خداوند در سورهروم آیات ۱تا ۶ خبراز شکست رومیان مى دهد و مى گوید: (رومیان شکست خوردند)؛ «غُلِبَت الرُّوم».
سپس از محل این حادثه سخن به میان مى آورد، مى گوید: ([و این شکست] در سرزمین نزدیکى رخ داد)؛ «فى اَدْنَى الاَْرضِ» و منظور از آن همان اراضى شام است (منطقه اى میان بَصْرى و اَذْرُعات) که قلمرو روم شرقى بود، منطقه نزدیکى نسبت به ساکنان شبه جزیره عربستان محسوب مى شد.
این جنگ به گفته مورّخان امروز، در دوران خسرو پرویز واقع شد و یک دوران جنگ طولانى میان ایرانیان و رومیان بود که در حدود سنه ۶۱۷ میلادى دو سردار معروف ایرانى به نام شهربراز(۱) و شاهین، به قلمرو روم شرقى حمله کردند و به آنها شکست سختى دادند و منطقه شامات و مصر و آسیاى صغیر را مورد تاخت و تاز قرار دادند. امپراطورى روم شرقى را که گرفتار شکست سختى شده بود تا آستانه انقراض پیش بردند و به این ترتیب ایرانیان تمام متصرّفات آسیایى او را به ضمیمه مصر تسخیر کردند. این واقعه در حدود سال هفتم بعثت پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) در مکه اتفاق افتاد.
مشرکان مکه و دشمنان اسلام، از این ماجرا خوشحال شدند. مشرکان مکه این حادثه را به فال نیک گرفتند و دلیل بر حقّانیت آیین شرک شمردند و گفتند: ایرانیان مجوسى اند و مشرک (دوگانه پرست) اما رومیان مسیحى اند و اهل کتاب، همان گونه که ایرانیان بر رومیان غلبه کردند، پیروزى نهایى نیز از آن ما مشرکان است. طومار زندگى محمّد(صلى الله علیه وآله) به زودى پیچیده خواهد شد و آیین ما پیروز مى شود.
اگر چه این گونه نتیجه گیرى ها و فال زدن ها هیچ پایه منطقى نداشت؛ ولى در جو آن محیط، براى تبلیغ در میان مردم نادان بى اثر نبود؛ لذا امر بر مسلمانان گران آمد.
قرآن در تعقیب آیهفوق مى افزاید، ولى بدانید این غلبه، زمان زیادى به طول نمى انجامد (امّا آنان پس از [این] شکست بزودى پیروز خواهند شد)؛ «وَهُمْ مِّنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ».
سپس انگشت روى جزییات مى گذارد و مى افزاید: (در چند سال آینده این پیروزى رخ مى دهد، همه کارها از آن خدااست؛ چه قبل و چه بعد [از این شکست و پیروزى] و در آن روز مومنان [به خاطر پیروزى دیگر] خوشحال خواهند شد)؛ «فِى بِضْعِ سِنِینَ للهِِ الاَْمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیَوْمَیِذ یَفْرَحُ الْمُوْمِنُونَ».
امّا این خوشحالى تنها بر اساس فال نیک، نسبت به غلبه اسلامبر شرک نیست بلکه شادى آنها (به سبب یارى پروردگار [و پیروزى بر گروهى از دشمنان در محیط خود] خداوند هر کس را بخواهد نصرت مى دهد؛ و او توانا و مهربان است)؛ «بِنَصْرِ اللهِ یَنصُرُ مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ».
سپس براى تاکید بیشتر و بر طرف ساختن هر گونه شک و تردید مى فرماید: (این وعده خدا است و خداوند هرگز از وعده اش تخلف نمى کند؛ ولى بیشتر مردم نمى دانند)؛ «وَعْدَ اللهِ لاَ یُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ».
این پیشگویى عجیب که با ذکر جزییات همراه است، آن هم یک پیشگویى در یک مساله مهمّ نظامى و سیاسى چگونه ممکن است بدون آگاهى از اسرار غیب انجام گیرد. از یک سو خبراز اصل پیروزى مى دهد، آن هم درباره رومیان شکست خورده اى که تا سر حدّ انقراض پیش رفته اند و بخش مهمّى از کشور خویش را از دست داده اند و امیدى نیست که به این آسانى قد علم کنند؛ از سوى دیگر تصریح مى کند که این امر در چند سال به وقوع خواهد پیوست و اضافه مى کند که مقارن پیروزى دیگرى براى مسلمانان بر کفار است و از همه اینها گذشته تاکید موکّد دارد که این وعده الهى قطعى است و خدااز وعده خود تخلّف نمى کند و مى بینیم که: این وعده دقیقاً به وقوع پیوست، و پادشاه روم (هرقل) از سال ۶۲۶ میلادى یعنى حدود ۹ سال بعد، شکست هاى پى در پى به سپاه خسرو پرویز وارد ساخت و تا سال ۶۲۷ میلادى این جنگ ها به نفع رومیان ادامه یافت و پیروزى آنها کامل شد، خسرو پرویز شکست سختى خورد و ایرانیان او را از سلطنت خلع کردند و پسرش شیرویه را به جاى او نشاندند.
کوتاه سخن این که: شکست رومیان در سال ۶۱۷ میلادى واقع شد، که مطابق با هفتم بعثت پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) بود، و پیروزى مجدّد رومیان در سال ۶۲۶ بود که قشون ساسانیان از آنها شکست خورد، و سال بعد (سال ۶۲۷) این شکست به اوج خود رسید. چرا که هرقل به دستگرد که در بیست فرسخى تیسفون (پایتخت ایران و اقامتگاه خسرو پرویز) بود، پیشروى کرد. خسرو شکست خورد و فرار کرد، و موجب خلع او از سلطنت و سپس قتل او شد(۲) و مى بینیم فاصله میان این دو ۹ سال بیشتر نبود که دقیقاً مطابق است با «بِضْعِ سِنینَ»؛ زیرا «بِضْع» از نظر لغت به گفته راغب در مفردات به معناى بخشى از عدد ده به کار مى رود و به چیزى که میان سه و ده قرار گیرد بضع مى گویند، و بعضى گفته اند بضع به عددى بالاتر از پنج و کمتر از ده گفته مى شود.
در معجم مقاییس اللغه نیز آمده است که «بِضْع» به معناى عددى است که میان سه و ده واقع شده باشد.
جالب این که این پیشگویى به قدرى در میان مسلمانان، مسلّم شمرده مى شد که حتّى بعضى از آنها حاضر شدند با مشرکان مکه بر سر آن شرط بندى کنند و این شرط بندى انجام شد، نخست روى پنج سال شرط بندى کردند، امّا چون خبرى نشد نزد پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) آمدند و جریان را عرض کردند؛ فرمود شما روى کمتر از ده سال مى بایست با آنها سخن مى گفتید، همین طور شد این پیروزى بعد از شکست، در کمتر از ده سال به وقوع پیوست.
نکته مهمّ دیگر این که پیروزى رومیان مقارن پیروزى مسلمین در جنگ بدربود؛ زیرا جنگ بدر در سال دوم هجرت واقع شد، و فاصله سال هفتم بعثت تا سال دوم هجرت ـ چنانچه خود سال هفتم را نیز در نظر بگیریم ـ نه سال مى شود، و بدون آن هشت سال. به این ترتیب پیروزى رومیان، و پیروزى مسلمین نزدیک به هم بود و در واقع مسلمانان از دو جهت شاد شدند، یکى پیروزى اهل کتابیعنى رومیان بر مجوسیان که صحنه اى از غلبه خداپرستى بر شرک بود و شکست آنها مایه خوشحالى مشرکان مکه شده بود، و دیگر پیروزى چشمگیر خودشان در جنگ بدر، بر مشرکان.
به هر حال این یکى از پیشگویى هاى صریحى است که در قرآنمجید به وضوح آمده و همان گونه که قبلا خبرداده شده بود، به وقوع پیوست و دلیل بارزى بر عظمت قرآنو اسلام بود.(۳)
پی نوشت:
(۱). نام او فرّخان فرمانده ايرانى كه در زمان خسرو پرويز باروم جنگيد و مصر رادر سال ۶۱۶ ميلادى تسخير كرد (لغت نامه دهخدا، ماده شهر براز)
(۲). كتاب تاريخ ايران قديم.
(۳). گردآوري از کتاب: پيام قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ هـ.ش، ج ۸، ص ۲۷۹.