۰. «وَ إِنْ مَا نُرِیَنَّكَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَیْكَ الْبَلاَغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسَابُ؛
اگر برخی از چیزهایی را كه به آنان وعده میدهیم، به تو نشان دهیم یا تو را (پیش از آن) بمیرانیم، (تفاوتی نمیكند) زیرا وظیفه تو تبلیغ و بیان است و محاسبه كار آنها با ماست».
۱. «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ یَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛
آیا نمیبینید كه پیوسته اقدام به كاستن جوانب زمین میكنیم. خدا حكم میكند. امر او را رد كنندهای نیست (فرمان او در جهان نافذ) و او سریعالحساب است».
دعوت عمومی پیامبر(ص) با یك رشته وعدههای الهی مبنی بر فراگیر شدن آیین او در جهان و نابودی دشمنان، آغاز شد. گروهی از شنیدن این اخبار، انگشت تعجب به دندان گرفته و به پیامبر اصرار میورزیدند كه در ارائه این وعدهها، كه آیات الهی بودند، تعجیل ورزد، تا آنان این وعدهها را با دیدگان خود مشاهده كنند.
وحی الهی نازل شد كه به اصرار آنان درباره رؤیت این وعدهها اعتنایی نكند؛ زیرا قسمتی از این وعدهها در طول حیات پیامبر و قسمتی بعد از او تحقق مییابد و در هرحال تأثیری در وظیفه او ندارد و وظیفه پیامبر جز این نیست كه رسالت خود را انجام دهد و محاسبه افراد را به خدا واگذارد.
قرآن برای بیان این حقیقت (وظیفه خطیر پیغمبر، تبلیغ است و محاسبه افراد با خداست) در نخستین آیه مورد بحث چنین میفرماید:
«وَ إنْ مَا نُرِیَنَّكَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّكَ فَإِنَّما عَلَیْكَ الْبَلَاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ؛
اگر برخی از چیزها را كه به آنان وعده میدهیم به تو نشان دهیم، یا تو را پیش از آن بمیرانیم (تفاوتی نمیكند) وظیفه تو تبلیغ و بیان است و محاسبه افراد با ماست».
بهطور مسلم این وعدهها مربوط به انتشار اسلام و شكست دشمنان آن بوده است. اكنون نمونههایی از این وعدهها را، كه در سورههای مكی وارد شدهاند، در اینجا منعكس میكنیم و باید توجه نمود این كه پیامبر در مدینه چه وعدههایی داده است، از هدف آیه بیرون میباشد؛ زیرا آیه مورد بحث ما مكی است و طبعاً ناظر به آن دسته از وعدههای الهی است كه در مكه وارد شدهاند:
. قرآن مجید در همان آغاز دعوت عمومی با بیان رسایی، از حفظ و حراست پیامبر از شرّ دشمنان خبر داد و فرمود:
«فَاصْدَعْ بِمَا تُؤمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ اِنَّا كَفَیْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِینَ؛(۱)
آیین خود را آشكارا ابلاغ كن و از گروه مشرك روی برگردان. ما تو را از شر دشمنان حفظ میكنیم».
. در هین سوره (رعد) پس از ذكر تشبیه بدیعی درباره حق و باطل، نوید قطعی داده است كه كفر و شرك بهسان كف آب محو و نابود میشود و آیین اسلام چون آبی كه در زمین فرو میرود، در قلوب مردم جای میگیرد(۲).
. قرآن به صورت یك ندای عمومی پیروزی پیامبران را در صحنه مبارزه با دشمنان، امری قطعی اعلام نموده و میفرماید:
«وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ؛(۳)
اراده ازلی ما درباره فرستادگان خود، بر این تعلق گرفته است كه آنان در پیكارهای خود پیروز باشند».
. گاهی قرآن گام فراتر نهاده انگشت روی افراد معینی گذارده و از سرانجام بد آنان خبر میداد؛ مثلا از بدبختی سر سختترین دشمن خود ابولهب و همسر او گزارش داد كه با همان حالت كفر و شرك جان میسپارند(۴) و درباره ولید بن مغیره خبر داد كه بر صورت او علامتی میگذاریم(۵) چیزی نگذشت كه ابولهب و همسر وی با حالت كفر درگذشتند و ولید در نبرد بدر شركت كرد و شمشیری بر بینی او وارد آمد و اثر آن روی بینی او باقی ماند.
. گاهی خود پیامبر، شخصاً درباره نابودی برخی از دشمنان خود سخن میگفت: ابی بن خلف از دشمنان سر سخت پیامبر بود، روزی در مكه به پیامبر گفت: ما تو را خواهیم كشت. پیامبر در پاسخ وی فرمود: بلكه من تو را خواهم كشت. چیزی نگذشت كه در درگیری «احد» این مرد از پای درآمد، با این كه زخم وی سطحی بود و دوستان وی او را دلداری میدادند؛ با وجود این از وحشت و ترس، جان سپرد و میگفت: «محمد به من گفته است من تو را خواهم كشت و او فردی نیست كه دروغ بگوید»(۶).
آیه مورد بحث حاكی است كه پیامبر، مشركان مكه را از برخی از وعدههای الهی آگاه ساخته بود و آن وعدهها یا همینها هستند كه گفته شد یا قریب و مشابه اینهایند.
دشمنان دیرباور پیامبر، اصرار میورزیدند هر چه زودتر این وعدههای الهی را بادیدگان خود مشاهده كنند، در این موقع نخستین آیه مورد بحث، یادآور میشود كه تحقق یافتن تدریجی این وعده، در هدفی كه پیامبر برای آن اعزام گردیده است تأثیری نمیگذارد؛ وظیفه پیامبر، همان تبلیغ و بیان حقایق است و هرگز نباید در انتظار آثار گفتار خود بنشیند. این كار خداست كه به محاسبه افراد رسیدگی كند و هر فردی را به پاداش و یا كیفر اعمال خود برساند آن جا كه فرمود:
«فَإِنَّمَا عَلَیْكَ الْبَلاَغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسَابُ؛
برتوست ابلاغ حقایق و بر ماست رسیدگی به حساب افراد».
این جمله میگوید: وظیفه رهبر این نیست كه در انتظار نتایج كار خود باشد و اگر در كار خود پیشروی ندید، فوراً دست از كار بكشد. او باید با تمام قوا وارد كار شود و وظیفه مقدس رهبری را به شایستگی انجام دهد و نتایج كار و محاسبه افراد را به خدا واگذارد.
آیه دیگر مورد بحث برای رفع تعجب دشمنان درباره وعدههای الهی (نابودی دشمنان اسلام) موضوع مرگ و میرهایی را كه در اطراف جهان انجاممیگیرد یادآور شده و میفرماید: آیا آنان نمیبینند كه ما پیوسته اقدامبهكاستن جوانب زمین میكنیم و در هر زمانی گروههایی را به دیار مرگمیفرستیم! مقصود از كاستن، همان نابود كردن ساكنان آن منطقه است.
بنابر این خود این كار، روشنگر آن است كه خداوند میتواند به وعدههای خود درباره دشمنان اسلام، جامه عمل بپوشاند؛ زیرا خداوند توانا و اراده او نافذ است كه هیچ عاملی نمیتواند جلو اراده او را بگیرد چنان كه میفرماید: «لَامُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُالْحِسَابِ».
امام صادق(ع) در حدیثی، كاهش اطراف زمین را «مرگ عالم» تفسیر نموده است(۷). زیرا وجود عالم از نظر تأثیر، به اندازه تأثیر جمعیتی بزرگ و انبوه است بهطوری كه مرگ یك دانشمند معادل با مرگ یك جمعیت بهشمار میرود.
در حقیقت این تفسیر نوعی تطبیق كلی بر مصداق است كه امام از آن پرده برداشته است.
. حجر (۱۵) آیه ۹۴ و ۹۵.
. «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» - رعد (۱۳) آیه ۱۷.
. صافات (۳۷) آیه ۱۷۱ و ۱۷۲.
. ر.ك: تبت (۱۱۱) آیات ۱ - ۵.
. ر.ك: القلم (۶۸) آیه ۱۶.
. سیره ابن هشام، ج۲، ص ۸۴؛ واقدی، مغازی، ج۱، ص ۲۴۴.
۷. مجمع البیان، ج۳، ص ۲۰۰.
صاحب اثر : جعفر سبحانی
سایت بلاغ
منبع : سایت پیامبر اعظم