چکیده: در قرآن كلمه اسوه حسنه ۳ بار آمده در مورد دو پیامبر حضرت محمدو حضرت ابراهیم حال برای به كار بردن صفت احسن به جای حسنه باید ویژگی های موصوف حضرت محمد و حضرت ابراهیم با موصوف های دیگر شریعت مقایسه بشود در صورتی كه خداوند حضرت محمد را از تمامی جهات و حضرت ابراهیم را به خاطر صبغه توحید گرایی وی و اعلام بیزاری وی از نزدیك ترین بستگان مشرك خود به عنوان الگوی برتر معرفی كرده است...
در آیه ای آمده رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، «اسوه ای حسنه» است چرا «احسن» نگفته است؟
در ابتداء با تعریف و ویژگی های افعل تفضیل آشنا می شویم:
افعل تفضیل چیست؟ افعل تفضیل عبارت است از صیغه كه بر وصف چیزی با زیادتی بر غیر آن دلالت می نماید، مانند: «یوسف اكبر من بولس». یوسف از بولس بزرگتر است.
هر گاه بخواهند در صفتی برتری موصوفی را بر موصوف های دیگر برسانند، اسم تفضیل به كار می برند.
اركانی كه اسم تفضیل غالبا بدان قائم است عبارتند از: ۱. صیغه «افعل». ۲. دو امری كه در معنای خاصی با هم اشتراك دارند. ۳. افزون بودن یكی از این دو بر دیگری در این معنای خاص.(۱)
كلمه «اسوه» در لغت به معنای سرمشق، پیشوا در مهمات، خصلتی كه شخص بدان لایق مقتدایی شود، آنچه بدان شخص اندوهگین تسلی یابد، حالت و روشی كه شایسته پیروی است و حالت پیروی انسان از دیگران آمده است خواه پیروی، نیك و سودمند یا بد و زیانبار باشد در فرهنگ اسلامی، اسوه به معنای پیروی نیك و سودمند است.(۲)
كاربرد اسوه در قرآن با وصف «حسنه» و در برخی از روایات بدون وصف حسنه در پیروی از الگوهای شایسته، مانند پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می تواند گواه بر این معنا باشد. چنان چه در روایتی از امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل شده: «لی و لكل مسلم برسول الله اسوه». واژه اسوه در قرآن كریم سه بار آمده است: یك بار در آیه ۲۱ سوره احزاب در مورد پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و دو بار در آیات ۴ و ۶ ممتحنه درباره ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ و همراهان او.
برخی واژه های متقارب و مرتبط با اسوه در قرآن كریم عبارت است از: «اقتدا»، «امام»، «شهید»، «مثل» .
واژه «اقتدا» كه از امر به آن در آیه ۹۰ انعام امر به تأسی فهمیده می شود به مفهوم اسوه نزدیك است. در این آیه خداوند پس از نام بردن از چند پیامبر و بر شماری صفات و ویژگی های آنان، به رسول گرامی خویش می فرماید: «به هدایت آنان اقتدا كن». افزون بر عنوان اسوه و اقتدا در برخی موارد از عناوین دیگری مفهوم اسوه برداشت می شود: مانند: «امام» (بقره : ۱۲۴. انبیاء : ۷۳) كه در مورد حضرت ابراهیم و انبیاء به كار رفته است و به مقتدا و پیشوا بودن آنان اشاره دارد و «شهید» (نحل :۸۹. بقره : ۱۴۳) كه به یك معنا بر الگو اطلاق شده است، چنان كه معنای دیگر آن گواه است و نیز موارد دیگری كه خداوند متعال افرادی را به عنوان مثل و نمونه برای مؤمنان معرفی می كند. (تحریم: ۱۲)
از میان ده ها نسخه انسانی و برگزیده شایسته الگوگیری كه نام برخی در قرآن و روایات آمده است قرآن كریم دو تن از آنان را به گونه شفاف و صریح، اسوه و الگوهای برتر معرفی كرده است.
۱. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ:سخن از بهانه: « لولاك لما خلقت الافلاك»(۳) و نزدیك ترین فرد به ذات اقدس الهی و حائز مقام دنا فتدلّی فكان قاب قوسین او ادنی(۴) كه خداوند و فرشتگانش بر او درود می فرستند و وجودش رحمتی سترگ برای جهانیان اعلام شده(۵) و منت و نعمتی بزرگ بر اهل ایمان می باشد(۶) آسان نیست.
البته برای قرآن كه نسخه مكتوب عالم تكوین است و همه عوالم غیب و شهود در آن منعكس و متجلی شده این امر شدنی است.
پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قرآن مجسم بود و این كلام را شیعه و سنی از همسر حضرتش نقل كرده اند: «كان خلقه القرآن».(۷)
به بیان قرآن محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ، رسول خداست(۸) رسول نبی امی كه شأنش در تورات و انجیل مكتوب است.(۹)
همان كه علمش را نه از بشر كه از شدید القوی فرا گرفته،(۱۰) خاتم النبیین،(۱۱) رحمة للعالمین،(۱۲) شاهد بر تمام انبیاء(۱۳) او كه هم بر همه بشریت فرستاده شده،(۱۴) هم مبعوث بر پریان است،(۱۵) پیامبری كه صاحب حوض كوثر است.(۱۶)
به بیان دیگر تولد ایشان، حوادث هنگام تولد، معجزه پیامبری ایشان، قرآن، نحوه نزول وحی الهی بر ایشان، نزول وحی با وجود امّی بودنشان، بیان حوادث و اخبار گذشتگان (مانند داستان حضرت یوسف و داستان حضرت نوح) كه خداوند كریم در قرآن پیامبرش را نسبت به آن آگاه كرده، ماجرای معراج پیامبر، تشكیل حكومت اسلامی توسط ایشان و... هزاران مورد دیگر كه با بررسی سیره پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ذهن را به این مطلب سوق می دهد كه: پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ الگویی هستند كه نمونه و نظیری ندارند تا بشود در آیه ای همانند آیه ۲۱ احزاب از صفت تفضیلی احسن برای برتری دادن ایشان به اشخاص دیگر از این كلمه استفاده كرد.
به گفته آیت الله جوادی آملی،(۱۷) وقتی خدای سبحان از چیزی به عظمت یاد می كند معلوم می شود كه از عظمت فوق العاده ای برخوردار است، چون او هر چیزی را به عظمت نمی ستاید، مثل دنیا با همه بزرگی اش آن را اندك می شمارد. متاع الدنیا قلیل(۱۸) اما وقتی از خلق رسول الله نام می برد به عظمت یاد می كند. و انك لعلی خلق عظیم.(۱۹)
روایات زیادی حكایت از الگوی اخلاقی بودن ایشان دارد. از جمله امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: «خداوند پیامبرش را با محبت خود ادب كرد و او را تربیت نمود» و آنگاه فرمود: «و انك لعلی خلق عظیم».
۲. حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـراز معرفی ابراهیم ـ علیه السلام ـ به عنوان الگویی در آیات ۴ و ۶ ممتحنه «قد كانت لكم اسوه حسنه فی ابراهیم الذین معه... لقد كان لكم فیهم اسوة حسنه» با نگاهی به برجستگی معانی زندگی الهی او روشن می شود.
نشان دادن ملكوت آسمان ها به وی، عدم پرستش بت ها و اجرام آسمانی، بت شكنی و احتجاج با بت پرستان و تسلیم كامل او در برابر فرمان هالی الهی از نشانه های روشن زندگی توحیدی آن حضرت به شمار می آید.
شبهه مطرح شده در مورد الگو و اسوه حسنه بودن حضرت ابراهیمبا توجه به این كه ادامه آیه ۴ ممتحنه به وعده استغفار ابراهیم برای آن اشاره می كند «الا قول ابراهیم لابیه لاستغفرن لك».
برخی از مفسران، با اعتقاد به پیوند این جمله با ابتدای آیه بر آن اند كه استغفار ابراهیم برای آذر از محدوده اسوه بودن وی استثناء شده است.(۲۰)
بر این اساس اسوه بودن ابراهیم با اسوه بودن رسول خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ متفاوت است. زیرا هیچ موردی از گفتار و رفتار رسول گرامی اسلام از محدوده تأسی استثناء نشده است. افزون بر آن در ساختار ادبی و آرایه های لفظی این آیه شریفه نكاتی دیده می شود كه نشانگر اهتمام و اصرار خداوند بر برجسته كردن سیمای واقعی پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ترغیب مؤمنان به الگو پذیری از آن حضرت است از آن جمله عبارتند از:
الف) استفاده از حروف تأكیدی «لام و قد» كه در ادبیات عرب، قطعی و حتمی بودن پسوند خویش را می رساند.
ب) واژه «كان» كه معنای ثبات و استمرار را می رساند كه نشان می دهد الگو بودن پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن سان كه مقتضای خاتمیت رسالت اوست اختصاص به عصر و دوره ای خاص نیست.
جواب به شبهه در برابر نظر یاد شده: (شبهه مطرح شده) برخی دیگر از مفسران، اسوه بودن ابراهیم را شامل همه اعمال وی دانسته اند این گروه بر این باورند كه جمله استثناء به صدر آیه و اسوه بودن وی ارتباطی ندارد.(۲۱) وعده استغفار برای آ ز ربه سبب روشن و قطعی نبودن كفر او برای ابراهیم و امید به ایمان وی بوده است. از این رو هنگامی كه كفر و دشمنی او با خدا برای ابراهیم روشن شد از او بیزاری جست. (توبه : ۱۱۴)
خلاصه مطلب: در قرآن كلمه اسوه حسنه ۳ بار آمده در مورد دو پیامبر حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ حال برای به كار بردن صفت احسن به جای حسنه باید ویژگی های موصوف (حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ) با موصوف های دیگر شریعت مقایسه بشود در صورتی كه خداوند حضرت محمد را از تمامی جهات و حضرت ابراهیم را به خاطر صبغه توحید گرایی وی و اعلام بیزاری وی از نزدیك ترین بستگان مشرك خود به عنوان الگوی برتر معرفی كرده است. در این میان با توجه به قرائن ادبی و سیاق آیات مشخص شد كه اسوه و الگو بودن پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مقید و محدود به جنبه معین از رفتارها و خصلت های وی نبوده حتی بر خلاف آیات ۴ و ۶ ممتحنه نامی از پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز نیامده و این بدان معناست كه اسوه و الگو بودن حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای تمام بشریت می باشد و خداوند او را برای همگان و در تمامی ساحت ها و عرصه ها الگوی برتر و سزامند اقتدا و پیروی می شناسد.
پاورقی:
۱. شرتونی، رشید، مبادی العربیه، ترجمه علی حسینی، قم، موسسه انتشارات دارالعلم، ۱۳۷۳ ـ ۱۳۷۹ش، ج۴.
۲. لسان العرب، ج۱، ص۱۴۷، «اسوه»، المصباح، ج۱، ص۱۵، «اسه» مقایسیس اللغه، ج۱، ص۱۰۵، «اسو».
۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۱۵، ص۲۷.
۴. نجم : ۸ و ۹.
۵. انبیاء : ۱۰۷.
۶. آل عمران : ۱۶۴.
۷. طباطبایی، سید محمد حسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ص۵۶.
۸. آل عمران : ۱۴۴. احزاب : ۴۰. محمد : ۲. الفتح : ۲۹.
۹. اعراف : ۱۵۷.
۱۰. نجم : ۶.
۱۱. احزاب : ۴.
۱۲. انبیاء : ۱۰۷.
۱۳. نساء : ۴۱.
۱۴. سباء : ۲۸.
۱۵. احقاف : ۲۹ ـ ۳۲.
۱۶. کوثر : ۱.
۱۷. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۶ش، ج۸، ص۵۸.
۱۸. نساء : ۷۷.
۱۹. قلم : ۴.
۲۰. مجمع البیان، ج۹، ص۴۰۶، التبیان، ج۹، ص۵۸۰.
۲۱. جامع البیان، ج۱۴، ج۲۸، ص۸۱. تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۸ـ۳۹. احسن الحدیث، ج۱۱، ص۱۳۲.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات