آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

معاد جسمانی

معاد جسمانی به این معنا است كه انسان با مشخصات دنیویش و همین روح و جسم در قیامت حاضر می‌شود. هم اوست كه به حسابش رسیدگی می شود و پس از بازرسی و حساب و كتاب به دوزخ یا بهشت می رود. معاد جسمانی هم چون نماز و روزه از ضروریات اسلام است.

در میان فلاسفه اگر چه در جسمانی یا روحانی بودن معاد اختلاف نظر وجود دارد و بعضی از فلاسفه غیر اسلامی به معاد روحانی معتقدند، اما فیلسوفان مسلمان همه معاد جسمانی را امری مسلم می دانند.

لذا،«شیخ الرئیس» در شفا بعد از بحث معاد می‌فرماید:

«حتی اگر نتوانیم معاد جسمانی را از نظر دلیل ثابت كنیم اما،«صادق مصدق» پیغمبر اكرم(ص)، از معاد جسمانی خبر داده است و باید تعبداً بپذیریم كه معاد جسمانی است».

مرحوم صدرالمتألهین نیز حركت جوهری را عندتاً برای اثبات معاد جسمانی بیان كرده است.

بنابراین از نظر اسلام، اعم از اهل سنت، شیعه، فقهاء، فلاسفه و متكلمین«معاد» كه از اصول دین است،‌ جسمانی است.[۱] انسان با همان تركیبی كه در دنیا دارد روز قیامت در صحرای محشر حاضر می‌شود و پس از دادرسی با همان هیات به بهشت یا دوزخ می رود.

لذات بهشت

در بهشت دو قسم لذت است:

لذایذ روحانی، هم چون سخن گفتن با خدای تعالی و نشست و برخاست با پیغمبر اكرم(ص) و اهل بیت(ع) و...

لذایذ جسمانی، ماند خوردن،‌آشامیدن،‌ تماس با حورالعین،‌ جلوس در قصر ها، مشاهده مناظر بهشت و...

عذابهای جهنم

عذابهای روحی، مانند عذاب وجدان، تاسف خوردن و دیگر شكنجه های روحی.

            نارالله الموقده التی تطلع علی الافئده انها علیهم موصده فی عمد ممده.[۲]

آتش بر افروخته الهی كه بر دلها شعله ور است و آنها را از هر سو سخت احاطه كرده و مانند ستونهای بلند زبانه كشیده است.

آیه شریفه می‌فرماید آتش جهنم علاوه بر این كه جسم را می سوزاند، روح انسان را هم به آتش می‌كشد.

۲- عذاب جسمانی، چون سوخت گوشت و پوست و استخوان، نوشیدن آب«حمیم» و«زقوم» خوردن.

            «ان الذین كفرو بایاتنا سوف نصلیهم نارا كلما نضجت جلودهم بدلنا هم جلودا غیرها لیذوقوا

             العذاب».[۳]

آنان كه به آیات ما كفر ورزیدند به زودی به آتش دوزخشان افكنیم كه هر چه پوست تنشان بسوزد، به پوست دیگرش مبدل سازیم تا سختی عذاب را بچشند.

معاد جسمانی از نظر آیات و روایات

درآیه های ۲۵۹تا۲۶۰سوره بقره در مورد«عزیر»[۴] پیغمبر و حضرت ابراهیم(ع) دو حكایت وارد شده است.

حكایت عزیر پیامبر

عزیر ازبندگان شایسته خداوند و مردی صالح و دارای مقام نبوت بود وی روزی از خانه خود به مقصد دوری بیرون آمد. در بین راه به قریه ای رسید كه در اثر حوادث طبیعی ویران شده و استخوانهای پوسیده و بدنهای متلاشی شده اهل آن در معرض دید عابرین بود.

«عزیر» در این قریه درنگی كرد و بعد از تامل و تفكر در وضع اسفناك قریه با تعجب این سوال در ذهنش نقش بست و چنین به زبان آورد: «انی یحیی هذه الله بعد موتها».

او از مشاهده بدن های متلاشی شده، در واقع دو سوال برایش مطرح شده بود:

اول- زنده كردن آنها پس از مدت طولانی، كه از مرگشان می گذشت، كاری بسیار بزرگ ومهم است.

دوم- چگونه این اندام متلاشی شده و استخوانها ی پوسیده و بدنهای پاره پاره به صورت نخستین خود در خواهد آمد؟

اگر چه«عزیر» به كعاد جسمانی اعتقاد داشت و می دانست كه خداوند قادر به زنده كردن آنها است، ولی می خواست به«حق الیقین» برسد.«عزیر» پیامبر د رحالی كه كنار آبی نشسته  و الاغش به كناری بود، از دنیا رفت. پس از گذشت صد سال پروردگار عالم او را دوباره زنده كرد و از او سوال كرد«چقدر درنگ كرده‌ای؟»

گفت:«لبثت یوما او بعض یوم- یك روز یا مقداری از روز را درنگ كرده ام».

ولی، خداوند فرمود:«بل لبثت مائه عام» صد سال است كه تو به خواب مرگ فرو رفته ای و درنگ كرده ای.

             فانظر الی طعامك و شرابك لم یتسنه و انظر الی حمارك ...

در طعام و شرابك خود نظر كن كه هنوز تغیری نكرده است و الاغ خود را نیز بنگر تا احوال بر تو معلوم شود. ما تو را برای خاق حجت قرار دهیم كه امر بعثت را انكار نكنند. به استخوانها بنگر كه چگونه آنها را از زمین بلند می‌كنیم و به هم پیوند می‌دهیم. سپس،‌گوشت به آنها می پوشانیم و زنده می‌كنیم.

«عزیر» به الاغ متلاشی شده‌اش كه صد سال از مرگش می گذشت نگاه كرد، جمع شدن استخوانهایش را مشاهده كرد و با مشاهده این منظره گفت: «اعلم ان الله علی كل شی قدیر»؛ همانا اكنون به حقیقت و یقین می دانیم كه خداوند بر همه چیز داناست.

این ماجرا به خوبی معاد جسمانی را اثبات می كند.

حكایت حضرت ابراهیم(ع)

            و اذ قال ابراهیم ارنی كیف تحیی الموتی قال اولم تومن قال ولكن لیطمئن قلبی.[۵]

ابراهیم(ع) عرض كرد، پروردگارا به من بنما كه چگونه مردگان را زنده خواهی كرد. خداوند فرمود مگر ایمان نداری؟ گفت چرا باور دارم. لیكن،‌می خواهم با مشاهده آن به اطمینان برسم و دلم آرام گیرد.

خداوند بدو فرمود چهار پرنده بگیر(و آنها را بكش) و گوشت آنها را به هم بیامیز و مخلوط كن. سپس، هر قسمتی را سر كوهی بگذار، آنگاه آن مرغان را بخوان تا به سوی تو شتابان پرواز كنند تا بدانی كه خداوند بر همه چیز توانا و به حقایق امور دانا است.

حضرت ابراهیم(ع) به فرمان الهی عمل كرد و آن پرندگان را خواند: گوشت و پوست و استخوان در هم آمیخته مرغان پس از فراخواندن ابراهیم(ع) از هم جدا شد، و هر یك از مرغان دوباره جان گرفت وبه سوی ابراهیم(ع) شتافت.

این حكایت نیز نمونه دیگری از احیای مردگان است.

سخن گفتن دست و پا در روز قیامت

وقتی نامه اعمال  بد كاران و شیطان صفتان به دستشان داده می شود گویند كه این سیاهنامه از آن ما نیست. ولی، خدایشان می فرماید: «الیوم نختم علی افواههم و تكلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما كانوا یكسبون».[۶] ؛امروز است كه بر دهان آن كافران مهر خموشی زنیم و دستهایشان با ما سخن گوید و پاهایشان به آنچه كرده اند گواهی دهند.

از عبارت«تكلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم» استفاده می‌شود كه جسم آنها شهادت می دهد. زیرا، روحشان كه دست و پا ندارند و این به معنای معاد جسمانی است.

داستان اُبی ابن كعب

«ابی ابن كعب» كه مردی لجوج بود، خدمت رسول خدا(ص) سید و استخوانهای پوسیده مرده ای را در مقابل پیامبر نهاد و شروع به كوبیدن آنها كرد. آنگاه آن را در كف دستش ریخت، بر بادش داد و روی به پیامبر كرد و گفت: خداوند چگونه این مرده را زنده خواهد كرد؟!

این آیه شریفه نازل شد: «وضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مره و هو بكل خلق علیم.[۷]؛ برای ما مثلی جاهلانه زده و خلقت خود را فراموش كرده است و می‌گوید این استخوانهای پوسیده چگونه زنده می شود و چه كسی آنها را زنده می كند؟ ای رسول بگو آنها را خدائی زنده می كند كه اول بار آفرید همانا او بر خلقت دانا و قادر است».

آیات اول سوره قیامت در اثبات معاد جسمانی

 خداوند در سوره قیامت قسم یاد می‌كند كه نه تنها استخوانهای پوسیده را جمع می كنیم، بلكه قادریم كه سر انگشتانشان را هم به شكل نخستین درست كنیم.

عبارت«بلی قادرین علی ان نسوی بنانه » دلیل محكم و متقنی است كه به اصل مبدا بر می گردد. یعنی، تمام انسانها وجوه اشتراكی دارند و وجوه تمایز. به گونه‌ای كه بین۴میلیارد انسان نمی توان دو انسان پیدا كرد كه از نظر شكل و شمایل با هم یكی باشند و این یكی از نشانه های قدرت الهی است چنانكه فرمود: «و من ایاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم ان فی ذلك لایات للعالمین.[۸]؛ و یكی از نشانه های قدرت الهی خلقت آسمان‌ها و زمین است و یكی دیگر اختلاف زبان‌ها و رنگ‌های شما آدمیان در این امر نیز ادله‌ صنع و حكمت خداوند برای دانشمندان عالم آشكار است».

و یكی دیگر از نشانه های قدرت صنع الهی و دلیل مبدا خطوط سرانگشتان آدمیان است. زیرا، بین تمام افراد روی زمین نمی‌توان دو نفر را یافت كه خط‌های سرانگشت آنان شبیه به یكدیگر باشد.

و از این جهت، قرآن شریف می فرماید: ما قادریم كه خط‌های سرانگشتان انسان‌ها را به همان گونه ای كه در دنیا بود بی هیچ تفاوتی بیافرینیم.[۹]

 

خوردن و آشامیدن در عالم آخرت

در سوره حاقه می‌خوانیم: «فاما من اوتی كتابه بیمینه فیقول هاوم اقروا كتابیه انی ظننت انی ملاق حسابیه فهو فی عیشه راضیه فی جنه عالیه قطوفها دانیه كلوا و اشربوا هنیئا بما اسلفتم فی الایام الخالیه.[۱۰]؛ اما، كسی كه نامه عملش را به دست راستش دهند(با كمال سرافرازی و شادمانی به اهل محشر) گوید بیائید نامه مرا بخوانید، من ملاقات این روز را اعتقاد داشتم، چنین كسانی در بهشت عالی رتبه ابدی كه میوه های آن همیشه در دسترس بهشتیان است زندگی خوش خواهند داشت و بدانها خطاب رسد كه از طعام و شراب‌های لذیذ و گوارای بهشتی هر چه خواهید تناول كنید. شما را گوارا باد كه این پاداش اعمال گذشته دنیا است كه برای امروز خویش از پیش فرستادید».

خطاب«كلوا واشربوا» اقتضا دارد كه مخاطب به اندام(دهان و دست و…) و جهاز هاضمه مجهز باشد و اگر نه خطاب لغو خواهد بود. پس، از این عبارت هم پی خواهیم برد كه باید معاد جسمانی باشد. نظیر این آیات كه بر معاد جسمانی تصریح می كند فراوان است به طوری كه به هیچ چیز دیگری قابل تاویل نیست.

 پی نوشتها:

۱. محمد بن ابراهیم یحیی شیرازی ملقب به ملا صدرا از حكمای قرن یازدهم هجری است. موضوع مهمی كه ملاصدرا در آن ابتكار به خرج داده فریضة مشهور«حركت جوهری» است. قبل از ملاصدرا اكثریت حكما، حركت را در اعراض جسم منحصر می‌دانستند. ملاصدرا(ره) جوهر را نیز متحرك دانست. او تصریح كرد حركتی كه در جوهر پدید می‌آید تغییری است اشتدادی و استكمالی و به حقیقت جوهر جسم خدشه وارد نمی‌سازد و آن را دگرگون نمی‌كند. مرحوم ملاصدرا از فرضیه حركت جوهری نتایج بسیاری می‌گیرد، از آن جمله است«معاد جسمانی»

۲. سوره همزه، آیات۹تا۵.

۳. سوره نساء، آیه۵۶.

۱. بنا بر آنچه در روایت آمده است «عَزیر»  و «عُزیر» دو برادرند كه هر دو پیغمر بودند.

۲. سوره بقره، آیه۲۶۰.

۱. سوره یس، آیه ۶۵.

۲. سوره یس، آیه۷۸ و ۸۷.

۳. سوره روم، آیه۲۲.

۱. آیة شریف به ئلالت مطابق بر «معاد جسمانی» و به دلالت تضمنی به «مبدأ» ره می‌نماید.

۲. سوره حاقه، آیات ۱۹ تا ۲۴.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی مظاهری.

 

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center