بشارت از مادهی "بشر" بوده که در لغت معانی مختلفی برای آن ذکر کردهاند؛ جمال و زیبائی،[۱] خبر مسرت بخش[۲] و برخی آن را با بشر و مباشر هم ماده دانسته و اصل واحدی برای آن در نظر گرفتهاند که به معنای مطلق انبساط و گشاده روئی است؛ به انسان نیز از این جهت بشر میگویند که گشاده روئی مخصوص به اوست.[۳] و در اصطلاح قرآنی بشارت به معنای خبر دادن به چیز مسرتبخش میباشد. از این رو واژهی بشارت دربارهی اخبار به خیر به کار میرود؛ اما این کلمه در برخی موارد با کمک قرینه، دربارهی خبر به شرّ نیز به کار میرود.[۴]
مبشّر در قرآن
در بحث بشارت، آیات مختلفی وجود دارد که این آیات از لحاظهای گوناگونی تقسیم میشوند. از جمله بررسی آیات از لحاظ بشارت دهنده(مبشّر):
۱. خداوند
«یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ»[۵]
«پروردگارشان آنها را به رحمتى از ناحیه خود، و رضایت(خویش)، و باغهایى از بهشت بشارت مىدهد که در آن، نعمتهاى جاودانه دارند.»
۲. پیامبر اسلام
«یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً»[۶]
«اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده!»
و آیات دیگری که بشارت دهنده را خود قرآن(نحل/۸۹)، پیامبران الهی(بقره/۲۱۳، انعام/۴۸)، روحالقدس(نحل/۱۰۲)، جبرئیل(بقره/۹۷)، بادها(اعراف/۵۷) و غیره معرفی میکند.
بشارتهای خداوند در قرآن
مراد ما در این بحث، بشارتهایی است که "خداوند" به طور مسقیم بشارت دهندی آن بوده که شمار این آیات، به بیش از ده آیه میرسد.[۷] چند مورد آن را به طور خلاصه یادآور میشویم:
۱. عوامل بهرهمندی از بشارت خدا
ذکر بشارتهای خداوند در آیات قرآن برای این است که انسان به این بشارتها طمع کرده و به سوی اعمالی که سبب این بشارت شده است، رغبت کند؛ از این رو در بسیاری از آیات بشارت عوامل این بشارتها نیز ذکر شده است. برخی از این عوامل عبارتند از:
۱. ایمان به خدا و رعایت تقوای الهی
در یکی از آیات قرآن عامل بهرهمندی از بشارت خداوند، داشتن ایمان به همراه تقوای الهی بیان شده است:
«أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَاللَّهِ... الَّذِینَ ءَامَنُوا و کانوا یَتّقوُن؛ لَهُمُ الْبُشْرى فِیالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِیالْآخِرَةِ لاتَبْدیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» [۸]
«آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا،... همانها که ایمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز مىکردند؛ در زندگى دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند؛ وعدههاى الهى تخلّف ناپذیر است. این است آن رستگارى بزرگ»
خداى متعال در این آیات اولیاى خود را بشارتى اجمالى داده و چنین معرفى کرده: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ»، پس صرف ایمان و تقوی انسان را لایق بشارت خداوند نمیکند؛ بلکه با آوردن کلمهی "کانوا" فهمانده که اولیاى خدا قبل از ایمان آوردن، تقوایى مستمر داشتهاند؛ معلوم است که ایمان ابتدایى مسبوق به تقوا نیست، آن هم تقواى مستمر و دائمى؛ بنابراین بهرهمندی از بشارت خداوند مرحلهی خاص و والایی از تقوای الهی را میخواهد که مسبوق به تقوای دائمی باشد.[۹]
۲. اجتناب از طاغوت و اطاعت خدا
این دو خصلت برای کسانی که مورد بشارت خداوند قرار میگیرند، آورده شده و بیانگر علل بهرهمندی از بشارتهای خداوند میباشد.[۱۰] کسانی که این صفات را داشته باشند جزء بندگان خاص خداوند بوده و مشمول بشارت خاص میشوند:[۱۱]
«وَ الَّذینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى فَبَشِّرْ عِبادِ...» [۱۲]
«و کسانى که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده...»
۳. بندگی خدا و انجام اعمال صالح
بندگی کردن و عمل صالح انجام دادن انسان را در شمار بهرهمندان از بشارت الهی قرار میدهد:[۱۳]
«ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ...»[۱۴]
«این همان چیزى است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نوید مىدهد...»
۴. جهاد در راه خدا و هجرت
دو صفت دیگری که انسانهای مؤمن را از بشارت الهی بهرهمند میکند، هجرت و جهاد در راه خداست:[۱۵]
«الذین ءامَنُوا و هاجَروا و جاهَدوا فی سَبیلِ اللهِ بِأَمْوَالهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَاللَّهِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْفَائزُونَ؛ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ...»[۱۶]
«آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند. پروردگارشان آنها را به رحمتى از ناحیه خود، و... بشارت مىدهد...»
در این آیه کسانی را که در راه خدا جهاد و هجرت میکنند، رستگار خوانده و از سیاق آیه برمىآید که رحمت، رضوان و جنتى که مىشمارد، بیان همان رستگارى است که در عبارت «أُوْلَئکَ هُمُ الْفَائزُونَ» ذکر شده که در اینجا به طور تفصیل و با زبان بشارت و نوید بیان شده است.[۱۷]
۲. تعلقات بشارت خداوند
آیاتی که از بشارتهای خداوند سخن به میان آورده و بندگان خود را مشمول آن بشارت نموده، بر دو گونه میتوان بیان کرد که بشارت الهی به آن تعلق گرفته است:
الف. تعلقات دنیوی
۱. امداد الهی
امداد غیبی جزو نعمتهای دنیوی شمرده شده که در برخی جنگها خداوند به مؤمنان عنایت کرده است:
«بَلىَ إِنتَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ وَ یَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بخِمْسَةِ ءَالَافٍ مِّنَالْمَلَائکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشرْى لَکُمْ وَ لِتَطْمَئنَِّ قُلُوبُکُم بِهِ...»[۱۸]
«آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانههایى با خود دارند، مدد خواهد داد! ولى اینها را خداوند فقط بشارت، و براى اطمینان خاطر شما قرار داده...»
فرستادن ملائکه و وعدهی کمک به مؤمنان توسط فرشتگان الهی، بشارتی است از ناحیهی خداوند، جهت تسلی و اطمینان دلهایشان تا از زیادی سپاه دشمن و کمى عدد خود نهراسند.[۱۹]
۲. اهداء فرزند
یکی دیگر از نعمتهای دنیوی که از ارزش والایی برخوردار است، بشارت به فرزند بوده که به حضرت ابراهیم(ع) در سن پیری خداوند از بشارتی خبر میدهد که مربوط به ولادت فرزندش حضرت اسحاق(ع) است؛[۲۰]
«وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِیّاً مِنَالصَّالِحینَ»[۲۱]
«ما او را به اسحاق- پیامبرى از شایستگان- بشارت دادیم!»
البته برخی این بشارت را متوجه نبوت حضرت اسحاق نیز میدانند؛ یعنى در آیهی شریفه به ابراهیم(ع) همزمان دو بشارت داده شده: بشارت به وجود پسر، و بشارت به نبوت آن پسر که پیامبری از صالحان بود.[۲۲] اینکه متعلق بشارت فرزند باشد، در آیهی دیگر نیز به اشاره شده است:
«فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ»[۲۳]
«ما او [ابراهیم] را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم!»
ب. تعلقات اخروی
۱. بهشت:
بهشت یکی از نعمتهای اخروی است که در برخی آیات، خداوند بندگان را به آن بشارت داده است:
«یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ»[۲۴]
«پروردگارشان آنها را به رحمتى از ناحیهی خود، و رضایت (خویش)، و باغهایى از بهشت بشارت مىدهد که در آن، نعمتهاى جاودانه دارند.»
همچنین آیاتی در قرآن وجود دارد که سخن از بشارتهای خداوند در روز قیامت میزند:
«وُجُوهٌ یَوْمَئذٍ مُّسْفِرَةٌ، ضَاحِکَةٌ مُّسْتَبْشِرَة»[۲۵]
«چهرههایى در آن روز گشاده و نورانى است، خندان و مسرور است.»
خوشحال بودن مؤمنان که به آن بشارت داده شدهاند، به دلیل جایگاه والایشان است؛ جایگاهی که خداوند به آنها عنایت کرده و آنان میخواهند در آن وارد شوند.[۲۶]
در برخی آیات به هر دو بشارت دنیوی و اخروی باهم اشاره شده است:
«الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ کَانُواْ یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فىِالْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فىِالاَخِرَةِ لَاتَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»[۲۷]
«همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز مىکردند، در زندگى دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند. وعدههاى الهى تخلّف ناپذیر است! این است آن رستگارى بزرگ!»
بشارت در این آیه اگر انشایی باشد (بشارت باد آنان را...)، به این معناست که این بشارت هم در دنیا براى آنان واقع مىشود و هم در آخرت واقع خواهد شد؛ اما اگر خبری باشد و خواسته باشد خبر بدهد که خداى تعالى بزودى اولیاى خود را در دنیا و آخرت بشارت مىدهد؛ یعنی بشارت در دنیا و آخرت بعدها برای آنها واقع مىشود؛ و اینکه این چه نعمتی است که قرآن از آن بشارت داده، آیه نسبت به آن ساکت است.[۲۸] البته برخی معنای بشارت در آخرت را بهشت میدانند؛[۲۹] چون در برابر مؤمنان، قرآن از تحریم این بشارت از مجرمان خبر داده است:
«یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَةَ لابُشْرى یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمینَ وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً»[۳۰]
«(آنها به آرزوى خود مىرسند،) امّا روزى که فرشتگان را مىبینند، روز بشارت براى مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است)! و مىگویند: ما را امان دهید، ما را معاف دارید! (امّا سودى ندارد!)»
منظور از "یوم" روز قیامت است و آیه خبر میدهد که مژدهای برای مجرمان وجود ندارد و این خود نشان میدهد که بشارت در آخرت بر برخی انسانها وجود دارد.[۳۱]
منابع :
[۱]. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، قم، هجرت، ۱۴۱۰ق، چاپ دوم، ج۶، ص۲۶۰.
[۲]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق، بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق، چاپ اول، ص۱۲۵.
[۳]. مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۲۷۵.
[۴]. طریحى، فخرالدین؛ مجمع البحرین، تهران، کتابفروشى مرتضوى، ۱۳۷۵ش، چاپ سوم، ج۳، ص۲۲۲، و فخر رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر؛ مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۲۰ق، چاپ سوم، ج۲، ص۳۵۷.
[۵]. توبه/۲۱.
[۶]. أحزاب/۴۵.
[۷]. آلعمران/۳۹، ۴۵ و ۱۲۶، صافات/۱۰۱ و ۱۱۲، توبه/۲۱، شورى/۲۳، هود/۷۱، أنفال/۱۰ و...
[۸]. یونس /۶۲ - ۶۴
[۹]. طباطبایى(علامه)، سیدمحمد حسین؛ المیزان فى تفسیرالقرآن، قم، جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج۱۰، ص۸۸- ۸۹.
[۱۰]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۱۹، ص۴۲۱ و طیب، سید عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، ۱۳۷۸ش، چاپ دوم، ج۱۱، ص۲۹۷.
[۱۱]. صادقى تهرانى، محمد؛ البلاغ فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، مؤلف، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ص۴۶۰.
[۱۲]. زمر/۱۷و ۱۸.
[۱۳]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۴۸۱ و قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ج۱۰، ص۳۹۷.
[۱۴]. شورى/۲۳.
[۱۵]. نجفى خمینى، محمدجواد؛ تفسیر آسان، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۸ق، چاپ اول، ج۶، ص۲۲۱.
[۱۶]. توبه/۲۱ – ۲۲.
[۱۷]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۰۶.
[۱۸]. آل عمران/۱۲۵– ۱۲۶.
[۱۹]. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم، ج۲، ص۸۲۹.
[۲۰]. همان، ج۸، ص۷۰۸.
[۲۱]. صافات/۱۱۲.
[۲۲]. ابوالفتوح رازى، حسین بن على؛ روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، مشهد، آستان قدس رضوى، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۲۲.
[۲۳]. صافات/۱۰۱.
[۲۴]. توبه/۲۱.
[۲۵]. عبس/۳۸- ۳۹.
[۲۶]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۱۰.
[۲۷]. یونس/۶۳- ۶۴.
[۲۸]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۹۳.
[۲۹]. طبرسى، فضل بن حسن؛ تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۷۷ش، چاپ اول، ج۲، ص۱۱۹.
[۳۰]. فرقان/۲۲.
[۳۱]. روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، مشهد، ج۱۴، ص۲۱۰.
نویسنده : روحالله رضائی
منبع: پژوهه