرمايد:
يا اَيُّهاالنَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذى خَلَقَكُمْ منْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ منْها زَوْجَها وَبَثَّ منْهُما رجالاً كَثيراً وَ نِساءً... (نساء/۱) اى مردم از پروردگارتان پروا كنيد، آن كه شما را از يك نفس آفريد و از آن نفس واحد، همسر او را و از آن دو مردان و زنان بسيار پديد آورد.
در آيه ي ديگر آمده است:
هُوَ اَلّذى خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ منْها زَوجَها لِيَسْكُنَ اِلَيْها (اعراف/۱۸۹) اوست كه همه ی شما را از يك تن آفريد و از آن يك تن، زنش را آفريد تا به او آرامش يابد.
از منظر قرآن، خلقت زن مايه ی آرامش مرد است.
وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنوُا الَيْها (روم/۲۱) و از نشانههاى قدرت اوست كه برايتان از جنس خودتان همسرانى آفريد، تا به ايشان آرامش يابيد.
علامه طباطبايى در تفسير این آیه مىگويد:
معناى آيه اين است كه براى سود رساندن به شما از جنس خودتان همانند آفريد، چرا كه هر يك از زن و مرد داراى جهاز توليد مثل است كه با همراهى جنس ديگر كارش به ثمر مىرسد و با كار هر دو، مسئله توليد و تكثير مثل به انجام مىرسد، بر اين اساس، هر يك به تنهايى نقص دارد و به قرين خود نيازمند است و از مجموع اين دو، يك واحد تام حاصل مىشود. به جهت همين نياز و نقص هر كدام به سمت ديگرى حركت مىكند و زمانى كه وصلت حاصل گشت، آرام مىگيرد. زيرا هر ناقصى به كمال خود شائق است و هر نيازمندى به چيزى كه رفع نيازش كند، ميل دارد. اين همان ميل جنسى است كه در اين دو قرين نهاده شده است. (الميزان/ ۱۶/ ۱۷۳-۱۷۴)
برخوردارى از مواهب يكسان
قرآن كريم بعضى از موهبتهای الهی را به انسان ، صرف نظر ازجنسیت ، نسبت داده است ، از جمله: لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ فى اَحْسَن تَقْويم. (تين/۴) ما انسان را در بهترين ساختار خلق كرديم.
در آيه ی دیگری میفرماید :
فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّين حَنيفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدّينُ القَيِّمُ وَ لكِنَّ اَكْثَرَ النَّاسِ لايَعْلَمُونَ (روم/۳) پس تو اى رسول، مستقيم روى به جانب آيين پاك اسلام آور و پيوسته از طريق دين خدا كه فطرت خلق را بر آن آفريده است پيروى كن كه هيچ تغييرى در خلقت خدا نبايد داد. اين است آيين استوار حق و ليكن اكثر مردم از حقيقت آن آگاه نيستند.
امكاناتى را كه خداوند خلق كرده است، براى انسان است و طبق جنسيت تقسيم صورت نگرفته است:
اَلّذى جَعَلَ لَكُمُ اْلاَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بناءً وَ اَنْزَلَ منَ السَّماء ماءً فَاَخْرَجَ به منَ الثَّمَرات رزْقاً لَكُمْ. (بقره/۲۲) آن خدايى كه براى شما زمين را گسترد و آسمان را برافراشت و فرو باريد از آسمان آبى كه به سبب آن بيرون آورد ميوههاى گوناگون براى روزى شما.
آياتى كه هدف آفرينش را بيان مىكند عموميت دارد ، از جمله:
الّذى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ اَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ. (ملك/۲) خدائي كه مرگ و زندگانى را آفريد كه شما بندگان را بيازمايد تا كدام نيكوكارتر است و او مقتدر و آمرزنده است.
همچنين:
وَ مَنْ عَمِلَ صالحاً مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً. (نحل/۹۷) هر كس از مرد و زن كار نيكى به شرط ايمان به خداى آرد، ما او را در زندگانى خوش و با سعادت زنده مىگردانيم.
در صورت تساوى عمل زن و مرد، پاداش اين دو يكسان خواهد بود:
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ اِنّى لا اُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى. (آل عمران/۱۹۵) پس خدا دعاهاى ايشانرا اجابت كرد كه البته من كه پروردگارم عمل هيچكس از مرد و زن را بى مزد نگذارم.
خداوند اهل علم و دانش را ستوده و فرقى بين زن و مرد قايل نشده است:
يَرْفَعِ اللّهُ الّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالّذينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ (مجادله/۱۱) خدا مقام اهل ايمان و دانشمندان عالم را رفيع مىگرداند.
يكى از مهمترين اهداف انبياء، تزكيه و تعليم انسانها است و در اين خصوص فرقى بين زن و مرد نيست:
كَما اَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيكُمْ آياتِنا وَ يُزَكّيكُم وَ يُعَلِّمُكُمْ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ. (بقره/۱۵۱) چنانكه رسول گرامى خود را فرستاديم كه آيات ما را براى شما تلاوت كند و نفوس شما را از پليدى و آلودگى جهل و شرك پاك و منزه گرداند و به شما تعليم شريعت و حكمت دهد و از او بياموزيد هر چه را نمىدانيد.
درتعدادى از روايات علاوه بر تعابير عام نسبت به زنان تصريح صورت گرفته است ، از جمله: قال النبى(ع):
طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة. (بحار الانوار،ج۱/۱۷۷) فراگيرى دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.
از منظر فقيهان اماميه فراگيرى احكام شرعى مورد ابتلا بر هر زن و مردى واجب است:
يحب على كل مكلف فى عباداته و معاملاته ان يكون مجتهداً او مقلداً او محتاطا. (العروة الوثقى۱/۱۲) واجب است بر هر مكلفى در عبادتها و معاملهها يا مجتهد باشد و يا مقلد و يا به احتياط عمل نمايد.
زنان بسيارى از اصحاب و ياران پيامبر۹ و ائمه، اهل فضل و دانش بودند. مجلس تفسير زينب۳ در كوفه هنگام حكومت حضرت على۷، نمونه بارزى از اين امر است. (اعلام النساء المؤمنات/ ۱۷۳) همچنين برخى از زنهاى منسوب به فقها و عالمان، صاحب اجازه نقل حديث و اجتهاد بودهاند مانند ام على، همسر شهيد اول و آمنه بيگم دختر مجلسى اول. و در تاريخ معاصر، شهيده بنت الهدى صدر و بانو مجتهده اصفهانى از مصاديق بارز زنان اهل فضل و دانش بودهاند. (پيام زن/۲۲/۲۶)
از ديد قرآن، در كسب مدارج معنوى و تحصيل تقوا، فرقى بين زن و مرد نيست.
يا اَيُّها النَّاسُ اِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقاكُمْ. (حجرات/۱۳) اى مردم ﺍ ما همه ی شما را از مرد و زنى آفريديم و آنگاه شعبههاى بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسند. بزرگوارترين شما نزد خدا با تقوىترين مردمند.
يكى از ارزشمندترين مفاهيم و اعمال دينى جهاد در راه خداست تا جايى كه جهاد براى حفظ كيان اسلام بر زن و مرد واجب است. (كشف الغطاء/۳۸۱)
زن و مرد از فضيلت جهاد بهره مىبرند:
لا يَسْتَوى الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤمِنينَ غَيْرُ اُولى الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فى سَبيلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهمْ فَضَّلَ اللَّهُ اَلْمُجاهِدينَ بَاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلّاً وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنى فَضَّلَ اللَّهُ اَلْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ اَجْراً عَظيماً. (نساء/ ۹۵) هرگز مومنانى كه بى هيچ عذرى مانند نابينايى ، مرض فقر و غيره از كار جهاد باز نشينند با آنانكه به مال و جان كوشش مىكنند، يكسان نخواهد بود. خدا مجاهدان فداكار با مال و جان را بر بازنشستگان، بلندى مقام و برترى بخشيده و همه ی اهل ايمان را وعده ی نيكو فرموده و مجاهدان را بر بازنشستگان با اجر و ثوابى بزرگ برترى داده.
آيه ی زیر بيان كننده ی ارزشهایی است كه زن و مرد در آن شراكت دارند و در اين آيه از مردان و زنان به نيكى ياد شده است:
اِنّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤمِنينَ وَ الْمؤمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ القانِتاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وِ الْحافِظينَ فُرُجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللّهَ كَثيراً وَ الذَّكِراتِ اَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْراً عَظيماً. (احزاب/۳۵) همانا كليه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان اهل طاعت و مردان و زنان راستگوى و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس خاشع و مردان و زنان خيرخواه مسكين نواز و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمايلات حرام و مردان و زنانى كه ياد خدا بسيار كنند، براى همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهيا ساخته است.
خلقت زن و مرد هر كدام براى تكميل ديگرى است:
هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ و َ اَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ. (بقره/۱۸) آنان (زنان) جامه ی ستر و عفاف شما و شما (مردان) نيز لباس عفت آنها هستيد.
در تفيسر الميزان آمده است:
ظاهر از لباس همان معناى معروف آن است. لباس آن چيزى است كه انسان به آن بدنش را مىپوشاند و دو جمله از قبيل استعاره است. زيرا هر يك از زوجين ديگرى را از دنبال گناه رفتن و شايع ساختن آن، باز مىدارد. پس هر كدام براى ديگرى به منزله لباسى است كه با آن پليدى خود را پنهان و عورت خود را مىپوشانند. (الميزان/۱/۴۴)
قرآن حتی جنس زن و مرد را نیز يكسان مىداند:
وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبتِ. (نحل/۷۲) خدا براى شما از ميان خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان فرزندان و فرزند زادگان پديد آورد، و از چيزهاى پاك روزيتان داد.
در آيه ی ديگر از قرآن آمده است:
فاطِرُ السَّمواتِ وَ اْلاَرْضَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً. (شورى/۱۱) آفريدگار آسمانها و زمين است. براى شما، هم از شما، همسرانى بيافريد.
بعضی مفسرين از این آیه یکسانی و مماثلت جنس زن و مردرا نتیجه گرفته اند. (حسينى/۲/ ۱۰۰-۹۸) علامه طباطبايى در تفسير الميزان، نيز اين قول را ترجيح داده است. (الميزان/۴/ ۱۳۶)
ممكن است گفته شود در آيات مذكور، هدف از آفرينش زن آرامش و سكون مردتلقی شده است به گونه ای که گویا اصل در حيات، مرد است و زن طفیل وجود او ست. اما بايد گفت با توجه به ظاهر آيات هر يك از اين دو جنس به يكديگر نياز دارند و آرامش طرفينى است همانگونه كه مودت و رحمت براى هر دو طرف است. در استعمالات قرآنى، واژه ی زوج به معناى همسر بر هر يك از زن و مرد اطلاق مىگردد و اصولا كلمه ی زوجه در قرآن به كار نرفته و از نظر لغت شناسان استعمال واژه ی زوجه براى زن، غير فصيح است. (راغب/ ۳۸۴)
آيات ذكر شده نشان داد كه زنان هم چون مردان از شخصيتى كامل و مستقل برخوردارند و در هويت انسانى ميان صنف زن و مرد تفاوتى نيست. ويژگىهاى انسانى را هر دو به نحو برابر دارا هستند. همانگونه كه در قابليت رشد و تكامل، لغزش و انحراف، آسيب پذيرى و آسيب رسانى يكسانند.
به عبارت ديگر، خداى متعال انسان را آفريد، اما براى بقاى نسل و تبار وى او را به دو صنف زن و مرد تقسيم كرد. در آنچه لازمه ی نوع انسانى است هر دو برابرند و در برخى خصلتها و خصوصيتها كه لازمه ی صنف است از يكديگر متفاوتاند. اين تفاوتها چنان نيست كه به انسانیت آنها آسیب برسانند. (مهريزى/۷۸)
حقيقت انسان نه مذكر است نه مونث. قران كريم مىگويد: اين دو را از چهره ی ذكورت و انوثت نشناسيد. بلكه از چهره ی انسانيت بشناسيد. در حقيقت انسان را روح او تشكيل مىدهد، نه بدن او، انسانيت انسان را جان او تعيين مىكند نه جسم او و نه مجموع جسم و جان. (جوادى آملى/ ۷۶)
علامه طباطبايى نيز با استدلال فلسفي به وحدت نوعى زن و مرد قايل است. (الميزان/۴/ ۱۵۲-۱۵۳) بنابراین می توان گفت که هر كمال نوعى را كه يك صنف مىتواند آنرا به دست آورد، صنف ديگر نيز قدرت به دست آوردن آنرا دارد. و از آن جمله کمالی است كه به وسيله ی ايمان به خدا و اطاعت فرمان او حاصل مىشود. بهترين و جامعترين تعبیر حاکی از این معنا آيه شريفه ای است كه مىفرمايد: اِنّى لا اُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ. (آل عمران/ ۱۹۵)
شخصيت زن از ديدگاه انديشمندان معاصر
امام خمينى (ره) در خصوص شخصيت زن قايل است:
تمام هويت هاى كمالى كه در انسان مطرح است در زن مطرح است. (سيماى زن... /۲۰۷)
علامه طباطبايى در اين خصوص مىگويد:
واقعيت خارجى و تجربه نشان مىدهد كه زن و مرد دو فرد از يك جوهر واحد به نام انسان مىباشند.« (الميزان/۴/ ۹۴-۹۵)
ايشان در جاى ديگر مىگويد:
قرآن بيان كرده كه هويت زن مانند مرد است هر انسان چه زن و چه مرد، انسان است و در ماده انسانيت مشترك است. (همان/۲/ ۲۶۹)
علامه مطهرى شخصيت زن را از منظر قرآن اين گونه ترسيم مىكند:
قرآن با كمال صراحت در آيات متعددى مىفرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظير سرشت مردان آفريديم. قرآن درباره آدم اول مىگويد: همه شما را از يك پدر آفريديم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار داديم... قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قدسى از يك زن بزرگ و قدسیه ياد مىكند. از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسى و عيسى در نهايت تجليل ياد كرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشايسته براى شوهران ذكر مىكند از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگى كه گرفتار مرد پليدى بوده است غفلت نكرده. گويى قرآن خواسته است در داستانهاى خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننمايند. (۱ ۴۷-۱۵۰)
آية اللّه جوادى آملى زن و مرد را از يك گوهر دانسته و ميگويد:
آفرينش زن و مرد از يك گوهر است و همه زنان و مردان مبدا قابلى واحد داشته، چه اين كه مبدا فاعلى همه آنها خداى يگانه و يكتاست و هيچ مزيتى براى مرد نسبت به زن در اصل آفرينش نيست و اگر برخى از روايات عهده دار اثبات اين مزيت اند يا از لحاظ سند نارسا و يا از جهت دلالت ناتمام اند و اگر فرضا از هر دو جهت تمام باشند، چون مسئله مورد بحث يك امر تعبدى محض نيست، نظير مسائل فقهى صرف، نمىتوان آن را به يك دليل ظنى غير قطعى ثابت كرد، مگر در حد مظنه و گمان كه سودمند به حال مسائل علمى نخواهد بود. (۱۳۷-۱۳۸)
حقوق زن و مرد
تفاوتهای فیزیولوژیک زن و مرد با یکدیگر لازمه ی حیات انسانی و بقای آن است. بدیهی است این تفاوت ها زمینه ساز تفاوت در وظايف و تكاليف و این یک نیز سبب تفاوت در حقوق می گردد. بر این اساس ، تفاوت های حیاتی این دو را به اختصار از نظر می گذرانیم. به طور كلى مىتوان اين تفاوت ها را به دو دسته ی جسمانى و روانى تقسيم كرد.
۱. تفاوت هاى جسمانى:
این تفاوت ها اختلافات ظاهرى ساختمان بدن و مهمتر از آن تفاوت وضعيت جنسى اين دو را شامل میشود. نطفه زن (اوول) و نطفه مرد (اسپرماتوزوئيد) هر يك داراى ۲۳ كروموزوم است كه موقعيت و شكل آنها در هر جنس با ديگرى تفاوت دارد. زنان عوارض زنانگى اعم از قاعدگى و آبستنى و زايمان دارند ولى مردان اين گونه نيستند. مردان بلند قدتر و سنگين وزنتر از زنان اند. وزن متوسط قلب مرد ۳۰۰ گرم و وزن متوسط قلب زن ۲۵۰ گرم و وزن متوسط مغز مرد ۱۳۰۰ گرم و وزن متوسط مغز زن ۱۲۰۰ گرم مىباشد. (تيلا/ ۱۳۷-۱۳۸)
۲. تفاوتهاى روانى:
ميل مرد به ورزش و شكار و كارهاى پر حركت و جنبش، بيش از زن است. زن زودتر و سريعتر از مرد تحت تاثير احساسات خويش قرار مىگيرد. زن به زينت و زيور و جمال و آرايش علاقهى زياد دارد. احساسات زن بى ثباتتر از مرد است. زن از مرد محتاطتر، پر حرفتر، ترسوتر و تشريفاتىتر است. (مطهرى/۲۰۵-۲۰۶)
تفاوت در قانون ارث
تفاوت های یاد شده همانگونه که گذشت سبب پاره ای تفاوت های حقوقی بین زن و مرد گردید. يكى از این تفاوتها در قانون ارث است. از ديرباز اين سوال مطرح بوده است كه چرا از منظر اسلام سهم الارث زن و مرد با هم مساوى نيست؟ چرا حقوق اين دو با هم مساوى نيست؟ امام صادق سبب این مطلب اینگونه بیان کرده است:
اسلام سربازى را از عهده زن برداشته و به علاوه مهر نفقه را به نفع او بر مرد لازم شمرده است و در بعضى از جنايات اشتباهى كه خويشاوندان جانى بايد ديه بپردازند، زن از پرداخت ديه و شركت با ديگران معاف است. از اين رو سهم زن در ارث از مرد كمتر است. (مطهرى/ ص۲۵۱)
استاد مطهرى در این باره مىگويد:
علت اينكه اسلام سهم الارث زن را نصف مرد قرار داد (نساء/ ۱۱) وضع خاصى است كه زن از لحاظ مهر و نفقه و سربازى و برخى قوانين جزايى دارد چون اسلام مهر و نفقه را لازم ميداند و به اين سبب قهراً از بودجه زندگى زن كاسته شده است و تحميلى از اين نظر بر مرد شده است. اسلام مىخواهد اين تحميل از طريق ارث جبران شود، از اين رو براى مرد دو برابر زن سهم الارث قرار داده است. (همان/۲۵۱)
در خصوص نفقه ی زن با استناد به متون فقهى در قانون مدنى آمده است:
نفقه عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاث البيت كه به طور متعارف با وضعيت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم يا احتياج او به واسطه مرض يا نقصان اعضاء. (قانون مدنى، ماده ۱۱۰۷)
نفقه زن بر نفقه ساير افراد واجب النفقه، مقدم است، مانند اولاد، پدر، مادر و غيره. (امام خمينى/۲/۲۸۵)
اگر زوج با حالت يسر و قدرت بر پرداخت نفقه، از اداى آن خوددارى كند، زوجه مىتواند بدون مراجعه به دادگاه از اموال او تقاصّاً برداشت نمايد. (طاهرى/۳ /۲۰۲)
در صورت گذشت مدتى و عدم پرداخت نفقه، نفقه ايام گذشته به صورت دين بر ذمّه زوج قرار خواهد گرفت. (خویی/ ۲/ ۳۱۳)
پس اگر از طرفى مرد حق بهره مندى از ارث را به ميزان دو برابر سهم زن دارد از طرف ديگر تكليف بر عهده ى اوست كه نفقه ى زن را تأمين كند.حق و تكليف دو مفهوم متلازم و متضايف هستند بنابراين در مقابل هر حقى، تكليفى موجود است. مانند دو كفه ترازو كه توازن آنها در عالم عدالت بايد رعايت گردد. (امامى/۴/۱۱)
در مواردى نيز زن و مرد به گونهاى برابر ارث مىبرند مانند:
۱- پدر و مادر هر كدام ۱۶ ارث مىبرند.
۲- خواهر و برادر مادرى و فرزندان آنان يكسان ارث مىبرند.
۳- جد و جده مادرى يكسان ارث مىبرند.
۴- دايى و خاله يكسان ارث مىبرند و موارد مشابه ديگر.
از اين رو، تفاوت ارث زن و مرد ناشى از انوثت و ذكورت نيست و گرنه بايد همه جا مردان دو برابر زنان ارث برند، بلكه مسئلهى »غُنْم« و »غُرم« است. يعنى هر كسى بيشتر خسارت مىبيند، بيشتر بهره مىبرد. (مهريزى/۴۶۵-۴۶۷)
بسيارى از سوالات و اعتراضات نسبت به حقوق زن در اسلام، ناشى از جزء نگرى قوانين اسلام است. اگر نظام حقوقى زن،در نظام جامع حقوقى اسلام لحاظ شود اين گونه شبهها پيش نمىآيد.
در نظام حقوق اسلام اختلافات حقوقى بين زن و مرد دقيقاً بر واقعيت و حكمت استوار است. بديهى است هم وضع قوانين مختلف در شرايط يكسان و هم وضع قوانين واحد در شرايط و موقعيت هاى متفاوت، ستمگرانه است و اسلام هيچ يك از اين دو را نمىپزيرد. به همين دليل، آنجا كه حقوق زن و مرد به وجه مشترك آنها باز مىگردد، حقوق اين دو، برابر و يكسان است و جايى كه به جهات اختلاف آنها مربوط مىشود، حقوق و تكاليف نيز تفاوت پيدا مىكند.
هر گاه كسى از حقى محروم باشد، از تكاليف ملازم با آن نيز معاف خواهد شد. چنانكه متقابلاً هر كس از داشتن تكاليفى معاف باشد از حقوق ملازم با آن تكليف نيز بى بهره خواهد بود.
نتيجهگيرى
آن گونه كه برخى پنداشتهاند نگاه اسلام به زن تحقيرآميز نيست.قرآن پيرامون منزلت زن موضع حكيمانهاى دارد. نه او را از مقام انسانى تنزل داده و نه تفاوتهاى بيولوژيك و حكمت آفرينش او را ناديده گرفته است. از منظر قرآن زن به لحاظ انسانيت هيچ تفاوتى با مرد ندارد. اما آفرينش او با توجه به وظايفى كه بر عهده مىگيرد اندكى با مرد متفاوت است. اگر قرآن ارث زن را نصف مرد دانسته در مقابل آن، حقوق ديگرى براى او منظور نموده است و در مواردى هم ارث زن و مرد هر دو برابر دانسته شده است. بنابراين، تفاوت سهم ارث زن و مرد از منزلت زن نمىكاهد همان گونه كه تكليف پرداخت نفقه و مهر و امثال آن بر مرد به منزلت مرد آسيب نمىرساند.
کتابشناسی
- آية الله العظمى خوئى، منهاج الصالحين.
- امام خمينى، تحرير الوسيله، چاپ انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۶۳.
- امام خمينى، سيماى زن در كلام امام خمينى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران.
- امامى، حسن، قانون مدنى، كتابفروشى اسلاميه، تهران.
- تورات، سفر پيدايش، باب ۲، آيه ۲ و باب ۱۹، آيه ۱۹.
- تيلا، عباس، زن در آيينه تاريخ، مولف، تهران، ۱۳۷۰.
- جوادى آملى، عبداللّه، زن در آئينه جلال و جمال، مركز نشر فرهنگى رجا، تهران، ۱۳۶۹ ق.
- حسينى تهرانى، محمد حسين، نور ملكوت قران، انتشارات علامه طباطبايى، ۱۴۱۳ ق، ج ۲.
- دورانت، ويل، لذات فلسفه، سازمان و انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، تهران، ۱۳۷۷.
- راغب اصفهانى، ابوالقاسم، المفردات فى غريب القرآن، شركة مكتبه و مطبعة اليالى الحلبى.
-ستارى، جلال، سيماى زن در فرهنگ ايران، نشر مركز، تهران، ۱۳۷۳.
- سعيد زاده، زنان، تحصيلات و برداشتهاى دينى، مجله پيام زن، ش ۲۲.
- صدر، حسن، حقوق زن در اسلام و اروپا، چ هفتم، انتشارات جاويدان، ۱۳۵۷.
- طاهرى، حبيب الله، حقوق مدنى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۷۵.
- طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، موسسة الاعلمى، بيروت، ۱۳۹۹ ق، ج ۱۶.
- طباطبايى يزدى، محمد كاظم، العروة الوثقى، اسماعيليان، قم، ۱۴۱۲ ق، ج ۱.
- كاشف الغطاء، شيخ جعفر، كشف الغطاء عن مبهمات شريعة الغراء، انتشارات مهدوى، اصفهان، كتاب الجهاد.
- كيا خجسته، مهاتما گاندى در جستجوى حقيقت، نشر مركز، تهران، ۱۳۷۲.
-لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، بنگاه مطبوعاتى علمى،۱۳۴۴.
- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، موسسة الوفاء، بيروت، ۱۴۰۳ ق، ج ۱، ص ۱۷۷.
- محمد الحصون، و ام على مشكور، اعلام النساء المومنات، انتشارات اسوه، تهران، ۱۴۱۱ ق.
- مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، قم.
- مهريزى، مهدى، شخصيت و حقوق زن در اسلام، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، ۱۳۸۲.
- نورى، حسين، مستدرك الوسائل، موسسة آل البيت عليهم السلام لاحياة التراث، بيروت، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۷.
- وينست، آندرو، ايدئولوژىهاى مدرن سياسى، ترجمه مرتضى ثاقبفر، ققنوس، چاپ اول، ۱۳۷۸.
پی نوشت:
*. استادیار ، دانشکده ی شهید محلّاتی
منبع: فصلنامه ی دین وسیاست،شماره ی دو،زمستان۸۳،ص۱۱۱-۹۳