واژه مقدس در معانی گوناگونی به کار می رود؛ «از جانب خدا آمده»، «کامل و بی عیب و نقص»، «چون و چرا ناپذیر» و «نقض ناشدنی» از جمله معناهایی است که برای این واژه ذکر کرده اند. برخی نیز برای مقوله های مختلف شناخت، اخلاق، زیبایی شناسی و دین، مفهوم اصلی ای را در نظر گرفته اند که «مقدس» را مفهوم اصلی مقوله دین معرفی کرده اند.[۱]
منشا تقدس امری طبیعی و عادی نیست، بلکه باید لزوما امری متعالی و برتر از عالم طبیعت باشد. خداپرستان، خدا را منشا همه تقدس ها می دانند.[۲]
در اصطلاح علم ادیان صورت مادی وحی که برای دوره های بعدی به جای مانده، کتاب های مقدس ادیان هستند که وحی گذشته را برای آیندگان نقل می کنند و پیروان ادیان به مقتضای دین خود، آنها را کتاب های آسمانی و مقدس می نامند، مانند «وداها»، «تری پیتکا»، «اوستا»، «عهد عتیق»، «عهد جدید» و «قرآن مجید». ادبیات کتاب های مقدس گوناگون است و تقدس آنها به تلقی پیروان همان دین مربوط می شود. بر خی از کتاب های مقدس قرن های فراوان در سینه ها حفظ و به طور شفاهی منتقل شده و پس از گذشت زمانی طولانی به کتابت درآمده اند. برخی هم همان ابتدا کتابت شده اند.»[۳]
بنابراین بر کتابهای اصلی یک دین کتاب مقدس اطلاق می شود و فرقی نمیکند این کتاب از طرف خداوند نازل شده باشد مانند کتابهای تورات، انجیل و قرآن یا توسط موسس یک دین تألیف شده باشد مانند اوستا یا اینکه اصلا نویسندة آن معلوم نباشد مانند اوپانیشاد یا ریگ ودا؛ به این کتابها به دلیل اینکه اصل دین را تشکیل می دهد و بعد از خدا یا خدایان شان با ارزش ترین و محترم ترین موجود است کلمه مقدس برای آنها به کار می رود.
این کلمه یک اسم عام است که برای کتابهای دین های مختلف به کار برده می شود و تنها اسم کتاب مسیحیان به عنوان اسم خاص «کتاب مقدس» است و هیچ کتاب دیگری این اسم را ندارد. مثلا اسم کتاب مسلمانان، یهودیان، هندوان، بودائیان، زرتشتیان و... کتاب مقدس نیست بلکه در علم ادیان وقتی کتاب یک دین را معرفی می کند می گویند مثلا کتاب مقدس یهودیان، تورات است یا کتاب مقدس مسلمانان قرآن است اما اسم این کتابها «کتاب مقدس» نیست؛ در این میان تنها اسم کتاب مسیحیان کتاب مقدس است که شامل دو مجموعه عهد عتیق و عهد جدید می شود.
بنابراین هر کتابی را که نزد پیروان یک آیین و مسلک مقدس شمرده شود و از آن با احترام یاد شود، کتاب مقدس می گویند. تقدس کتاب های هر دینی به تلقی پیروان همان دین مربوط می شود. کتاب مقدس یک دین می تواند در دین دیگر کتابی خرافی باشد.[۴]
در قرآن کریم در بارة کتاب مقدس مسیحیان به صورت صریح مطلبی وجود ندارد تا دیدگاه قرآن را در باره آن بتوان بیان کرد ولی میتوان دیدگاه قرآن نسبت به انجیل و تورات را به عنوان دیدگاه قرآن در باره کتاب مقدس تلقی کرد.
از دیدگاه قرآن آنچه مسلم است اين است که حضرت موسی و حضرت مسيح ـ عليهم السلام ـ از پيامبران اولوالعزم و داراي کتاب آسماني به نام تورات و انجيل بوده اند. انجیل و تورات اصلی از طرف خداوند برآنان نازل شده است. قرآن کريم در موارد متعددي بر اين مطلب تصريح دارد از آن جمله اين آيه است که مي فرمايد: «و از پي آنها عيسي پسر مريم را فرستاديم که تصديق کننده توراتي بود که پيش از او فرستاده بوديم و انجيل را به او داديم که در آن هدايت و روشنايي بود و براي پرهيزگاران هدايت و موعظه اي».[۵]
از ديدگاه اسلام کتاب انجیلی که بر حضرت مسیح (ع) نازل شده یک نوع بیشتر نبوده و پس از عروج حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ این انجیل مفقود شده و بعد از مفقود شدن آن، برخي از مسيحيان متوني را با مطالب مختلف گردآورده و اسم آنها را انجيل گذاشته اند. امام رضا ـ عليه السلام ـ اين واقعيت را به جاثليق مسيحي گوشزد نمود و فرمود هنگامي که نصاري انجيل را گم کردند به درخواست مردم، علماء آنان مثل مرقس و لوقا و ديگران هر کدام انجيلي نوشتند و به مردم عرضه کردند.[۶]
قرآن کریم از اینکه این تورات فعلی در دست یهودیان ومسیحیان است همان کتاب نازل شده بر حضرت موسی(ع) نیست، خبر داده، می فرماید: «فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ؛ پس واى بر آنهايى كه كتاب را خود به دست خود مىنويسند، و تا سودى اندك برند، مىگويند كه از جانب خدا نازل شده. پس واى بر آنها بدانچه نوشتند و واى بر آنها از سودى كه مىبرند»[۷] یعنی از دیدگاه قرآن کتاب تورات تحریف شده است و مطالب غیر وحیانی در آن داخل شده است. از این رو می بینیم که اکثر مطالب کتاب تورات حاکی از این است که توسط برخی از یهودیان نگاشته شده و به عنوان کتاب آسمانی از طرف یهودیان پذیرفته شده است. از اینرو برخی از دانشمندان غربی مانند ابراهیم بن عزرا (۱۰۸۹ ـ ۱۱۶۴ م) که خود مفسّر تورات است می گوید: حضرت موسی ـ علیه السلام ـ نویسنده واقعی اسفار پنج گانه نیست بلکه این کتاب باید قرن ها پس از حضرت موسی ـ علیه السلام ـ به دست فرد دیگری نوشته شده باشد و نیز اسپینوزا (۱۶۳۲ ـ ۱۶۷۷م) به موارد خاصی از تورات اشاره نموده و می گوید که این ها نمی تواند نوشته حضرت موسی ـ علیه السلام ـ باشد.[۸]
قرآن کریم در باره تحریف تورات در آیه دیگری چنین مکی فرماید: «فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا..»[۹] یعنی بخاطر پيمانشكنى، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم و دلهاى آنان را سخت و سنگين نموديم سخنان (خدا) را از موردش تحريف مىكنند و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند.
در باره انجیل و مسیحیان در قرآن کلمه صریح تحریف به کار بده نشده است. البته نه اینکه انجیل تحریف نشده است؛ بلکه تحریف انجیل بیشتر و شدیدتر از تحریف تورات است و بیشتر مطالب آن داستانهایی است که نویسندگان انجیل آنها را نوشته اند که هیچ ربطی به حضرت مسیح(ع) ندارند. بلکه خود مسيحيان معتقدند که حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ اصلاً کتابي به نام انجيل نياورده و به گفته آنان تا سال ۶۰ ميلادي انجيل مکتوبي وجود نداشته و تا اين زمان سخنان و کارهاي عيسي ـ عليه السلام ـ به صورت شفاهي نقل مي شد و به تدريج نوشته ها و يادداشت هايي به وجود آمده و نخستين کتاب هاي مقدس بين سال هاي ۱۵۰ـ۲۰۰ ميلادي آماده شد و پس از چند قرن کليسا به طور رسمي روشن ساخت که چه کتاب را بايد مقدس شمرد.[۱۰]
ولی در عین حال آیاتی در قرآن وجود دارد که انجیل و عهد جدید را تخطئه کرده است. اجمله به این آیات اشاره می شود:
در انجیل از کشته شدن و دوباره زنده شدن حضرت مسیح سخن گفته شده است اما قرآن این مطلب را تکذیب می کند و می فرماید: «قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً»[۱۱] یعنی و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم!» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مىكنند و قطعاً او را نكشتند!
در انجیل و رساله های عهد جدید حضرت مسیح خدا و پسر خدا پنداشته شده است که در قرآن کریم این مطلب باطل اعلان گردیده و عقیده به آن را موجب شرک می داند: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسيحُ يا بَني إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصارٍ».[۱۲] یعنی آنها كه گفتند: «خدا، همان مسيح بن مريم است»، بطور مسلّم كافر شدند بگو: «اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاك كند، چه كسى مىتواند جلوگيرى كند؟ (آرى،) حكومت آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست هر چه بخواهد، مىآفريند (حتّى انسانى بدون پدر، مانند مسيح) و او، بر هر چيزى تواناست.
همچنین یک از آموزه هایی که ریشه در عهد جدید کتاب مقدس دارد تثلیث است که قرآن آن را مردود شمرده و می فرماید: «لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَثَةٍ وَ مَا مِنْ إِلَاهٍ إِلَّا إِلَاهٌ وَاحِدٌ وَ إِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»[۱۳] آنها كه گفتند: «خداوند، يكى از سه خداست» (نيز) بيقين كافر شدند معبودى جز معبود يگانه نيست و اگر از آنچه مىگويند دست بر ندارند، عذاب دردناكى به كافران آنها (كه روى اين عقيده ايستادگى كنند،) خواهد رسيد.
نتیجه این شد که خداوند همانگونه که قرآن کریم را بر پیامبر اسلام (ص) نازل کرد بر حضرت موسی (ع) تورات و بر حضرت عیسی(ع) انجیل را نازل کرده بود؛ ولی این دو کتاب آسمانی مفقود شده و به جای آنها برخی از یهودیان و مسیحیان آنها را به صورت ناقص و تحریف شده بازیابی کرده و این کتابهای تحریف شده امروز به نام کتاب مقدس در دست مسیحیان است. بنا براین کتاب مقدس از دیدگاه قرآن کتاب تحریف شده و غیر معتبر است.
[۱]. ر.ک: صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، قم، نشر کتاب طه و نشر معارف، چاپ ششم، ص۵۹.
[۲] . همان.
[۳] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت، ۱۳۸۹، ص۲۴۳
[۴] . رسول زاده، عباس و باغبانی، جواد، شناخت مسیحیت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش، ص۴۵۴.
[۵]. مائده / ۴۶.
[۶]. ر.ک: صدوق، محمد بن علي، التوحيد، قم، جامعه مدرسين، ص۳۲۵.
[۷] . بقره/۷۹
[۸] . ر.ک: اردستانی، سلیماني، عبدالرحیم، یهودیت، قم، آیات عشق، اول ۱۳۸۲ش، ص ۱۸۷ـ ۱۹۳.
[۹] مائده، ۱۳.
[۱۰]. توماس، ميشل، کلام مسيحي، ترجمه حسين توفيقي، قم، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، ص۱۵۸.
[۱۱] . نساء، ۱۵۷.
[۱۲] . مائده، ۷۲.
[۱۳] . مائده، ۷۳.